استراتژی خرده فروشی، فروش مستقیم به مصرف کننده (D2C یا DTC)
فروش مستقیم به مصرف کننده (D2C یا DTC)
فروش مستقیم به مصرف کننده D2C یا Direct2Consumer نوعی استراتژی خرده فروشی از کسب و کار به مصرف کننده (B2C) است که در آن یک کسب و کار محصولی را مستقیماً به مشتری می سازد، بازاریابی می کند، می فروشد و ارسال می کند.
فروش D2C فرآیند توزیع را با اجتناب از هر گونه واسطه (مانند خرده فروشان شخص ثالث و شرکای توزیع) ساده می کند – به شرکت های D2C اجازه می دهد محصولات را با قیمت های پایین تر از برندهایی که از مدل های تجاری خرده فروشی سنتی استفاده می کنند ارائه دهند – و همچنین نگهداری از انتها به انتها کنترل عملیات تجاری با حذف توزیع کنندگان خرده فروشی سنتی، تبلیغات مستقیم به مصرف کننده، فعالیت های بازاریابی و فروش برای متمایز کردن برندها استفاده می شود.
علاوه بر این، با کنار گذاشتن مدلهای توزیع خردهفروشی سنتی، شرکتهای D2C میتوانند چندین کانال توزیع مختلف را آزمایش کنند – مانند تجارت الکترونیک فروش مستقیم، فروشگاههای پاپ آپ و مشارکت در رسانههای اجتماعی.
برندهای D2C با ارائه راحتی، کیفیت محصول و گزینه های حمل و نقل مقرون به صرفه برای مشتریان، به تصرف بیشتر بازار خرده فروشی آمریکا ادامه می دهند. شرکتهایی مانند Dollar Shave Club و Warby Parker – در میان سایر برندها – خود را تثبیت کردهاند و با استفاده از مدلهای خردهفروشی D2C توانستهاند صنایع مربوطه خود را مختل کنند.
مزایا و معایب اجرای استراتژی D2C
مزایای استفاده از D2C عبارتند از:
کنترل سود بیشتر، بدون واسطه.
کنترل سرتاسر کسب و کار – به ویژه بر تجربه مشتری، تصویر برند و شهرت. خرده فروشان معمولاً یک برند را بر برندهای دیگر اولویت یا تمرکز نمی کنند، مگر اینکه مستقیماً به نفع آنها باشد.
فروش مستقیم یک کانال ارتباطی بین مشتری و برند ایجاد می کند. این به ایجاد وفاداری به برند، یادگیری ترجیحات مشتری، ایجاد خریدهای تکراری و توصیه شده کمک می کند.
جمع آوری داده های مشتری از فروشگاه های آنلاین – با داده هایی مانند جمعیت شناسی، رفتار خریدار، ترافیک وب، تبلیغات پولی و بازاریابی مجدد.
معایب استفاده از D2C:
رقابت با غول های خرده فروشی مانند آمازون و والمارت. زمانی که با حمل و نقل رایگان دو روزه آمازون رقابت می کنید، تحقق می تواند یک چالش باشد.
باید به طور موثر ارزش های برند را بدون حمایت فروشندگان بزرگ به اشتراک بگذارد.
باشگاه اصلاح دلار. یک سرویس مبتنی بر اشتراک که لوازم اصلاح و نظافت مردانه را ارائه میکند.
نگه می دارد. یک سرویس پزشکی از راه دور که بدون نیاز به تعیین وقت پزشک، راه حل های سلامت مردان را به مشتریان ارائه می دهد.
کاسپر این شرکت تشک، تجربه خرید تشک را با ارائه مجموعه ای کوچک از محصولات مقرون به صرفه که طیف وسیعی از نیازهای مشتری را برآورده می کند، ساده می کند.
واربی پارکر. فریم های نمونه را به صورت رایگان برای مشتریان می فرستد تا قبل از سفارش آنها را امتحان کنند تا انتخاب عینک در خانه راحت باشد.
پیش بند آبی. سرویسی که مواد آماده و اندازهگیری شده را برای غذاهای سالم در خانه فراهم میکند. روند خرید مواد تازه را حذف می کند.
مدل کسب و کار مستقیم به مصرف کننده (D2C) چیست؟
برندهای فروش مستقیم به مصرف کننده (D2C) با فروش مستقیم یک محصول یا خدمات به مصرف کننده نهایی به جای مراجعه به یک تامین کننده یا خرده فروش عمده فروشی، واسطه را حذف می کنند.
تعدادی از برندهای مدرن کالاهای بسته بندی شده مصرفی، عینک، مبلمان و کالاهای خانگی را با کمک پلتفرم های تجارت الکترونیک، بازارهای دیجیتال و خدمات اشتراک به طور مستقیم به مصرف کنندگان می فروشند. با این حال، مارک های D2C ممکن است علاوه بر کانال های دیجیتال، فروشگاه های آجر و ملات را نیز راه اندازی کنند.
Business-to-Consumer در مقابل Direct-to-Consumer : تفاوت چیست؟
شرکتهای D2C و شرکتهای B2C هر دو مستقیماً محصولات را بین مشتریان نهایی توزیع می کنند. با این حال، برخلاف یک شرکت D2C که شامل یک برند است که محصولات یا خدمات خود را مستقیماً به کاربران نهایی میفروشد، یک شرکت B2C ممکن است بسیاری از برندها را مستقیماً به مصرفکنندگان بفروشد.
حتی اگر هر دو مدل کسب و کار بر فروش کالاها یا خدمات به طور مستقیم به مشتریان نهایی تمرکز دارند، برندهای D2C به جای دخالت دادن شخص ثالث، انجام و توزیع را خودشان مدیریت می کنند.
همه ما می خواهیم کمپین های بازاریابی ما بیشترین تأثیر ممکن را داشته باشد و در بین مخاطبان هدف ما طنین انداز شود. با یک کمپین تبلیغاتی و بازاریابی منفرد که شامل کانالها و انواع محتوا میشود، جلب علاقه مخاطبان اصلی نیاز به کار سنگینتری از تیم خلاق نسبت به قبل دارد.
با وجود کارهای خلاقانه بسیار لازم برای راه اندازی یک کمپین، انتخاب نوع مناسب کمپین بازاریابی از همان ابتدا برای تخصیص عاقلانه منابع خلاق ضروری است.
در این مقاله به تعریف مولفه هایی می پردازیم که باعث موفقیت یک کمپین می شوند و 14 نوع کمپین بازاریابی موفق را که امروزه در بازار رایج هستند به اشتراک می گذاریم.
برای ایدههای جدید برای ایجاد کمپینهای نوآورانه که از طریق چندین کانال به مخاطبان شما برسد و تیم خلاق شما را الهام بخشد، بخوانید.
اجزای یک کمپین بازاریابی موفق
به استثنای کمپینهای آگاهی (که معمولاً شامل پیشنهاد نمیشوند)، کمپینهای بازاریابی موفق شامل اجزای زیر است:
یک نتیجه کاملاً مشخص: کمپین ها همه با یک نتیجه کاملاً تعریف شده شروع می شوند. آیا می خواهید محصول جدیدی بفروشید؟ به مشتریان فعلی خود بگویید که بخشی از خدمات شما تغییر کرده است؟ دنبال کنندگان بیشتری در فیس بوک یا TikTok به دست آورید؟ اینها نمونه هایی از اهداف قابل اندازه گیری برای کمپین های بازاریابی هستند.
یک مخاطب: آیا برای مشتریان فعلی تبلیغ می کنید؟ یا در تلاش برای جذب افراد جدید هستید؟ مخاطبان هدف کمپین بازاریابی شما بر همه چیز از هدف گرفته تا پیام رسانی و کانال های خلاقانه استفاده شده در کمپین تأثیر خواهند گذاشت.
یک پیشنهاد: میخواهید مخاطبانتان هنگام تعامل با محتوای خلاقانهتان چه نوع اقدامی انجام دهند؟ آیا از آنها دعوت می کنید تا در یک وبینار ثبت نام کنند؟ آزمایش محصول رایگان؟ پیشنهاد یا اقدام مشخص می کند که محتوای کمپین بازاریابی شما چگونه با مخاطبان شما ارتباط برقرار می کند و در نهایت چگونه محتوای خلاقانه شما در کمپین تولید می شود.
یک پیام واضح: آیا محصولی را می فروشید؟ ایجاد آگاهی از برند؟ دادن مقداری رایگان؟ تصمیم گیری در مورد یک پیام واضح و حفظ آن پیام در تمام دارایی های ایجاد شده در یک کمپین بازاریابی برای موفقیت آن ضروری است.
اکنون که اصول کمپین های بازاریابی را می دانید، بیایید به نمونه هایی نگاه کنیم که ممکن است هنگام ایجاد کمپین بعدی الهام بخش شما باشند.
14 نوع کمپین بازاریابی
یکی از مهمترین تصمیمات در هنگام توسعه یک کمپین بازاریابی، تصمیم گیری در مورد نوع کمپینی است که می خواهید اجرا کنید.
نوع مناسب کمپین بازاریابی، کمپینی است که از هدف شما پشتیبانی می کند و برای پلتفرمی که مخاطبان هدف شما از آن استفاده می کنند، کار می کند.
در اینجا 14 نوع کمپین بازاریابی وجود دارد:
کمپین آگاهی از برند
کمپین تغییر نام تجاری
کمپین بازاریابی موتورهای جستجو
کمپین بازاریابی رسانه های اجتماعی
کمپین بازاریابی محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC).
کمپین بازاریابی ایمیلی
کمپین روابط عمومی
کمپین معرفی محصول
کمپین بازاریابی ارجاعی
کمپین سئو
کمپین بازاریابی شریک
کمپین بازاریابی مکالمه ای
کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ
کمپین بازاریابی ویدیویی
بیایید ببینیم که چه چیزی هر یک را خاص می کند.
کمپین آگاهی از برند
یک کمپین آگاهی از برند فقط یک هدف دارد: انتشار کلمه در مورد اینکه چه کسی هستید و چه می کنید.
هدف کمپین باید فراتر از شناخت برند یا لوگو باشد. کمپین شما باید آنچه را که کسب و کار شما انجام می دهد و چه چیزی شما را از رقبای خود متمایز می کند، بیان کند. بسیاری از موفق ترین کمپین های آگاهی از برند نیز ارزش های یک شرکت را منتقل می کنند.
اگر کمپین شما موفقیت آمیز باشد، دفعه بعد که شخص با نام تجاری شما در تماس باشد، نه تنها می داند که شما چه چیزی را می فروشید، بلکه می دانند که در مورد چه چیزی هستید.
مثال: Anheuser-Busch یکی از نمونه های مورد علاقه ما از کمپین های اخیر آگاهی از برند، از Anheuser-Busch است.
این کارخانه ماالشعیر سازی! مرکز تولید خود را برای تولید ضدعفونی کننده دست در طول همه گیری COVID-19 تغییر داد. اینکه آیا کارخانه قصد داشت تغییر موقت در تولید را برای افزایش شهرت برند خود داشته باشد، مشخص نیست، اما یک چیز مسلم است: این کار را انجام داد.
پس از اینکه کارخانه ماالشعیر سازی شروع به ساخت ضد عفونی کننده دست کرد، شبکه های خبری و روزنامه های سراسر کشور این ماجرا را دریافت کردند.
این شرکت در پاسخ به توجه رسانه ها تاکید کرد که آنها برای کمک در آنجا هستند.
یکی از سخنگویان شرکت در آن زمان گفت: “جوامع و مردم ما به طرز باورنکردنی انعطاف پذیر هستند.” با ارائه منابع به کسانی که در خط مقدم هستند، ما متعهد هستیم که سهم خود را برای حمایت از افرادی در سراسر کشور انجام دهیم که واقعاً بهترین روحیه آمریکایی را نشان می دهند.
این یک استراتژی درخشان بود که ارزش های Anheuser-Busch را نشان داد و به میلیون ها مصرف کننده آمریکایی رسید.
دفعه بعد که مشتری Anheuser-Busch را در قفسه فروشگاهی دید، احتمالاً به یاد آورده است که چگونه شرکت در طول همه گیری همه گیر نیاز خود را برآورده کرده است.
کمپین تغییر نام تجاری
موفق ترین شرکت ها همیشه راهی برای احیای محصولات خود و حفظ مرتبط بودن پیدا می کنند.
این همان چیزی است که کمپینهای تغییر نام تجاری به کار میروند: راهاندازی مجدد محصولات بسیار محبوب یا معرفی ارزشهای جدید شرکت خود به مشتریان.
در هر صورت، راه اندازی یک کمپین تغییر نام تجاری باید چیزی بیش از تغییر فونت باشد. این باید یک تلاش تمام عیار برای مدرن کردن یک محصول باشد یا به مشتریان خود نشان دهید که به آرامی به سمت چیزی متفاوت می روید.
زمانی که Kellogg تصمیم گرفت محصولات غلات اروپایی خود را تغییر نام دهد، این مهم ترین تغییر برندی بود که این شرکت در بیش از 100 سال انجام داده بود.
هدف این کمپین ساده بود: آوردن ظاهری تمیز، تازه و مدرن به بستهبندیهای غلات خود برای مطابقت با زیباییشناسی بازار اروپا. قبل از تغییر نام تجاری، Kellogg هدف کمپین خود را اعلام کرد که آثار هنری جدیدی داشته باشد که “طبیعی بودن غذا و میراث داستان Kellogg را منعکس کند.”
در اینجا چیزی است که آنها به این نتیجه رسیدند:
تغییر نام تجاری موفقیت آمیز بود. پس از کمپین بازاریابی، کلوگ دریافت که 70 درصد از مشتریان یافتن غلات خود را در فروشگاه آسانتر میدانند و تغییر نام تجاری، «قصد خرید» آنها را تا 50 درصد افزایش میدهد.
کمپین بازاریابی موتورهای جستجو
هنگامی که مشتریان از موتورهای جستجو استفاده می کنند، می توانید آنها را با بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) هدف قرار دهید.
ایده این است که وقتی افراد عبارتی را جستجو می کنند یا سوالی می پرسند، می توانید آنها را با تبلیغات پولی در نتایج جستجو هدف قرار دهید.
از آنجایی که اکثر بازدیدکنندگان جدید وبسایتهایی را با استفاده از موتورهای جستجو پیدا میکنند، راهاندازی کمپینهای بازاریابی موتورهای جستجو راهی عالی برای هدایت مشتریان بالقوه به سایت شما است.
مثال: Upwork
Upwork یک بازار آنلاین است که مشاغل را با مشاغل آزاد مطابقت می دهد – و این شرکت با استفاده از بازاریابی موتورهای جستجو، ترافیک زیادی را به سایت خود هدایت می کند.
Upwork با استفاده از تبلیغات پولی، عبارات جستجوی خاص مرتبط با فریلنسری را برای دریافت کلیک مورد هدف قرار می دهد. برای مثال، اگر «بهترین فریلنسر» را در گوگل جستجو میکنید، Upwork در بالاترین جایگاه نتایج جستجوی سایت ظاهر میشود.
این یک استراتژی ساده و موثر است: Upwork “کیفیت بی نظیر” و استعدادهای با رتبه برتر خود را که آماده استخدام هستند، ارتقا می دهد. همچنین پیوندهای افزونه سایت جس
کمپین بازاریابی رسانه های اجتماعی
می توانید از کمپین های بازاریابی رسانه های اجتماعی برای دسترسی به افراد در فیس بوک، تیک تاک، اینستاگرام، توییتر و حتی لینکدین استفاده کنید.
فراتر از انتخاب پلتفرم هایی که قرار است برای کمپین بازاریابی استفاده کنید، باید تصمیم بگیرید که آیا محتوا را به صورت ارگانیک (رایگان) منتشر کنید، از تبلیغات پولی استفاده کنید یا هر دو.
کمپین های بازاریابی رسانه های اجتماعی می توانند طیف گسترده ای از اهداف مختلف را پشتیبانی کنند. آنها میتوانند به شما در ایجاد آگاهی از برند، هدفگیری مجدد بازدیدکنندگانی که از وبسایت شما برگشتهاند، یا حتی تشویق مشتریان برای تکمیل یک معامله سبد خرید رها شده کمک کنند.
مثال: سیاره تناسب اندام
Planet Fitness نمونه عالی دیگری از شرکتی است که همه گیری COVID-19 را به یک فرصت بازاریابی تبدیل کرد.
این شرکت بهعنوان یکی از محبوبترین سالنهای ورزشی در آمریکا، مجبور شد در طول تعطیلیهای مرتبط با بیماری همهگیر، مدل کسبوکار خود را بازنگری کند. Planet Fitness شروع به ارائه کلاس های روزانه در فیس بوک Livestream کرد تا به پایگاه مشتریان خود انگیزه دهد و افراد جدید را برای پیوستن به باشگاه خود ترغیب کند.
تجوگر را برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه عملکرد پلت فرم و شروع فوری استخدام ارائه می دهد. این کمپین یک نمونه عالی از تطبیق هدف جستجو با تبلیغات موتور جستجوی پولی برای کمک به افزایش ترافیک به یک وب سایت است.
این کمپین مورد توجه مخاطبان Planet Fitness قرار گرفت. هر ویدیوی رایگان هزاران بازدید داشت و دنبال کنندگان Planet Fitness نظرات تحسین برانگیزی درباره کلاس های از راه دور نوشتند:
این کمپین نه تنها مخاطبان Planet Fitness را تا بازگشایی مجدد سالنهای ورزشی آنها درگیر نگه داشت، بلکه احتمالاً بخش کاملاً جدیدی از مشتریان را نیز جذب کرده است!
کمپین بازاریابی محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC)
کمپین های بازاریابی محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) مخاطبان شرکت را به ایجاد محتوا دعوت می کنند، به جای ایجاد محتوای داخلی.
دلیل آن ساده است: گاهی اوقات مخاطبان شما اگر فکر کنند میخواهید چیزی را به آنها بفروشید خاموش میشوند. با این حال، اگر دوست یا همکار آنها در حال صحبت کردن باشد، به احتمال زیاد با محتوا درگیر خواهند شد.
این نوع کمپین بازاریابی می تواند اعتماد کمپین را افزایش دهد زیرا محتوا از یک منبع مرتبط – یعنی خود کاربران – می آید.
مثال: انجمن ALS
چالش سطل یخ ALS را به خاطر دارید؟
این چالش مانند آتش در رسانه های اجتماعی گسترش یافت. داده های فیس بوک نشان می دهد که ویدیوهای درگیر در این چالش 10 میلیارد بازدید از بیش از 440 میلیون نفر به دست آورده است.
و دلیل محبوبیت آن چیست؟ مردم، نه برندها، ویدیوها را ایجاد کردند.
انجمن ALS این کمپین را برای گسترش آگاهی در مورد بیماری عصبی و جمع آوری پول راه اندازی کرد. رقم نهایی موفقیت کمپین را ثابت می کند – افزایش تقریباً 2000٪ در کمک های مالی به انجمن ALS!
کمپین بازاریابی ایمیلی
کمپین های بازاریابی ایمیلی یکی از محبوب ترین ابزارها در جعبه ابزار یک بازاریاب است.
دستیابی به مشتریان (و مشتریان بالقوه) از طریق ایمیل هنوز هم یکی از بهترین راههای ارتباط با آنهاست، زیرا 90 درصد بزرگسالان و در کمال تعجب، بیش از 70 درصد نوجوانان به طور مرتب از ایمیل استفاده میکنند.
راهاندازی یک کمپین بازاریابی ایمیلی به شرکت شما این فرصت را میدهد که در صندوق ورودی خود با افراد یک به یک صحبت کند و آنها را تشویق کند تا آخرین محصول شما را ببینند، یا حتی آنها را در جریان رویدادها قرار دهند.
مثال: صدقه: آب
خیریه: آب از ایمیل برای برقراری ارتباط منظم با مخاطبان خود و ارائه گزارش های پیشرفت استفاده می کند.
این ایمیلها شامل تفکیکهای دقیقی از نحوه خرج کمکهای خیریه، پروژههایی که در حال انجام هستند، و شامل یک فرم بازخورد است که گیرندگان را تشویق میکند تا درگیر شوند.
کمپین روابط عمومی
کمپینهای روابط عمومی به شرکتها کمک میکنند تا در مورد یک رویداد یا معرفی محصول صحبت کنند.
ایده این است که با راهاندازی یک کمپین روابط عمومی، پیام شما به مخاطبان بیشتری برسد و سپس آنها را منتقل کنند. البته هدف نهایی این نوع کمپین ها جلب توجه مخاطب دیگر است: رسانه ها.
کمپین مناسب زاویهای خبرساز خواهد داشت که سازمانهای رسانهای میتوانند آن را به یک داستان تبدیل کنند و حتی سر و صدای بیشتری در اطراف اطلاعیه شما ایجاد کنند.
مثال: کارلسبرگ
در اینجا یکی دیگر از موارد مورد علاقه کمپین بازاریابی COVID-19 ما از Carlsberg دانمارک است.
برای بالا نگه داشتن روحیه عمومی در طول قرنطینه، کارخانه آبجوسازی کمپین خود را با نام «Adopt a Keg» راهاندازی کرد و از مردم دعوت کرد آبجوی کارلسبرگ را که در یک مغازه خریداری کرده بودند اسکن کنند.
هنگامی که مشتریان چهار قوطی آبجو Carlsberg را خریدند و اسکن کردند، “بشکه مجازی” خود را پر کردند و واجد شرایط دریافت جایزه شدند: دو آبجو Carlsberg زمانی که بارها و رستوران ها بازگشایی شدند.
این کمپین آنقدر موفق بود که کارلسبرگ آن را به چهار بازار دیگر گسترش داد.
کمپین معرفی محصول
عرضه محصول نقش مهمی در موفقیت هر انتشار جدید شرکت دارد.
درست کردن کمپین راه اندازی محصول به معنای هدف قرار دادن مخاطبان مناسب و ایجاد سر و صدای کافی در مورد پیشنهادتان است تا مردم را هیجان زده کند. با توجه به اینکه بیش از سه پنجم مردم از راه اندازی محصولات اخیر بی اطلاع هستند، می توان گفت که کمپین های راه اندازی محصول یک ضرورت هستند.
مثال: رابینهود
زمانی که Robinhood اپلیکیشن معاملات سهام خود را راه اندازی کرد، مخاطبان خود را ماه ها منتظر گذاشت تا طعم محصول را بچشند.
بله، بیش از 1 میلیون نفر برای دسترسی سریع به محصول رابینهود در صف منتظر ماندند.
محصولات Robinhood دسترسی زودهنگام دارند
پیام ساده بود: دسترسی زودهنگام به محصولی داشته باشید که 0 دلار کمیسیون برای معاملات سهام از شما دریافت می کند.
اما این پیشنهاد بود که برنده واقعی راه اندازی بود. برای دسترسی، مردم باید محصول را انتخاب می کردند. اگر میخواهید جلوتر از خط بپرید، میتوانید با دعوت از دوستان خود نیز برای شرکت در آن شرکت کنید.
این استراتژی علاقه زیادی به محصول ایجاد کرد و به رابینهود کمک کرد تا یک عرضه موفق داشته باشد.
کمپین بازاریابی ارجاعی
برنامه های ارجاع به مشتریان شما بهترین های هر دو دنیا را می دهد: آنها می توانند محصولی را که دوست دارند به دوستان و خانواده خود توصیه کنند و برای تلاش آنها پاداش دریافت کنند.
موفقیت برنامه های بازاریابی ارجاعی به این دلیل است که مردم برای توصیه های محصول به دوستان و خانواده خود بسیار بیشتر از شرکت ها اعتماد دارند – از هر 10 مشتری 9 نفر به توصیه های همتایان خود اعتماد می کنند و 83٪ از مردم می گویند اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده چیزی را توصیه کند. برای آنها، آنها به احتمال زیاد آن را خریداری می کنند.
ایجاد یک برنامه بازاریابی ارجاع موفق می تواند به شرکت شما کمک کند تا به مخاطبانی دست یابد که آماده هستند به شما فرصت دهند. کمپین های بازاریابی ارجاعی سابقه قوی دارند. شرکت هایی مانند اوبر، گوگل، آمازون پرایم و Airbnb از آنها برای ایجاد پایگاه های مشتریان خود استفاده کرده اند.
مثال: Lyft
Lyft یک شرکت اشتراکی است که یک کمپین بازاریابی ارجاعی ساده و در عین حال موفق را بر اساس مشوق های نقدی راه اندازی کرد.
Lyft برای کاربران خود یک کد ارجاع منحصربفرد ارسال کرد و آنها را تشویق کرد تا از دوستان خود دعوت کنند تا این سرویس را با یک سواری با تخفیف امتحان کنند:
برنامه بازاریابی ارجاع موفقیت آمیز بود، با افزایش 28 درصدی در میانگین سفرهای ماهانه، و افزایش قابل توجه مشتریانی که از پاداش های خود پول نقد می کردند:
کمپین سئو
کمپین های بهینه سازی موتورهای جستجو به افزایش ترافیک وب سایت ارگانیک با استفاده از هدف جستجو، کلمات کلیدی و محتوا کمک می کند.
شما باید عناصری مانند عناوین، ابرداده ها و کلمات کلیدی را بهینه کنید تا محتوای خود را در یک موتور جستجو رتبه بندی کنید. اعتبار دامنه، سرعت بارگذاری صفحه و سایر عوامل نیز بر رتبه بندی موتور جستجوی شما تأثیر می گذارد.
مثال: OVME
OVME یک عمل زیبایی شناسی پزشکی است که از یک کمپین SEO برای هدایت ترافیک ارگانیک بیشتر به سایت خود استفاده می کند.
این شرکت روی سادهسازی وبسایت خود و بهینهسازی عناوین، تگهای جایگزین، نشانهگذاری طرحواره، محتوای صفحه و ابردادهها برای گنجاندن کلمات کلیدی که مشتریان بالقوه ممکن است در جستوجوهای جستجو استفاده کنند، تمرکز کرد.
در عرض سه ماه، OVME شاهد افزایش 10 درصدی در ترافیک وب سایت ارگانیک بود و رزرو آنلاین آنها بیش از 1000 درصد افزایش یافت.
ایجاد تغییرات ساده سئو در وب سایت شما می تواند به طور چشمگیری تعداد افرادی را که در آن قرار می گیرند و در نهایت تعداد تبدیل ها را افزایش دهد.
کمپین بازاریابی شریک
گاهی اوقات، محصولات به صورت جفت بهتر به فروش می رسند.
در کمپین های بازاریابی شریک، دو شرکت غیررقیب با هم متحد می شوند و یک محصول یا خدمات را برای مخاطبان هدف مشابهی تبلیغ می کنند. ایده این است که هر دو برند می توانند از پایگاه مشتریان موجود یکدیگر بهره مند شوند و برخی متقاطع ها رخ خواهد داد.
مثال: Apple + Mastercard هنگامی که اپل Apple Pay را منتشر کرد، امیدوار بود که روش خرید محصولات را تغییر دهد – به جای استفاده از کارت اعتباری، آنها فقط می توانند از تلفن خود استفاده کنند.
با این حال، شرکت فناوری پرداخت نداشت، بنابراین باید با یک شرکت کارت اعتباری موجود شریک شود. بنابراین، این کار را انجام داد. Mastercard در Apple Pay ثبت نام کرد و اولین شرکتی بود که مشتریان خود را قادر میسازد تا با استفاده از تلفن یا Apple Watch پرداخت کنند.
مسترکارت با Apple Pay که پرداخت با ساعت را نشان می دهد
این یک مثال عالی از کمپین بازاریابی مشارکتی است که به درستی انجام شده است: شرکت ها محصول مشابهی را نمی فروشند، اما از طریق همکاری با یکدیگر، روشی انقلابی برای خرید ایجاد کردند.
کمپین بازاریابی مکالمه
هدف کمپین های بازاریابی مکالمه تعامل با بازدیدکنندگان وب سایت با استفاده از رویکرد شخصی تر است.
به جای اینکه از مشتریان خود بخواهید به شما ایمیل بزنند یا با یک خط پشتیبانی مشتری تماس بگیرند، بازاریابی مکالمه ای با استفاده از مکالمات خودکار، چت زنده یا ترکیبی از این روش ها با بازدیدکنندگان در زمان واقعی درگیر می شود.
کمپین های بازاریابی مکالمه به شرکت شما فرصتی برای تعامل با بازدیدکنندگان در مقیاس و در سطح انسانی می دهد.
مثال: JivoChat
نمونه ای از نحوه عملکرد بازاریابی محاوره ای از JivoChat، یک پیام رسان تجاری همه کاناله آمده است.
مشتریان JivoChat از پیامرسان تجاری برای تعامل با مخاطبان هدف خود در بسیاری از کانالهای دیجیتال مختلف استفاده میکنند: چت زنده، رباتهای چت، فیسبوک مسنجر، واتساپ، چت تجاری اپل و غیره.
اگر یک شرکت از JivoChat استفاده می کند، نمونه ای از آنچه بازدیدکنندگان وب سایت می بینند، در اینجا آمده است:
JivoChat با استفاده از محرکهای رفتاری، بازدیدکنندگان سایت را فعالانه با پیامهای شخصیسازی شده درگیر میکند و این کار را در مقیاس در کانالهای مختلف انجام میدهد.
کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ
کمپین های بازاریابی اینفلوئنسر مانند کمپین های بازاریابی ارجاعی توربوشارژ هستند.
به جای اینکه از مشتریان خود بخواهید محصول شما را به خانواده و دوستان خود ارجاع دهند، یک اینفلوئنسر محبوب رسانه های اجتماعی یا نویسنده وبلاگ را درگیر می کنید تا محصول شما را توصیه کند. اگر کمپین موفقیت آمیز باشد، به طور بالقوه می توانید نام تجاری خود را به هزاران (یا میلیون ها) نفر جدید معرفی کنید.
مثال: Chase/US Open
پس از بیش از سه دهه حمایت از US Open، چیس تصمیم گرفت رویکرد متفاوتی را برای مسابقات 2016 امتحان کند.
برای اینکه بینندگان تجربهای صمیمیتر داشته باشند، چیس با یکی از محبوبترین تنیسبازان مردان در آن زمان، اندی رادیک، شریک شد. کمپین اینفلوئنسر ساده بود: رادیک طرفداران زیادی داشت و با تماشای بازیها، نظر دادن زنده و میزبانی جلسات پرسش و پاسخ با طرفداران، آنها (و دیگران) را درگیر میکرد. رادیک در پستهای خود چیس را تگ کرد و باعث افزایش در معرض دید این برند شد.
نتایج آنی بود. بیش از 2.5 میلیون نفر برنامه های رادیک را در طول مسابقات تماشا کردند.
کمپین بازاریابی ویدئویی
با 2 میلیارد نفر که هر ماه ویدیوها را در یوتیوب تماشا می کنند، کمپین های بازاریابی ویدیویی ابزار قدرتمندی است که هر بازاریاب باید از آن استفاده کند.
مانند بسیاری دیگر از انواع کمپین موجود در لیست ما، بازاریابی ویدیویی می تواند چندین هدف را پشتیبانی کند، از ایجاد آگاهی از برند گرفته تا فروش محصولات. با این حال، زیبایی کمپین های بازاریابی ویدیویی سادگی آنهاست: آنها راهی را به مخاطب شما می دهند تا محتوای شما را به راحتی هضم کند، بدون خواندن یا پیمایش در میان اطلاعات زیاد.
مثال: باشگاه اصلاح میلیون دلاری
اگر کمپین بازاریابی ویدیویی نمادین باشگاه Shave میلیون دلاری را ندیده اید، اکنون زمان آن فرا رسیده است.
این شرکت این کمپین را راه اندازی کرد تا اشتراک ارزان قیمت ریش تراش خود را به مردانی بفروشد که از نظر مالک «از انحصار ریش تراش خسته شده بودند». آنها تصمیم گرفتند پیام خود را در یک کلیپ 90 ثانیه ای برسانند:
این ویدیو مملو از شوخی در سال 2012 منتشر شد و بلافاصله در فضای مجازی منتشر شد. ظرف 48 ساعت، این شرکت بیش از 12000 سفارش دریافت کرد. چهار سال بعد، Million Dollar Shave Club به قیمت یک میلیارد دلار فروخته شد.
مدیریت موجودی انبار یکی از فرآیندهای کلیدی در یک شرکت تجارت الکترونیکی است که در آن بهروزرسانیهای موجودی محصولات باید بهطور مکرر بهروزرسانی شود تا یک جریان روان تحویل داده شود.
به منظور دستیابی به مدیریت کارآمد موجودی، استفاده از آخرین فناوری ها یک راه حل عالی است. استفاده از فناوری جدید مانند یک ابرقدرت است که توانایی های کسب و کار شما را افزایش می دهد.
با وجود دانستن این موضوع، بسیاری از شرکت ها در مدیریت موجودی انبار با چالش هایی روبرو هستند. بنابراین، در اینجا در این وبلاگ، برخی از چالش های مدیریت موجودی انبار را با راه حل هایی برای حل آنها نیز مورد بحث قرار می دهیم.
یکی از بزرگترین مشکلات در انبار، ردیابی محصولات موجود در موجودی است که باید برای مشتریان ارسال یا حمل شوند.
اگر سهام در دسترس باشد چه اتفاقی می افتد؟ تحویل ها دیر به دست مشتریان می رسد که در نهایت ارزش برند را کاهش می دهد و رتبه های پایینی را در کانال های رسانه های اجتماعی به خود جلب می کند.
2. انتخاب یک فرآیند موجودی دستی
آیا میدانستید؟
43 درصد از مشاغل کوچک در ایالات متحده موجودی را ردیابی نمی کنند یا این کار را با استفاده از یک سیستم دستی انجام می دهند. ( منبع )
استفاده از فرآیندهای موجودی دستی برای ردیابی موجودی شما در نهایت با سردرگمی های زیادی همراه خواهد بود و به عنوان یکی از مسائل اصلی مدیریت موجودی انبار نیز دیده می شود.
عدم امکان ردیابی مکان دقیق موجودی محصول و عدم به روز رسانی در صورت تحویل یا عدم تحویل محصول منجر به ناتوانی مشتری در سفارش محصولات جدید با پیش بینی ناکارآمدی می شود.
این شکاف در بهروزرسانیها نیز عمدتاً به دلیل دخالت فرآیندهای سریع مانند ردیابی سفارشات متعدد و نیاز به جزئیات موجودی در زمان واقعی است.
3. محصولات قدیمی
به روز رسانی محصولات در طول زمان به ناچار برای تازه نگه داشتن محصولات و مرتبط ماندن با روندهای مطابق با انتظارات خریدار در بازار اتفاق می افتد.
بنابراین، در این فرآیند تمام محصولات قدیمی که فروخته نشده اند باید برای ترخیص آسان ثبت شوند و باید راه را برای محصولات جدید باز کنند.
باقی گذاشتن محصولات قدیمی در موجودی نیز می تواند منجر به ضررهای عمده شود و می تواند فضای بسیار مورد نیاز انبارها را اشغال کند.
4. تجزیه و تحلیل تقاضای بازار
نگاهی به بازار از نحوه عملکرد محصول بسیار مهم است زیرا تقاضا باعث تسریع تولید و به دنبال آن رشد موجودی موجودی می شود.
هیچ تحلیلی از مناطقی که بیشترین فروش یا تقاضا را دارند منجر به کمبود محصول در بازار نمی شود که منجر به رضایت کمتر مشتری و از دست دادن ارزش برند می شود.
5. مشکلات موجودی بیش از حد
وارد کردن سهام جدید بدون تخلیه سهام قدیمی تر، در نهایت منجر به زیان و کاهش حاشیه سود می شود.
اجتناب از چالشهای مدیریت موجودی انبار، مانند سوءمدیریت در خرید سهام جدید و بهروزرسانی دستی سفارش، اصلی است یا میتواند منجر به بهروزرسانی نشدن برخی محصولات و در نهایت سفارشدهی مجدد شود.
6. ناتوانی در مدیریت ضایعات و عیوب موجودی
مدیریت پسماند صنعت یکی از بزرگترین بیتوجهیهایی است که منجر به آسیب دیدن موجودی انبارها میشود.
با آن، ردیابی محصول معیوب باید به طور موثر انجام شود تا چرخه تحویل انبار و تحویل به موقع حفظ شود.
از طرفی هزینه هایی که به ضایعات و عیوب موجودی وارد می شود بیشتر است و در صورت عدم توجه به زیان های هنگفت صنعت منجر می شود.
7. عدم وجود یک مرکز موجودی متمرکز
تصور کنید چندین برگه را برای جزئیات سفارش مشتری تغییر دهید و دادههای آنی را ردیابی کنید. این منجر به ناامید شدن مدیران موجودی و ارائه کند نتایج می شود.
بدون داشبورد یکپارچه، همه مکالمات، اطلاعات سفارش و ردیابی عوامل تحویل در یک صندوق ورودی واحد جریان نمی یابد.
این امر مدیریت درخواست ها و ردیابی محصولات موجود در موجودی را برای مدیران موجودی دشوار می کند.
8. گسترش دامنه محصولات
رشد خط تولید و انبارهای تازه راه اندازی شده نیازمند مدیریت موثر موجودی انبار است.
بهروزرسانی دستی فهرست سهام و ردیابی سفارشها بدون دادههای لحظهای منجر به سوءمدیریت میشود.
همه مدیران موجودی باید سفارشات و جزئیات حمل و نقل را مشاهده کنند و موجودی انبار را برای تخصیص تحویل با بالاترین تقاضا پیگیری کنند.
9. مدیریت نادرست سفارش
مدیریت سفارشات مشتریان برای جلوگیری از گران فروشی و تمام شدن موجودی، یکی از سخت ترین کارها است.
تحویل به موقع سفارشها و رسیدگی به شکایات آنها در صورتی که سفارش دارای مشکلاتی باشد، نقش مهمی در بررسیها و رتبهبندیهای یک برند خواهد داشت.
همچنین، سادهسازی فرآیندهای سفارش، پیگیری تحویلها و بهروز نگهداشتن مشتری در طول سفر سفارشاش باید در اولویت قرار گیرد.
10. در رقابت بالا بروید
رقابت فزاینده باعث شده است تا کسب و کارهای کوچک امکانات انبار خود را گسترش دهند تا با تقاضاهای روزافزون همگام شوند.
این امر به نوبه خود باعث شده است تا مشاغل سیستم مدیریت موجودی انبار را در اولویت قرار دهند که مدیران را در مورد تمام جزئیات سفارشات به روز نگه می دارد.
تغییرات مداوم در زنجیره تامین در سطح جهانی بر برنامه ریزی مدیریت موجودی انبار تاثیر می گذارد.
این عمدتاً به این دلیل است که تولید کنندگان و توزیع کنندگان عمده فروشی در مورد سفر موجودی شما در سراسر کشور تصمیم می گیرند و به انعطاف پذیری در منابع با ارائه زمان های طولانی نیاز دارند.
همچنین، از سوی دیگر، پیگیری دستی تمام موجودی تنها زمان تحویل را برای مشتریان شما افزایش می دهد.
12. عدم برنامه ریزی تولید
نرسیدن موجودی انبار به موقع برای مطابقت با چرخه عرضه و تقاضا می تواند بسیار خسته کننده باشد.
عوامل زیادی می توانند در این امر نقش داشته باشند، مانند تولید کند، عدم حمل و نقل یا تاخیر در زمان تحویل می تواند منجر به در دسترس نبودن موجودی شود.
این به نوبه خود منجر به تاخیر در سفارشات مشتریان و جلب رتبه پایین مشتری در کانال های رسانه های اجتماعی می شود.
13. سوء مدیریت در فرآیندها
اگر کسب و کار کوچک باشد و تعداد کمی از مشتریان را تامین کند، استفاده از فناوری پایه یا مدیریت دستی موجودی ها کار دشواری به نظر نمی رسد.
اما، وقتی اندازه آن بزرگ شد، تمام کارهایی که در ابتدا آسان بودند بسیار قابل انجام هستند و برای حفظ سفارشات مشتری به کمک نیاز دارند.
14. نداشتن نرم افزار مورد نیاز
در ابتدا، یک کسب و کار کوچک با تعداد محدودی از تحویل، نیازی به استفاده از پلت فرم مدیریت موجودی انبار نخواهد داشت.
بدون نرمافزار لازم، پیگیری موجودی، تولید گزارش و نگهداشتن برگهها در نمایندگیهای تحویل امکانپذیر نخواهد بود.
15. نگهداری یک انبار کارآمد
برای یک کسب و کار، فرآیندهای موجود در انبار برای نگهداری یا مدیریت موجودی انبار بسیار زیاد است و شامل مراحل زیادی است.
فرآیندهایی مانند تحویل گرفتن، بسته بندی، دریافت و بازگشت باید تا حد امکان کارآمد باشند تا فرآیندهای تحویل یکپارچه حفظ شود.
16. عدم دقت داده ها
هنگام استفاده از یک فرآیند دستی برای مدیریت انبار خود، تمام داده هایی که برای ردیابی و گزارش وضعیت موجودی نیاز دارید، کار بزرگی به نظر می رسد.
در این روزگار، ردیابی جزئیات سفارش شما باید با یک تکان انگشت انجام شود و نه از طریق تلفنی که لیست بلندبالایی از شماره ها برای تماس وجود دارد.
17. دید کمتر فرآیند
در نظر بگیرید سفارشی که شما ارسال کردهاید با سیستم ردیابی سفارش همراه نیست، مشتریان ناامید میشوند و به برندی روی میآورند که دید کامل را ارائه میدهد.
موجودیای که یافتن یا ردیابی آن در انبار سخت است منجر به تاخیر در تحویل سفارش میشود.
یافتن موجودی صحیح و حفظ زمان تحویل مشتری برای کسب و کارها و حفظ تاثیرات خوب بسیار مهم است.
18. سطوح موجودی مناسب را حفظ کنید
هماهنگی با سفارشات مشتری و حفظ موجودی انبار مطابق با خواسته ها در مدیریت موجودی انبار ضروری است.
محصولاتی که به راحتی فاسد می شوند و ذخایر شکستنی نیاز به کمک ویژه برای نگهداری دارند.
همچنین از سوی دیگر انتخاب تکنیک های مدیریت موجودی انبار مناسب برای سهام موجودی با ارزش بالا باعث افزایش رضایت مشتری می شود.
19. مدیریت فضای انبار
مدیریت فضاهای موجودی برای گنجاندن موجودی های جدید می تواند یک کار دلهره آور باشد.
استفاده از فرآیند دستی، ترسیم نقشه و تخصیص فضا برای موجودی ها زمان و منابع زیادی را می گیرد.
همچنین، این طرح باید با زمان رسیدن موجودی به انبار هماهنگ باشد. بنابراین، در نهایت بدون وجود یک سیستم موجودی خودکار، تسلط بر این نقش دشوار است.
20. صورتحساب و اسناد دستی
پیگیری دستی تمام گزارش های مدیریت موجودی انبار، سفارشات خرید و فاکتورها کار دشواری خواهد بود.
با این کار، زمان صرف شده برای پیش نویس صورتحساب ها و فاکتورها زیاد خواهد بود و می تواند منجر به از دست رفتن چندین مورد نیز شود.
راه حل هایی برای مشکلات موجود در مدیریت موجودی انبار
1. ارزیابی سهام
بررسی دقیق بهروزرسانیهای روزانه موجودی کالا، گزارشهای خطا، و اطلاعات بهروز اطلاعات موجودی، به برنامهریزی برای گزارشهای ماهانه و فصلی کمک میکند.
گزارش های حسابرسی خود را بر اساس دسته بندی ها و تعداد چرخه موجودی برای محاسبه امور مالی جدا کنید.
در یک پلت فرم مدیریت موجودی انبار، گزارش های حسابرسی را بر اساس مناطق و مناطقی که همچنین قادر به برنامه ریزی برای سال های مالی متوالی هستند، مشاهده کنید.
2. خودکارسازی سفارشات و کاهش خطاها
برای مدیریت سریعتر موجودی ها، خودکار کردن کل فرآیند تنظیم مجدد امتیازات بر اساس موجودی و در دسترس بودن موجودی، فرآیندها را کارآمد می کند.
یک پلت فرم مدیریت موجودی انبار این کار را با جلوگیری از تاخیر در سفارشات و افزایش نرخ رضایت مشتری انجام می دهد.
3. ذخیره سازی را افزایش دهید و ایمنی را تضمین کنید
برای مدیریت یک انبار، یک پلت فرم مدیریت موجودی انبار به تسویه سریع سهام و حذف محصولات قدیمی کمک می کند.
مرتبسازی ذخیرهسازی موجودی بر اساس محفظهها و خودکار کردن فرآیندهای سفارش مانند بستهبندی و حمل و نقل به مدیریت چالشهای مدیریت موجودی انبار که مدیران با آن مواجه هستند کمک میکند.
4. پیش بینی
یک پلت فرم مدیریت موجودی با پیش بینی تقاضا به شما امکان می دهد تقاضاها را تصور کنید و سفارشات را برنامه ریزی کنید.
با ادغام با حسابها و دادههای فروش، پیشبینی کسبوکارهای تجارت الکترونیک شما را میتوان به شدت تنظیم کرد.
زمانبندی سفارشهای موجودی بر اساس تغییر ترجیحات مشتری، در دسترس بودن سهام یا روند مشتری، برای یک برند سودآور خواهد بود.
5. اقدامات کنترلی
یک سیستم کنترل انبار که بخشی از پلتفرم مدیریت موجودی است به مدیریت موجودی که دارای محصولات فاسد شدنی، ظریف و متوقف شده است کمک می کند.
علاوه بر این، نگهداری دوره ای تجهیزاتی که برای ذخیره موجودی استفاده می شود یکی از وظایف مهم برای مدیریت موجودی در یک انبار برای جریان کارآمد فرآیندها است.
مزایایی مانند ردیابی محل مشکل سهام با هزینه و کمیت می تواند به ما کمک کند تا به مشکل دسترسی پیدا کرده و به مشتریان نیازمند کمک کند. همه اینها را می توان با کمک یک پلت فرم مدیریت موجودی انجام داد.
6. بسته بندی در حال تکامل
دسته بندی و تخصیص موجودی انبارها بر اساس استانداردهای بسته بندی از بستر مدیریت موجودی انبار.
این به کنترل هزینه های حمل و نقل با توجه به اندازه محصول کمک می کند و آنها را به مکان های ذخیره سازی هدایت می کند که به راحتی در دسترس هستند.
7. داشبورد یکپارچه
ارتقا یا تغییر به یک راه حل پلتفرم واحد برای مدیریت موجودی انبار و سهام شما یک تصمیم عالی برای تجارت شما خواهد بود.
ویژگی های ردیابی برای سفارش مجدد و خرید برای همه مدیران موجودی انبارها بسیار مفید خواهد بود.
با این کار، بهروزرسانیهای خودکار موجودیهای محصول، در دسترس بودن دادههای موجودی در زمان واقعی و ذخیرهسازی ابری گزارشها برای مدیریت سریعتر موجودیهای شما بسیار مفید خواهد بود.
8. پیگیری توسعه خطوط تولید
یک پلت فرم مدیریت موجودی را می توان برای نگه داشتن سابقه چندین محصول با مشاهده تاریخچه کامل موجودی استفاده کرد.
عوامل تحویل، محصولات فروخته نشده و محصولات موجود در انبار را با پلتفرم ردیابی کنید.
از تجزیه و تحلیل استفاده کنید تا با تخصیص خودکار موجودی ها برای آن منطقه، تقاضای خط تولید را در مکان های مختلف نیز مشاهده کنید.
9. افزودن ابزار بهره وری
ردیابی شخص تحویلدهنده، محمولهها، سهام و تعامل با مشتری با نسخه موبایل یا دسکتاپ به اطلاعات در هر زمان و هر مکان دسترسی میدهد.
تمام اطلاعات موجود بدون نیاز به چندین بار ذخیره بر روی یک ابر ذخیره می شود و به صورت خودکار انجام می شود.
این در دسترس بودن ابزارها، بهرهوری را افزایش میدهد و نرخ رضایت مشتری را با جریان سریعتر فرآیندها افزایش میدهد. عدم استفاده از ابزارهای بهره وری یکی از مسائل اصلی مدیریت موجودی انبار است که بسیاری از کسب و کارهای نوپا با آن مواجه هستند.
10. از زمان های پیش بینی استفاده کنید و خواسته ها را پیش بینی کنید
هنگام سفارش محصولات با تقاضای بالا، در نظر گرفتن زمان تحویل یک حرکت قطعی است.
محصولات با تقاضای بالا را می توان به راحتی از انبارها با استفاده از یک پلت فرم مدیریت موجودی انبار ردیابی و مدیریت کرد.
پلتفرم با استفاده از چرخههای سفارش مداوم، نقاط سفارش مجدد را با محاسبه میانگین زمان تحویل برای جلوگیری از ریزش خودکار، خودکار میکند.
یک سیستم مدیریت موجودی انبار نیز می تواند به پیش بینی تقاضاهای بالا و تخصیص سهام بر اساس آن کمک کند.
11. فرآیندهای سریعتر
پلتفرمهای مدیریت موجودی، فناوریهای پیشرفتهای مانند اسکن مکان محصول و فناوری بارکد را برای قابلیتهای ردیابی موجودی بهتر ارائه میکنند.
با آن، استفاده از پلتفرم در دستگاههای تلفن همراه مجهز به فضای ذخیرهسازی ابری میتواند مدیریت موجودی انبار را سادهتر کند و به مدیریت کارآمد موجودی انبار کمک کند.
12. گزارش های عملکرد را شفاف کنید
تمام داده های سفارش را پیگیری کنید، میزان رضایت مشتری و سایر اطلاعات مانند سرعت پردازش سفارش را اندازه گیری کنید تا به مشتریان خدمات بهتری ارائه دهید.
همچنین، برای بهبود تجربه مشتری، از مناطقی که بیشترین فروش، بخشهای مشتری و زمان تحویل را دارند، گزارشهایی دریافت کنید.
13. شامل تصاویر
در پایگاه داده موجودی، افزودن تصاویر جذابیت بیشتری برای خرید، بهبود فرآیندها و منجر به نتایج بهتر خواهد بود.
به عنوان مثال، افزودن تصویری از موجودی موجودی در پلتفرم مدیریت موجودی انبار به ما امکان میدهد تا موجودی را بر اساس درخواستها شناسایی، اولویتبندی و تفکیک کنیم.
همچنین افزودن تصاویری از محتویات موجودی کالا می تواند باعث افزایش فروش تایید کننده خرید عمده و ارسال کالا شود.
14. معاملات بدون کاغذ
مزیت بزرگ استفاده از پلتفرمهای مدیریت موجودی انبار فقط به تسهیل فرآیندها محدود نمیشود، بلکه کاهش مصرف کاغذ برای گزارشها و فاکتورها را نیز شامل میشود.
با در نظر گرفتن اثرات زیست محیطی، بدون کاغذ رفتن یک حرکت عالی و مد روز برای شرکت ها است تا به ابزارهای عصر جدید روی بیاورند.
با این مزیت، بدون کاغذ بودن فرآیندهای حسابداری، ردیابی و گزارش دهی را بسیار سریعتر می کند.
15. فرآیندهای خدمات را پیگیری کنید
بزرگترین نکته مثبت سیستم مدیریت موجودی انبار، توانایی آن در ردیابی فرآیندهای خدماتی مانند خطاهای حمل و نقل، محصولات آسیب دیده یا معیوب و از دست دادن قرارهای تحویل است.
ویژگیهای اضافی مانند ارزیابی عملکرد تأمینکننده، رفع مشکلات زنجیره تأمین و به حداقل رساندن خطاها برای اطمینان از جریان روان فرآیندهای موجودی، روند کلی را بهتر میکند.
16. ردیابی چند مکان
مدیریت انبارها در مکانهای مختلف با ویژگیهای ردیابی چندمکانی مانند ردیابی موجودیها و اجرای اقداماتی برای ذخیره بیش از حد انبار.
مزایایی مانند زمانبندی اعلانها برای ردیابی خودکار موجودی و راهاندازی چندین برگه برای ردیابی فرآیندهای انبار و دسترسی به جزئیات مهم حمل و نقل، فرآیندها را تسریع میکند.
17. پشتیبانی فنی و به روز رسانی
هنگام مدیریت موجودی انبار، لیست ویژگی ها می تواند بسیار زیاد باشد و اغلب مدیران موجودی را گیج می کند.
برای این کار، پشتیبانی کارآموز آنلاین یا آفلاین برای کمک و آموزش محصول اختصاص داده می شود.
این می تواند روابط مشتری را تقویت کند و به درک بهتر محصول برای افزایش سطح بهره وری آنها کمک کند.
18. ارتباطات را بهبود بخشید
با یک پلت فرم مدیریت موجودی انبار، ارتباط با تامین کنندگان نیز می تواند بهبود یابد.
با یک داشبورد یکپارچه در محل، مدیران موجودی می توانند تمام داده های موجودی را در زمان واقعی با یک رابط کاربری ساده مشاهده کنند.
ابزارهای پیشرفته مانند Kaptureپیام های ارتباطی خودکار را ارائه می دهند و به مدیریت عملیات حسابداری، فروش و انبار در یک پنجره کمک می کنند.
19. صورتحساب و گزارشات را به صورت خودکار انجام دهید
یک پلتفرم مدیریت موجودی انبار میتواند با خودکارسازی کامل فرآیند و ذخیرهسازی آن به کسبوکارها در صدور صورتحساب و گزارشها کمک کند.
تمام صورتحسابها، فاکتورها و گزارشهای مرتبط با موجودیهای موجودی طبق تاریخها ذخیره میشوند و میتوانند در هر زمان یا در هر دستگاهی مشاهده یا دانلود شوند.
20. مدیریت یکپارچه فضاهای انبار
یکی از بزرگترین مشکلات مدیریت موجودی انبار که می تواند توسط یک پلت فرم مدیریت کارآمد در محل مورد توجه قرار گیرد.
با استفاده از یک پلتفرم مدیریت موجودی انبار، لیست سهام را می توان با توجه به تقاضای بازار ردیابی و جابجا کرد.
موجودی محصول جدید فقط بر اساس تقاضا و فضای موجود در انبار قابل تهیه است.
خدمات ابری SaaS ، PaaS ، IaaS خدمات رایانش ابری و خدمات، کسبوکارها
با افزایش محبوبیت رایانش ابری و خدمات، کسبوکارها در سراسر جهان از سرویسهای سنتی سنتی که به آن تکیه کردهاند دور میشوند.
خدمات مبتنی بر فضای ابری نحوه عملکرد کسبوکارها را تغییر داده است و به آنها اجازه میدهد از زیرساختهای فناوری اطلاعات، پلتفرمها، نرمافزارها و برنامههای کاربردی از طریق اینترنت و نقاط اتصال آنلاین استفاده کنند.
برای سازمان هایی که در نظر دارند تجارت الکترونیک خود را به فضای ابری منتقل کنند، سه اصطلاح مهم وجود دارد که باید از آنها آگاه باشند:
زیرساخت به عنوان یک سرویس (IaaS).
پلتفرم به عنوان یک سرویس (PaaS).
نرم افزار به عنوان یک سرویس (SaaS).
IaaS، PaaS و SaaS سه نوع اصلی محاسبات ابری هستند که امروزه در دسترس هستند.
این پلتفرمها در دهه گذشته رشد چشمگیری داشتهاند و درآمد جهانی آن از حدود 90 میلیارد دلار در سال 2016 به بیش از 312 میلیارد دلار در سال 2020 افزایش یافته است.
با رشدی مانند این، محاسبات ابری به سرعت در حال تبدیل شدن به یک هنجار است زیرا کسب و کارها شروع به حذف تدریجی نرم افزارهای داخلی می کنند.
در گذشته ای نه چندان دور، بیشتر سیستم های فناوری اطلاعات یک شرکت در محل بودند و ابرها فقط چیزهای کرکی سفیدی در آسمان بودند. اکنون، همه می توانند تقریباً برای تمام سیستم ها و فرآیندهای شما از پلتفرم های مبتنی بر ابر استفاده کنند.
SaaS، PaaS و IaaS سه روش مدرن اما متفاوت را برای توصیف نحوه استفاده از ابر برای تجارت خود ارائه می دهند.
یادآوری این نکته مهم است که اکثر مشاغلی که از پلتفرمهای مبتنی بر ابر استفاده میکنند، از ترکیبی از مدلهای سرویس محاسبات ابری SaaS و IaaS استفاده میکنند و بسیاری از توسعهدهندگان را به ایجاد برنامههای کاربردی با استفاده از PaaS نیز دعوت میکنند.
SaaS
پلتفرمهای SaaS شامل نرمافزاری است که از طریق شخص ثالث از طریق اینترنت در دسترس است.
نمونه هایی از ارائه دهندگان محبوب SaaS عبارتند از:
BigCommerce.
Google Workspace, Salesforce.
Dropbox.
MailChimp.
ZenDesk.
DocuSign.
Slack.
Hubspot.
PaaS
PaaS در درجه اول بر ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری در دسترس از طریق اینترنت متمرکز است.
نمونه هایی از ارائه دهندگان محبوب PaaS عبارتند از:
AWS Elastic Beanstalk.
Heroku.
Windows Azure (mainly used as PaaS).
Force.com.
Google App Engine.
OpenShift.
Apache Stratos.
Adobe Magento Commerce Cloud.
IaaS
IaaS اساساً با سرویسهای مبتنی بر ابر و پرداخت هزینهای مانند ذخیرهسازی، شبکه و مجازیسازی کار میکند.
نمونه هایی از ارائه دهندگان محبوب IaaS عبارتند از:
AWS EC2.
Rackspace.
Google Compute Engine (GCE).
Digital Ocean.
Microsoft Azure.
Magento 1 Enterprise Edition*.
3 نوع مدل خدمات رایانش ابری
1. IaaS (زیرساخت به عنوان یک سرویس).
IaaS که به عنوان خدمات زیرساخت ابری نیز شناخته میشود، جایگزینهای مبتنی بر ابر برای زیرساختهای فیزیکی فیزیکی را در اختیار کاربران نهایی قرار میدهد و به کسبوکارها این امکان را میدهد که منابع را بر اساس تقاضا خریداری کنند، بهجای سرمایهگذاری پرهزینهتر برای خرید و مدیریت سختافزار.
ویژگی های IaaS
IaaS مقیاس پذیر است و به کسب و کارها انعطاف پذیری بیشتری نسبت به راه حل های داخلی از طریق ابر ارائه می دهد. کسب و کارهای IaaS معمولاً خدماتی مانند ذخیره سازی، شبکه و مجازی سازی را ارائه می دهند.
سرورهای ابری IaaS معمولاً از طریق اینترنت به مشاغل ارائه میشوند، چه از طریق داشبورد یا یک API، و اطمینان حاصل شود که کاربران کنترل کاملی بر زیرساختهای محاسباتی خود دارند.
پلتفرم های IaaS عبارتند از:
بسیار انعطاف پذیر و بسیار مقیاس پذیر.
برای چندین کاربر قابل دسترسی است.
مقرون به صرفه.
مزایای IaaS
نگهداری زیرساخت های فناوری اطلاعات در محل می تواند پرهزینه و کار فشرده باشد زیرا اغلب به سرمایه گذاری اولیه قابل توجهی در سخت افزار فیزیکی نیاز دارد. همچنین احتمالاً برای حفظ سخت افزار و به روز نگه داشتن همه چیز کارآمد و به روز، نیاز خواهید داشت که پیمانکاران IT ماهر خارجی را درگیر کنید.
با IaaS، میتوانید آنچه را که نیاز دارید، همانطور که به آن نیاز دارید، بخرید، و با رشد کسبوکارتان، موارد بیشتری را خریداری کنید.
راهحلهای IaaS بسیار انعطافپذیر و مقیاسپذیر هستند و میتوانند هر زمان که نیاز باشد بدون از دست دادن پول در سرمایهگذاری اولیه، جایگزین شوند.
یکی دیگر از مزایای IaaS این است که کنترل زیرساخت را در دستان شما قرار می دهد. شما دیگر نیازی به اعتماد به یک پیمانکار IT خارجی ندارید – در صورت تمایل می توانید بدون اینکه یک ویزای فناوری اطلاعات باشید، به محصولات IaaS دسترسی داشته باشید و بر آنها نظارت کنید.
معایب IaaS
هنگام انتقال به IaaS محدودیت ها و نگرانی های خاصی وجود دارد، از جمله:
سیستمهای قدیمی: قبل از تکمیل انتقال کامل به ابر، هر فناوری یا برنامههای قدیمی باید از نظر سازگاری بررسی شوند. بسیاری از سیستم های قدیمی وجود دارند که برای سرویس های مبتنی بر ابر طراحی نشده اند و ممکن است نیاز به ارتقا یا جایگزینی داشته باشند.
امنیت: با حرکت از درون محل به فضای ابری، ممکن است تهدیدات امنیتی جدیدی وجود داشته باشد، چه منابعی از میزبان یا سایر ماشینهای مجازی (VM). بسیار مهم است که سازمان ها تهدیدات امنیتی به روز و استراتژی های اصلاح آنها را بررسی و تحقیق کنند.
آموزش داخلی: با یک سیستم جدید عدم آشنایی با پیچیدگی های آن همراه است. کسبوکارها باید آموزشها و منابع بیشتری را آماده کنند تا اطمینان حاصل کنند که کاربرانشان میدانند چه کاری انجام میدهند.
زمان استفاده از IaaS
IaaS برای مشاغل در هر شکل و اندازه مفید است. این اجازه می دهد تا کنترل کاملی بر زیرساخت شما داشته باشید و بر اساس یک مدل پرداخت به اندازه شما عمل می کند که با اکثر بودجه ها مطابقت دارد.
با اکثر پلتفرمهای IaaS، به پشتیبانی مداوم دسترسی پیدا میکنید و این امکان را دارید که در هر زمان نیازهای خود را افزایش دهید.
استفاده از IaaS یک راه عالی برای اثبات آینده کسب و کار شما است.
مثال IaaS غیر تجارت الکترونیک.
یک مثال خوب از IaaS AWS EC2 است.
EC2 زیرساخت های مقیاس پذیر را برای شرکت هایی که می خواهند برنامه های مبتنی بر ابر را میزبانی کنند ارائه می دهد. کاربران EC2 صاحب سرورهای فیزیکی نیستند – AWS سرورهای مجازی را ارائه می دهد.
کاربران فقط هزینه استفاده از سرورها را پرداخت می کنند و در هزینه – و نگهداری مداوم مرتبط – سرمایه گذاری در سخت افزار فیزیکی صرفه جویی می کنند.
مثال تجارت الکترونیک IaaS.
Adobe Commerce (Magento) بسته به نحوه انتخاب تاجر برای میزبانی فروشگاه خود، میتواند در محل یا IaaS استفاده شود.
در مورد IaaS، تاجر برای مجوز نرم افزار به Magento پرداخت می کند و سپس از یک فروشنده شخص ثالث برای بهترین میزبانی وب مانند Rackspace استفاده می کند.
بازرگانان میتوانند برای یک طرح میزبانی که نیازهای خودشان را برآورده میکند، بدون هزینه نگهداری سرورهای فیزیکی خودشان، پرداخت کنند. تاجر همچنان مسئول نصب و مدیریت بهروزرسانیهای نرمافزار Magento خود است.
2. PaaS (پلتفرم به عنوان سرویس).
PaaS که به عنوان خدمات پلتفرم ابری نیز شناخته میشود، چارچوب، نرمافزار و ابزارهای مورد نیاز برای ساخت برنامهها و نرمافزارها را در اختیار توسعهدهندگان قرار میدهد که همه از طریق اینترنت قابل دسترسی هستند.
PaaS اغلب به عنوان یک نسخه کوچک شده از IaaS دیده می شود، به مشتریان خود دسترسی وسیع تری به سرورها، فضای ذخیره سازی و شبکه می دهد که همگی توسط یک ارائه دهنده شخص ثالث مدیریت می شوند.
ویژگی های PaaS
تحویل PaaS با روشهای SaaS قابل مقایسه است، با تفاوت اصلی این است که مشتریان قادر به دسترسی به نرمافزار آنلاین نیستند، بلکه به یک پلتفرم آنلاین دسترسی دارند.
PaaS این پلتفرم را برای توسعه دهندگان نرم افزار فراهم می کند تا بتوانند به جای هرگونه مشکل خارجی روی خود نرم افزار تمرکز کنند.
پلتفرم های PaaS عبارتند از:
برای چندین کاربر قابل دسترسی است. مقیاس پذیر – مشتریان می توانند از بین سطوح مختلف منابع محاسباتی متناسب با اندازه کسب و کار خود انتخاب کنند. بر اساس فناوری مجازی سازی ساخته شده است. اجرای آسان بدون دانش مدیریت سیستم.
مزایای PaaS
PaaS در درجه اول توسط توسعه دهندگانی که در حال ساختن نرم افزار یا برنامه های کاربردی هستند استفاده می شود.
یک راه حل PaaS بستری را برای توسعه دهندگان فراهم می کند تا نرم افزار منحصر به فرد و قابل تنظیمی ایجاد کنند، به این معنی که توسعه دهندگان نیازی به شروع از صفر در هنگام توسعه برنامه ها ندارند – در زمان و هزینه آنها برای نوشتن کدهای گسترده صرفه جویی می شود.
PaaS یک انتخاب محبوب برای مشاغلی است که میخواهند بدون صرف هزینههای گزاف یا بر عهده گرفتن تمام مسئولیتها، اپلیکیشنهای منحصربهفرد ایجاد کنند. این شبیه تفاوت بین استخدام یک مکان برای اجرای یک نمایش در مقابل ساختن یک مکان برای اجرای یک نمایش است.
محل برگزاری ثابت می ماند، اما آنچه در آن فضا ایجاد می کنید منحصر به فرد است.
معایب PaaS
مانند IaaS، اشکالات خاصی در استفاده از PaaS وجود دارد که شرکت ها باید از آنها آگاه باشند، از جمله:
یکپارچه سازی: با PaaS، ممکن است هنگام ادغام برنامه های جدید با چالش هایی روبرو شوید. این به مسائل مربوط به سیستم های قدیمی مرتبط است زیرا اغلب جنبه هایی از این سیستم ها وجود دارد که برای ابر ساخته نشده اند.
امنیت داده ها: استفاده از سرورهای شخص ثالث برای داده های شما به طور بالقوه می تواند منجر به خطرات امنیتی اضافی شود. گزینه های امنیتی نیز ممکن است محدود باشند، زیرا باید راه حلی بیابید که بتواند با سیستم های شخص ثالث یکپارچه شود.
زمان اجرا: راهحلهای PaaS ممکن است برای زبان و چارچوبهایی که کسبوکار شما استفاده میکند بهطور کامل بهینه نشده باشند و یافتن راهحلی خاص ممکن است دشوار باشد.
محدودیتهای عملیاتی: عملیات ابری سفارشیشده ممکن است با راهحلهای PaaS، بهویژه آنهایی که دارای گردشهای کاری اتوماسیون مدیریت هستند، سازگار نباشند. این می تواند توانایی های عملیاتی شما را مهار کند و دامنه کامل کسب و کار شما را محدود کند.
زمان استفاده از PaaS
PaaS اغلب مقرونبهصرفهترین و مقرونبهصرفهترین راه برای توسعهدهندگان برای ایجاد یک اپلیکیشن منحصربهفرد است.
PaaS به توسعهدهنده این امکان را میدهد که بر روی جنبه خلاقانه توسعه برنامه تمرکز کند، در مقابل کارهای سادهای مانند مدیریت بهروزرسانیهای نرمافزار یا وصلههای امنیتی. در عوض، زمان و قدرت مغز آنها می تواند صرف ایجاد، آزمایش و استقرار برنامه شود.
مثال غیر تجارت الکترونیک PaaS.
یک مثال خوب از PaaS AWS Elastic Beanstalk است.
خدمات وب آمازون (AWS) بیش از 200 سرویس رایانش ابری مانند EC2، RDS و S3 را ارائه می دهد. بیشتر این خدمات را می توان به عنوان IaaS استفاده کرد و بیشتر شرکت هایی که از AWS استفاده می کنند خدمات مورد نیاز خود را انتخاب و انتخاب می کنند.
با این حال، مدیریت چندین سرویس می تواند به سرعت برای کاربران دشوار و وقت گیر شود.
اینجاست که AWS Elastic Beanstalk وارد میشود. بهعنوان لایه دیگری در بالای خدمات زیرساخت کار میکند و به طور خودکار جزئیات تأمین ظرفیت، تعادل بار، مقیاسپذیری و نظارت بر سلامت برنامهها را مدیریت میکند.
مثال تجارت الکترونیک PaaS.
Adobe Commerce (Magento) رایج ترین نمونه PaaS برای تجارت الکترونیک است. این تاجر را قادر می سازد تا میزبانی خود را به عنوان بخشی از بسته خود با Magento همراه کند.
بازرگانانی که مجنتو را ارزیابی می کنند، برای تعیین نیازهای میزبانی خود، که در برنامه ماهانه آنها گنجانده شده است، یک فرآیند محدوده بندی را انجام می دهند. شما به ویرایش کد منبع فروشگاه Magento آنها دسترسی کامل خواهید داشت و می توانید برنامه را به طور کامل سفارشی کنید.
هر گونه به روز رسانی پلتفرم، وصله های امنیتی و نگهداری عمومی فروشگاه آنها بر عهده تاجر خواهد بود.
3. SaaS (نرم افزار به عنوان سرویس).
SaaS که به عنوان سرویس های کاربردی ابری نیز شناخته می شود، رایج ترین سرویس مورد استفاده در بازار ابری است. پلتفرمهای SaaS نرمافزار را از طریق اینترنت در دسترس کاربران قرار میدهند، معمولاً با هزینه اشتراک ماهانه.
آنها معمولاً آماده استفاده هستند و از مرورگر وب کاربران اجرا می شوند، که به کسب و کارها اجازه می دهد از دانلود یا نصب برنامه های اضافی صرف نظر کنند.
ویژگی های SaaS
SaaS از طریق اینترنت به عنوان یک سرویس کاربردی کامل، قابل دسترسی از طریق هر مرورگر وب ارائه می شود. با SaaS، فروشندگان دادهها، سرورها و ذخیرهسازی را مدیریت میکنند و در نهایت نیاز به بررسی فناوری اطلاعات و سادهسازی فرآیندهای تجاری را از بین میبرند.
پلتفرم های SaaS عبارتند از:
از طریق اینترنت در دسترس است.
میزبانی شده روی یک سرور راه دور توسط یک ارائه دهنده شخص ثالث.
ایده آل برای کسب و کارهای کوچک یا استارت آپ هایی که نمی توانند نرم افزارهای کاربردی خود را توسعه دهند.
مقیاس پذیر، با سطوح مختلف برای مشاغل کوچک، متوسط و سطح سازمانی.
فراگیر، ارائه امنیت، انطباق و نگهداری به عنوان بخشی از هزینه.
مزایای SaaS
با SaaS، نیازی به نصب و اجرای برنامه های نرم افزاری روی رایانه خود ندارید. وقتی به صورت آنلاین وارد حساب کاربری خود می شوید همه چیز از طریق اینترنت در دسترس است. معمولاً میتوانید از هر دستگاهی و در هر زمان به نرمافزار دسترسی داشته باشید – تا زمانی که اتصال اینترنت وجود داشته باشد.
همین امر در مورد هر کس دیگری که از نرم افزار استفاده می کند نیز صدق می کند. همه کارکنان شما لاگین های شخصی سازی شده متناسب با سطح دسترسی خود خواهند داشت. دیگر نیازی به جذب یک متخصص فناوری اطلاعات برای دانلود نرم افزار بر روی چندین رایانه در سراسر دفتر خود ندارید یا نگران به روز نگه داشتن نرم افزار در هر رایانه باشید. همه اینها در Cloud مراقبت می شود.
مزیت کلیدی دیگر ساختار پرداخت است.
اکثر ارائه دهندگان SaaS یک مدل اشتراک را با هزینه حساب ماهانه ثابت و فراگیر اجرا می کنند. شما دقیقاً می دانید که نرم افزار چقدر هزینه دارد و می توانید بدون نگرانی در مورد غافلگیری های پنهان بودجه بندی کنید.
اشتراک ها می توانند به طور بالقوه شامل تعمیر و نگهداری، انطباق و خدمات امنیتی باشند. ارائهدهندگان SaaS همچنین راهحلهای سادهای را برای راهاندازی در صورت نیاز به یک بسته اولیه با راهحلهای پیچیدهتر برای سازمانهای بزرگتر ارائه میکنند. میتوانید نرمافزار اصلی را در عرض چند ساعت آماده و اجرا کنید – و در طول مسیر به خدمات مشتری و پشتیبانی دسترسی خواهید داشت.
معایب SaaS
مانند IaaS و PaaS، محدودیت ها و نگرانی هایی در مورد SaaS وجود دارد، از جمله:
امنیت داده ها: با داده هایی که در درجه اول در سرورهای خارج از محل قرار دارند، امنیت به طور بالقوه می تواند به یک مشکل تبدیل شود. مطمئن شوید که راه حل های امنیتی مناسبی دارید و از هر سرویس SaaS که استفاده می کنید راحت هستید.
قابلیت همکاری: ادغام با برنامه ها و سرویس های موجود می تواند یک نگرانی باشد زیرا بسیاری از برنامه های SaaS برای ادغام باز طراحی نشده اند. یافتن سرویسی با قابلیت های یکپارچه سازی می تواند دشوار باشد و تلاش برای ایجاد سرویس خود می تواند بدتر باشد.
سفارشیسازی: سرویسهای SaaS معمولاً حداقل سفارشیسازی را برای ویژگیها، قابلیتها و ادغامها امکانپذیر میکنند. این می تواند شرکت ها را مجبور کند که منابع قابل توجهی را برای مدیریت یا اضافه کردن قابلیت های سفارشی سازی سرمایه گذاری کنند.
عدم کنترل: با راه حل SaaS، کسب و کارها اغلب باید کنترل نهایی را به ارائه دهندگان خدمات شخص ثالث بسپارند – به آنها کلیدهای عملکرد، عملکرد و حتی داده ها را می دهند. باید اطمینان حاصل کنید که به ارائه دهنده مورد استفاده اعتماد دارید یا توانایی بررسی اطلاعات خود را از راه دور دارید.
زمان استفاده از SaaS
پلتفرمهای SaaS برای زمانی ایدهآل هستند که میخواهید برنامهای به صورت روان و قابل اعتماد با حداقل ورودی شما اجرا شود.
برای مثال سرور ایمیل خود را در نظر بگیرید.
میخواهید بدانید که میتوانید به ارسال و دریافت ایمیلها ادامه دهید، بدون اینکه نیازی به تنظیمات ایمیل خود داشته باشید یا نگران بهروزرسانیها باشید. تصور کنید سرور ایمیل شما به دلیل اینکه فراموش کرده اید آن را به روز کنید از کار افتاده باشد؟ این به سادگی یک گزینه در بازار امروز نیست.
اگر از برنامههای SaaS برای اجرای صندوق ورودی ایمیل خود استفاده میکنید، احتمال اینکه مشکلی پیش بیاید بسیار کم است، و اگر مشکلی پیش آمد، یافتن راهحل به عهده ارائهدهنده SaaS است.
شما نه تنها برای برنامه ها/محصولات SaaS پرداخت می کنید، بلکه برای آرامش خاطر نیز هزینه می کنید.
نمونه SaaS غیر تجارت الکترونیک.
Google Workspace – که قبلاً با نام Google G Suite شناخته میشد – یکی از محبوبترین سرویسهای زیرساخت مبتنی بر SaaS است. ارتقای G Suite در نتیجه تجربه یکپارچهتر در مجموعه گستردهتر Google صورت گرفت که به مشتریان این امکان را میداد تا بهتر با ابزارهای مختلف خود ارتباط برقرار کنند.
مجموعه Google Workspace دارای برنامههایی است که مردم از آنها آگاه هستند، مانند Gmail، Google Calendar، Google Docs و غیره.
نمونه تجارت الکترونیک SaaS.
یک نمونه عالی از پلتفرم تجارت الکترونیک SaaS BigCommerce است.
BigCommerce یکی از پلتفرم های تجارت الکترونیک پیشرو SaaS برای برندهای متوسط بازار و سازمانی است. تمام مزایای مرتبط با SaaS چند مستاجر – سهولت استفاده، کارایی بالا و بهروزرسانیهای مداوم – همراه با APIهای گسترده پلتفرم را دارد که به کسبوکارها امکان سفارشی کردن سایتها و ادغام با برنامه ها و خدمات خارجی
BigCommerce نرمافزار سبد خرید و زیرساخت میزبانی کامل را در اختیار کاربر قرار میدهد و به کسبوکارها این امکان را میدهد تا بدون نگرانی در مورد کدنویسی، میزبانی یا نرمافزار یک فروشگاه آنلاین در عرض چند دقیقه ایجاد کنند.
پلتفرم BigCommerce همچنین دارای بهروزرسانیهای منظم است که بهطور خودکار برای کاربران عرضه میشود و مجوزهای نرمافزار، ارتقاء و هزینههای میزبانی همه تحت پوشش هزینه اشتراک ماهانه قرار میگیرند.
کلام پایانی
در نهایت، تفاوت های بین IaaS، PaaS و SaaS چیست؟
IaaS برای ارائه حداکثر انعطاف پذیری در هنگام میزبانی برنامه های سفارشی ساخته شده و همچنین ارائه یک مرکز داده عمومی برای ذخیره سازی داده ها وجود دارد.
PaaS اغلب بر روی یک پلت فرم IaaS ساخته می شود تا نیاز به مدیریت سیستم را کاهش دهد. این به شما امکان می دهد به جای مدیریت زیرساخت، روی توسعه برنامه تمرکز کنید.
SaaS راه حل های آماده و آماده ای را ارائه می دهد که نیازهای تجاری خاصی را برآورده می کند (مانند وب سایت یا ایمیل). اکثر پلتفرم های مدرن SaaS بر روی پلتفرم های IaaS یا PaaS ساخته شده اند.
افزایش محبوبیت IaaS، PaaS و SaaS نیاز به میزبانی داخلی را کاهش داده است. با ادامه ادغام کسبوکارها و فناوری، مهاجرت به ابر برای سازمانهایی که میخواهند در لبههای برتر باقی بمانند بسیار مهم است.
این مدلهای تحویل ابری به کاربران امکان انتخاب، انعطافپذیری و گزینههایی میدهند که میزبانی داخلی به سادگی نمیتواند ارائه دهد.
مدل کسب و کار حق اشتراکی زمانی است که مشتری به طور منظم هزینه ای را برای دسترسی به محصول یا خدمات شما پرداخت می کند. به شما امکان می دهد از گروهی از مشتریان وفادار درآمدهای مکرر کسب کنید.
این مانند داشتن یک توافق مداوم با مشتری است، که در آن افراد موافقت می کنند برای محصولات یا خدمات شما برای مدت زمان مشخصی مانند هر ماه، سال یا هر سه ماهه پرداخت کنند. و مشتریان این گزینه را دارند که در هر زمان اشتراک خود را لغو کنند.
مدل کسب و کار حق اشتراکی بخشی از یک تغییر فرهنگی گسترده تر به نام اقتصاد عضویت است که در آن مردم به دنبال «دسترسی» به جای «مالکیت» هستند.
نتفلیکس یک نمونه عالی از این نوع کسب و کار اشتراک است. آنها به بینندگان خود با پرداخت هزینه ماهانه (آبونمان) به همه محتوای گذشته، فعلی و آینده دسترسی دارند. تا زمانی که پرداخت می کنید، می توانید تماشا کنید. و هنگامی که اشتراک خود را لغو می کنید، دسترسی به سرویس پخش آنها را از دست می دهید.
البته اکثر آمریکایی احتمالاً کسر ماهیانه 15 دلار از حسابشان را حتی متوجه نمیشوند.
مدل کسب و کار حق اشتراکی نتفلیکس صنعت سرگرمی را مختل کرد و مشاغل اجاره دی وی دی را تقریبا نابوده کرده.
یک مدل کسب و کار حق اشتراکی چگونه کار می کند
در مدل اشتراک، مشتریان به صورت مکرر برای یک محصول یا خدمات هزینه پرداخت می کنند. آنها انتخاب میکنند که چه مدت و چند وقت یکبار میخواهند هر پیشنهاد را دریافت کنند، و اکثر اشتراکها امکان تمدید یا لغو در هر زمان را فراهم میکنند.
اشتراک را به عنوان یک قرارداد بین شما و مشتری در نظر بگیرید. مشتری موافقت می کند که برای یک محصول یا خدمات برای یک دوره زمانی پرداخت کند و تا زمانی که مشتری پرداخت های مکرر خود را انجام دهد، کسب و کار آن پیشنهاد را برآورده می کند. پس از اتمام قرارداد، مشتری این امکان را دارد که اشتراک خود را تمدید یا لغو کند.
اما چرا مدل کسب و کار حق اشتراکی تا این حد موفق بود؟
پاسخ کوتاه این است:
نتفلیکس یک تجربه کاملاً جدید برای مصرف محتوا برای مردم ایجاد کرد. نتفلیکس همچنین ارزش زیادی را برای هزینه اولیه بسیار مقرون به صرفه ارائه می دهد.
برای درک کامل چرایی محبوبیت مدل کسب و کار حق اشتراکی در بین مشاغل و مصرف کنندگان، باید در برخی نظریه ها عمیق تر بپردازیم.
مزایای مدل کسب و کار حق اشتراکی
1. مدل های اشتراکی برای مشتریان راحت است.
مردم مشغول هستند. و اگر بتوانند محصولی را (که دوست دارند) در زمانی که به آن نیاز دارند تحویل بگیرند، بدون هیچ تلاشی یا کمی از جانب خود، آنها را ثبت نام کنند. اشتراک ها افراد را از تحقیق در مورد محصولات جدید و خرید آنها در فروشگاه ها نجات می دهد و تجربه یکپارچه تری برای مشتری ایجاد می کند.
2. مشتریان می توانند محصولات جدید را کشف کنند.
مردم نه تنها از عدم نیاز به سفر به فروشگاه در هزینه خود صرفه جویی می کنند، بلکه می توانند اقلام جدیدی را که ممکن است به تنهایی خریداری نکرده باشند، امتحان کنند.
به عنوان مثال جعبه اسنک را در نظر بگیرید، جایی که می توانید جعبه های تنقلات را از سراسر جهان خریداری کنید. با این اشتراک، ممکن است یک میان وعده مورد علاقه جدید که هرگز از وجود آن خبر نداشتید، پیدا کنید.
3. کسب و کارها می توانند درآمد را به طور دقیق پیش بینی کنند.
مدلهای اشتراک، پیشبینی میزان درآمد کسبوکار شما در هر ماه را بسیار آسانتر میکنند. از آنجایی که مشتریان شما به طور مکرر پرداخت می کنند، می دانید که چه زمانی قرار است پرداختی را انجام دهند و به چه میزان خواهد بود. هنگامی که بودجه را در استراتژی کسب و کار خود لحاظ می کنید، این به شما کمک می کند که نمایش دقیقی از منابع شرکت خود داشته باشید.
4. اشتراک ها می توانند مشتریان بیشتری را جذب کنند.
گاهی اوقات، برچسب قیمت یک محصول یا خدمات می تواند برای مصرف کننده هزینه بالایی داشته باشد. شارژ هفتگی، ماهانه یا سالانه به شما این امکان را می دهد که قیمت را در نقطه مقرون به صرفه تری تعیین کنید و به مصرف کنندگان اجازه می دهد آن را در صورتحساب های ماهانه خود بودجه بندی کنند.
به خرید ماشین فکر کنید. اگر آن را به طور کامل خریداری نکنید، احتمالاً در یک برنامه پرداخت قرار می گیرید که در آن به مرور زمان به صورت تدریجی پرداخت می کنید. این به شما امکان می دهد تا از پس هزینه های ماشین برآیید، حتی اگر نمی توانید بلافاصله هزینه کل آن را بپردازید.
5. اشتراک هزینه های جذب مشتری را کاهش می دهد.
به جای جذب مشتریان بالقوه ای که برند شما را نمی شناسند یا به آن اعتماد ندارند، مدل های کسب و کار اشتراک به شما امکان می دهد با افرادی که قبلاً این کار را می کنند تجارت کنید. این امر هزینه های بازاریابی را کاهش می دهد و به شما امکان می دهد بیشتر روی ارجاع مشتری تمرکز کنید. این بازاریابی دهان به دهان معمولاً مؤثرتر و کم هزینه تر از تبلیغات تبلیغاتی است.
6. کسب و کارها روابط قوی تری با مشتریان خود ایجاد می کنند.
یکی دیگر از مزایای کار با همان مشتریان این است که در طول زمان روابط قوی تری با آنها ایجاد می کنید. وقتی تیم خدمات شما همیشه در کنار ارائه پشتیبانی عالی از مشتری باشد، مشتریان یاد می گیرند که به کارمندان شما اعتماد کنند و آنها به کار با برند شما عادت می کنند. هنگامی که مشتریان باید تصمیم بگیرند که آیا اشتراک خود را تمدید می کنند یا خیر، این نقش مهمی ایفا می کند.
اکنون که مزایای مدل کسب و کار اشتراکی را می دانید، بیایید به مراحلی که می توانید برای ایجاد یک مدل برای شرکت خود بردارید نگاهی بیندازیم.
نمونه هایی از مدل های کسب و کار اشتراکی
مدل کسب و کار جعبه اشتراکی
جعبه های اشتراک به یک نوع مدل تجاری بسیار محبوب تبدیل شده اند. مشتریان هر ماه یک جعبه پر از محصولات مختلف دریافت می کنند که گاهی به یکدیگر مرتبط هستند و گاهی اوقات غیر مرتبط. هزینه ترکیبی این اقلام معمولاً بیشتر از هزینه کلی جعبه است.
برخی از شرکتها به مشتری اجازه میدهند تا آنچه را که در جعبه است انتخاب کند، در حالی که در برخی دیگر، مشتریان در حالی که محصولات جدیدی را تجربه میکنند که ممکن است بهتنهایی به دنبال آن نبودهاند، عنصر شگفتی را دریافت کنند. این یک راه عالی برای یک برند است تا پایگاه مشتریان خود را با تمام محصولات خود آشنا کند.
Butcher Box یک سرویس جعبه اشتراک است که هر ماه جعبه های گوشت را برای مشتریان ارسال می کند. هر جعبه شامل برش های مختلف گوشت و همچنین چند دستور پخت برای شما می باشد. این یک راه عالی برای گوشتخواران و علاقه مندان به BBQ است تا انواع مختلفی از گوشت را امتحان کنند که ممکن است قبلاً مزه یا پخته نشده باشند.
مدل اشتراک سرویس جریانی
سرویسهای پخش جریانی به شما امکان دسترسی به چیزهایی مانند فیلم، تلویزیون و موسیقی را با قیمت ماهانه میدهند. مزیت این مدل این است که مصرف کنندگان می توانند در هر زمان و هر کجا که بخواهند به تمام محتوای سرگرمی مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند.
مثال اشتراک سرویس جریان Hulu
Hulu یک سرویس پخش جریانی محبوب است که به شما امکان می دهد فیلم ها و برنامه های تلویزیونی را از رایانه، تلفن یا دستگاه هوشمند خود پخش کنید. همچنین میتوانید در حین حرکت به محتوا دسترسی داشته باشید، بنابراین میتوانید از نمایشهای مورد علاقهتان حتی زمانی که در خانه نیستید لذت ببرید. Hulu با انعطاف پذیری و قیمت رقابتی خود به یک جایگزین سرگرمی ترجیحی برای سیم برش هایی تبدیل شده است که به دنبال دور شدن از تلویزیون کابلی هستند.
مدل اشتراک خدمات غذایی
اگر به دنبال این هستید که روال ناهار خوری خود را به هم بزنید، ممکن است بخواهید اشتراک خدمات غذایی را در نظر بگیرید. این شرکت ها نه تنها غذا را به درب منزل شما تحویل می دهند، بلکه دستور پخت غذا را نیز در اختیار شما قرار می دهند. به این ترتیب، شما هم مواد تشکیل دهنده و هم جهت مورد نیاز برای تهیه یک غذای خانگی را دریافت می کنید – حتی اگر تجربه آشپزی نداشته باشید.
مثال اشتراک خدمات غذایی: HelloFresh
HelloFresh یک سرویس اشتراک غذا است که تمام مواد مورد نیاز برای پخت یک غذای کامل را ارائه می دهد. هر جعبه شامل بستههای بستهبندی شده جداگانهای از غذا است – که هر کدام به اندازهی قسمت مورد نیاز در دستور غذا اندازهگیری میشوند. HelloFresh در زمان شما از انجام کارهای آماده سازی صرفه جویی می کند زیرا همه مواد شما اندازه گیری شده و هنگام دریافت جعبه از قبل بسته بندی می شوند.
مدل های کسب و کار حق اشتراکی محبوب
انتخاب مدل کسب و کار حق اشتراکی مزایای واضحی دارد. در سراسر صنایع، نمونه های مختلفی از مدل های اشتراک وجود دارد. برخی جدید، برخی قدیمی، برخی دوباره اختراع شده اند. اگر بخواهیم آن را به طور کلی طبقه بندی کنیم، مشاغل اشتراکی را می توان بسته به اینکه به چه کسی خدمت می کند به B2B و B2C طبقه بندی کرد.
در اینجا برخی از مدل های محبوب کسب و کار اشتراک وجود دارد:
SaaS یا اشتراک به عنوان سرویس یکی از محبوب ترین برنامه های کاربردی مدل کسب و کار اشتراک است. SaaS یک مدل تحویل نرمافزار است که در آن نرمافزار بهطور مرکزی روی ابر میزبانی میشود و بر اساس اشتراک مجوز میگیرد. استفاده از زیرساخت های ابری مزایای زیادی دارد زیرا سلف سرویس را امکان پذیر می کند، و لازم نیست نگران تعمیر و نگهداری در محل باشید و یکی از دلایلی که کسب و کارها عاشق SaaS هستند.
نمونه های بسیار بسیار زیادی از شرکت های SaaS در سراسر عمودی وجود دارد.
Adobe، Salesforce، Slack، Dropbox، Freshworks، Calendly همگی شرکتهای SaaS هستند.
جعبه های اشتراک
جعبه های اشتراک محصولات و کالاهای فیزیکی را به صورت مکرر با هزینه های ماهانه/سالانه تحویل می دهند.
جعبه های اشتراک در سراسر محصولات مختلف از لوازم ضروری، لوازم سرگرمی، کالاهای لوکس، کیت های غذا تا حتی اقلام کلکسیونری گسترده می شوند. به عنوان مثال، جعبه اشتراک زیبایی انتخاب شده Birchbox.
به دلیل پیشنهادات خلاقانه و گزینه شخصیسازی، جعبههای اشتراک در میان هزارهها محبوب هستند. بررسی کنید که پست سفارشی چگونه کاربران خود را با موارد منحصر به فرد با هر جعبه درگیر می کند و به آنها اجازه می دهد تصمیم بگیرند چه چیزی دریافت می کنند.
انتشارات و خبرنامه ها
تحقیقات بازاریابی ایمیلی Mailerlte می گوید که مردم همچنان ترجیح می دهند اطلاعات را از طریق ایمیل مصرف کنند. طبق تحقیقات آنها، تعداد اشتراک های ماهانه خبرنامه ها از فوریه 2020 تا 40 درصد افزایش یافته است. این خبر خوبی برای خبرنامه های پولی است!
چگونه به مدل کسب و کار حق اشتراکی برویم؟
مدل اشتراک امروزه به دو دلیل بسیار مورد استفاده قرار گرفته است: تقاضای مشتریان و فشار فناوری توسط تحول دیجیتال که به سرعت در صنایع اتفاق می افتد.
اما تغییر مدلهای کسبوکار به هیچ وجه به هیچ وجه انجام نمیشود و بسته به اندازه کسبوکار، بازار هدف، صنعت، و مهمتر از آن، پایگاه مشتریان احتمالیتان، مستلزم بررسی دقیق است.
ما دستیابی به بلوغ قابلیت اشتراک را به چهار مرحله تقسیم کرده ایم.
در مرحله جدید novel stage ، یک کسب و کار بر روی ساخت یک مورد تمرکز می کند تا مدل اشتراک خود را مناسب ببیند.
در مرحله آزمایشی experimental stage ، یک کسبوکار برندههای امیدوارکنندهای دارد، اما باید بر روی خریدهای داخلی و خارجی بیشتر تأثیر بگذارد.
در مرحله مقیاس scale stage ، همه چیز در مورد گسترش قابلیت اشتراک و بهبود پشته فناوری است. یک کسب و کار در این مرحله باید بر افزایش پوشش اشتراک و سرمایه گذاری تجاری تمرکز کند.
در مرحله نهایی اهرم final leverage ، کسبوکار قابلیتهای مدل اشتراک خود را به اندازه کافی برای پذیرش در سطح کسبوکار توسعه داده است.
بنابراین اگر قصد تغییر مدل کسب و کار اشتراکی را دارید، اولین قدم برای هر کسبوکاری این است که بلوغ قابلیتهای اشتراک خود را ارزیابی کنید.
بسته به کسب و کار شما و بلوغ قابلیت اشتراک آن، در اینجا نحوه انتقال به مدل کسب و کار اشتراک وجود دارد.
در این مرحله، پشته فناوری فعلی شما شامل یک نرمافزار CPQ (پیکربندی، قیمت، نقل قول)، نرمافزار مدیریت و انجام سفارش و حسابداری اولیه است.برای انتقال، پشته فناوری شما باید با مدل کسب و کار اشتراک سازگار شود تا از قابلیتهای لازم برای مدیریت سفارشهای اشتراک پشتیبانی کند. علاوه بر این، باید مدیریت صورتحساب، صورتحساب و اشتراک مکرر خود را خودکار کنید تا تجربهای روان برای مشتری فراهم کنید.
مرحله آزمایشی
شما یک سیستم مدیریت اشتراک قوی دارید که از عناصری مانند پرداخت، زمانبندی و تقسیمبندی در مرحله آزمایشی پشتیبانی میکند.اکنون باید با پرسیدن سوالاتی در مورد آزمایش های قیمت گذاری و بهبود تجربه پرداخت شروع کنید.
پشته فناوری شما باید به شما امکان دهد تا با این آزمایشها تمام تلاش خود را انجام دهید، مانند مدیریت تخفیف، مدیریت برافزا و شرایط پرداخت. همچنین به شما کمک می کند تا در مورد صورتحساب تقویم، پشتیبانی از چندین ارز و پشتیبانی از روش های پرداخت مختلف (کارت اعتباری، نقدی مستقیم، پول نقد، کیف پول و غیره) فکر کنید.
در مرحله مقیاس، شما بر ساختارها و پیکربندی های قیمت گذاری کنترل دارید. شما می توانید آنها را به دلخواه آزمایش کنید و یک گردش کار قیمت به نقد تنظیم کنید. میتوانید بهطور یکپارچه با مظنهها، قیمتگذاری سفارشی و صورتحسابهای قبلی سروکار داشته باشید. همانطور که مقیاس می کنید، ابزارها و فرآیندهای شما نیز باید سرعت خود را حفظ کنند. بنابراین وقتی به سمت اشتراکها روی میآورید، باید از روز اول به عملیات درآمد فکر کنید.
عملیات درآمد به رفع هرگونه ناکارآمدی در گردش کار درآمد شما کمک می کند. دیدن نقش هر یک از عملکردهای کسب و کار نسبت به زیرساخت درآمد ضروری است. در حالی که ما در مورد ناکارآمدی درآمد و نحوه جلوگیری از آنها صحبت می کنیم، کسب و کار شما نیز از یک مکانیسم قوی سود می برد. تیم های مالی شما باید بر حساب های دریافتنی، رعایت مالیات و شناسایی درآمد تسلط محکمی داشته باشند.
در این مرحله، از نظر قابلیت های اشتراک به بلوغ رسیده اید. زیرساخت درآمد در میان ابزارها و عملکردها یکپارچه است. فروش، بازاریابی، موفقیت و امور مالی برای تسخیر بازارها و مناطق جدید گرد هم می آیند.
در این مرحله، میتوانید الگوی کسبوکار اشتراکی را در سطح سازمان به کار بگیرید. برای تصمیم گیری صحیح و شناسایی مناطق مشکل دار، باید به اشتراک 360 درجه و تجزیه و تحلیل درآمد توجه داشته باشید.
استراتژی خرده فروشی (امنی چنل مارکتینگ) Omnichannel یک رویکرد سازمانی بین کانالی (کراس چنل cross-channel) برای بازاریابی، فروش و خدمت به مشتری است که یک تجربه مشتری یکپارچه و منسجم را ایجاد میکند بدون توجه به اینکه مشتری شما چگونه، چه زمانی یا کجا به برند شما دسترسی پیدا میکند.
کلمه کلیدی در اینجا “بین کانال cross-channel” است در مقابل چند کاناله multi-channel :
زیرا در حالی که همه افراد در Omnichannel از چندین کانال استفاده می کنند، همه فعالیت های multi-channel شامل Omnichannel نیستند.
کراس چنل شامل ترکیب و به اشتراک گذاری داده ها در تمام کانال ها برای ایجاد یک تجربه مشتری مداوم و یکپارچه است.
تعریف بازاریابی همه کاناله
برنامهریزی و بهینهسازی ابزارهای ارتباطی بازاریابی همیشه فعال و متمرکز بر کمپین در نقاط ارتباطی مختلف چرخه حیات مشتری برای به حداکثر رساندن لیدز (مشتری راغب) و فروش – در عین حال ارائه یک تجربه مشتری بینظیر برای تشویق وفاداری مشتری
بسیاری از شرکتها تلاش میکنند تا از هر کانالی برای مشتری تجربه ایجاد نمایند، در حالیکه مدیران باید در عوض، تمرکز خود را به دو یا سه تعامل بین کانالی با مشتری محدود کنند.
کانال بازاریابی چیست
برای درک استراتژی بازاریابی ، ابتدا باید کانال های مورد استفاده برای اجرای این استراتژی ها را بشناسیم. کسب و کارهای خرده فروشی در درجه اول از دو کانال برای بازاریابی محصولات یا خدمات خود و ارتباط با مشتریان استفاده می کنند.
کانال های بازاریابی آفلاین: این کانال ها شامل مواردی مانند بازاریابی رویداد، تعاملات چهره به چهره، ارسال نامه مستقیم، تبلیغات چاپی و غیره می شود.
کانال های بازاریابی آنلاین: این کانال ها شامل پلتفرم های رسانه های اجتماعی و وب سایت های تجارت الکترونیک می شود. آنها همچنین شامل برنامه های تلفن همراه و تبلیغات نمایشی هستند.
استراتژی بازاریابی چیست
با دیدگاه دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، کسب و کارهای خرده فروشی یک رویکرد یا استراتژی بلندمدت و آینده نگر را برای فروش محصولات و خدمات خود اتخاذ می کنند. آنها برای اجرای این استراتژی از کانال های بازاریابی استفاده می کنند.
انواع استراتژی بازاریابی
با فناوری جدید و در حال تحول، دو استراتژی بازاریابی محبوب وجود دارد که مشاغل خرده فروشی برای برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه خود و همچنین مشتریان فعلی از آنها استفاده می کنند.
استراتژی بازاریابی چند کانالی
همانطور که از نام آن پیداست، یک استراتژی بازاریابی چند کاناله از کانال های مختلفی برای تعامل با مشتری استفاده می کند. مشتریان از چندین کانال خرید می کنند، و برای خرده فروشان ضروری است که در آنجا به آنها دسترسی داشته باشند. حتی کوچکترین سازمان محلی معمولاً از کانال های مختلفی که در اختیار دارد برای تبلیغ و فروش محصول یا خدمات خود استفاده می کند.
به عنوان مثال، یک هنرمند ممکن است از یک وب سایت تجارت الکترونیک برای فروش نقاشی استفاده کند. او همچنین این نقاشی ها را در شبکه های اجتماعی تبلیغ می کند و صفحاتی در فیس بوک و اینستاگرام دارد. این هنرمند همچنین تصاویر را در یک گالری هنری به نمایش می گذارد. همچنین از یک آژانس روابط عمومی برای تبلیغ کار خود استفاده می کند. در اینجا می بینیم که او از ترکیب کانال های آفلاین و آنلاین برای بهبود و فروش نقاشی ها استفاده می کند.
استراتژی بازاریابی Omnichannel (امنی چنل)
استراتژی بازاریابی همه کانالی (امنی چنل) نیز از چندین کانال – آفلاین و آنلاین – برای تعامل با مشتریان استفاده میکند. با این حال، این کار را با هدف ارائه یک تجربه خرید یکپارچه انجام می دهد. این یک رویکرد یکپارچه است که یک سفر بدون شکاف برای مشتری در تمام کانال ها ایجاد می کند. مشتریان می توانند از یک لپ تاپ یا آی پد یا گوشی هوشمند یا حتی از خود فروشگاه خرید کنند. هنگامی که مشتریان بین آنها جابهجا میشوند، متوجه میشوند که میتوانند از همان جایی که متوقف شدهاند ادامه دهند، همچنین زمانی که از کانال دیگری استفاده میکنند.
به عنوان مثال، مشتری به دنبال خرید یک لباس است. او از وبسایت یک خردهفروش بازدید میکند و برخی از اقلام را فهرست کوتاه میکند و به سبد خرید خود اضافه میکند تا بعداً آنها را بررسی کند. روز بعد در راه رفتن به محل کار، ایمیلی از خردهفروش پیدا میکند که به او یادآوری میکند که اقلامی در سبد خرید دارد. او از اپلیکیشن موبایل همان خرده فروش در گوشی هوشمند خود استفاده می کند و تصمیم می گیرد خرید کند. او این گزینه را انتخاب می کند که قبل از پرداخت هزینه، لباس را در فروشگاه امتحان کند. هنگامی که او از فروشگاه بازدید می کند، از پیشخوان وب سایت Vonts بازدید می کند. یک نماینده فروش بلافاصله پس از به اشتراک گذاشتن شماره سفارش، لباس را به او تحویل می دهد. مشتری لباس را امتحان می کند و تصمیم می گیرد هزینه آن را بپردازد.
تفاوت بین بازاریابی چند کاناله و همه کاناله
به راحتی می توان یکی را با دیگری اشتباه گرفت، زیرا هم رویکرد چند کاناله و هم روش همه کاناله از چندین کانال برای دستیابی به مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می کنند. تفاوت ها ممکن است بلافاصله آشکار نشوند، اما آنها استراتژی های مجزا و مجزا هستند.
هنگامی که شما یک استراتژی بازاریابی چند کاناله را اتخاذ می کنید، فعالیت های بازاریابی را از طریق کانال های مختلف انجام می دهید. شما می توانید از طریق هر یک از پلتفرم های ذکر شده در بالا با مشتری تعامل داشته باشید و فروش خود را افزایش دهید. رویدادهای شما در این پلتفرمها یا حتی ارتباطات ممکن است در بین کانالها مشابه نباشد. تجربه مشتری ممکن است بر اساس مدار متفاوت باشد. مشتری و خرید آنها در یک خط مستقیم به هم مرتبط هستند.
بازاریابی Omnichannel (امنی چنل) و سفر مشتری
در حالی که از کانالهای مشابهی در این مورد استفاده میشود، استراتژی بازاریابی همه کانالی، سفر مشتری را از طریق هر یک از این کانالها یکپارچه میکند.
این استراتژی یک واقعیت مهم را تشخیص می دهد: یک مشتری تنها در یک کانال با یک نام تجاری تعامل نمی کند. در نظر می گیرد که سفر مشتری لزوما مستقیم نیست. در نمودار مشاهده می کنید که مشتری ممکن است بیش از یک بار با یک کانال ارتباط برقرار کند. استراتژی بازاریابی همه کانالی، سفری غیرخطی، روان و مرتبط ایجاد میکند.
تفاوت اساسی بین هر دو رویکرد این است که با یک استراتژی بازاریابی چند کاناله، تلاش های شما به عنوان یک سازمان نیازی به هماهنگی ندارند. هدف این است که از طریق کانالهای زیادی به مشتری دست یابید و ارتباطات را تا آنجا که میتوانید به تعداد بیشتری از مردم منتشر کنید. از سوی دیگر، استراتژی بازاریابی همه کانالی به دنبال درک مسیری است که مشتری برای خرید طی میکند و اینکه چگونه باید در هر نقطه از آن مسیر با مشتری تعامل داشته باشم.
جدول زیر تفاوت های کلیدی هر دو استراتژی بازاریابی متمایز را بیشتر نشان می دهد.
نکات کلیدی مقایسه
استراتژی بازاریابی چند کاناله
استراتژی بازاریابی
(همه کاناله) Omnichannel
کانال و مشتری
هدف این است که ارتباطات را در همه جا گسترش دهیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را به دست آوریم. تمرکز بر انتشار کلمه است
هر کانال برای تعامل کلی با مشتری و ارائه تجربه کلی عالی برای مشتری، صرف نظر از کانال، به هم مرتبط است. تمرکز بر ایجاد رابطه با مشتری است.
ثبات در تعامل
تجربه مشتری ممکن است با هر کانال متفاوت باشد. اطلاعاتی که مشتری دریافت می کند نیز ممکن است متفاوت باشد.
همان تجربه و همچنین اطلاعات به طور مداوم از طریق هر کانال دریافت می شود.
تجربه ی مشتری
مشتری باید تلاش بیشتری برای تعامل با برند و خرید انجام دهد. این بیشتر یک رویکرد متمرکز بر فروش است. برای درک اینکه چه کاری می توان انجام داد تا کارها برای مشتری آسان تر شود، کار زیادی انجام نشده است.
استراتژی بازاریابی همه کانالی به دنبال این است که سفر مشتری را بدون دردسر و ساده کند. هدف آن این است که بفهمد مشتریان باید کجا تلاش کنند و چگونه می توان آن تلاش را حذف کرد. این یک رویکرد مشتری محور است.
بهینه سازی کانال
از آنجایی که همه کانال ها به طور مستقل کار می کنند، ممکن است استفاده از هر کانال به طور کامل بهینه نشود. سفر مشتری به شدت به کانالی بستگی دارد که مشتری از آن استفاده می کند.
در اینجا، همه کانال ها با هم کار می کنند. استفاده از هر کانال بهینه شده است. کسب و کار مستقل از کانال ایجاد می شود.
ارتباط مشتری با برند
عدم ثبات در ارتباطات و اطلاعات در کانال های مختلف اجازه نمی دهد که رابطه ای با مشتری شکل بگیرد. مشتری اعلان یا کمکی مداوم در تمام کانال ها دریافت نمی کند، که بیشتر بر آشنایی مشتری با برند و تصویر آن تأثیر می گذارد.
مشتری به دلیل اطلاعات و ارتباط مستمر با برند در تمام کانال ها، رابطه ای با برند ایجاد می کند. در نتیجه، آنها از احساس آشنایی با برند لذت می برند.
حفظ مشتری
این استراتژی تماماً در مورد ایجاد یک شبکه گسترده تر برای دستیابی به مشتریان فعلی و بالقوه است. به طور فعال برای حفظ مشتریان یا ایجاد وفاداری به برند کار نمی کند.
استراتژی بازاریابی همه کانالی فعالانه بر تقویت رابطه با مشتری و حفظ مشتری در این فرآیند متمرکز است.
سود
ممکن است در ابتدا یک رویکرد نسبتا ارزان تر به نظر برسد. با این حال، در دراز مدت، این یک استراتژی بازاریابی سودمند نیست، زیرا در حفظ مشتریان چندان مفید نیست. به دست آوردن مشتری جدید بسیار پرهزینه تر از حفظ مشتری است.
در حالی که این استراتژی ممکن است در ابتدا نیاز به سرمایه گذاری قابل توجه تری داشته باشد، اما در درازمدت سودمندتر است زیرا به طور فعال بر ایجاد یک تجربه لذت بخش برای مشتریان و حفظ آنها تمرکز می کند.
رویکرد سازمانی
تیمهای درون سازمان، مانند آنهایی که روابط عمومی، رسانههای اجتماعی، فروش و غیره را مدیریت میکنند، نیازی به هماهنگی زیادی با یکدیگر ندارند، زیرا کانالهای بازاریابی کاملاً به هم مرتبط نیستند.
همه تیمهای درون سازمان باید با هم کار کنند، با یکدیگر هماهنگ باشند و در یک صفحه باشند تا تجربهای ثابت به مشتریان در سراسر کانالها ارائه دهند و تصویر برند قویتری ارائه دهند.
به طور خلاصه، هر دو استراتژی از چندین کانال برای دستیابی به مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می کنند. با این حال، استراتژی بازاریابی همه کانالی یک رویکرد مشتری محور است که میتواند حفظ مشتری و به نوبه خود درآمد را افزایش دهد.
سفر مشتری و بازاریابی همه کانالی (امنی چنل)
اکنون که متوجه شدیم استراتژی بازاریابی همه کانالی چیست و چگونه با استراتژی بازاریابی چند کانالی متفاوت است، به ما اطلاع دهید که استراتژی بازاریابی همه کانالی چگونه بر سفر مشتری تأثیر میگذارد.
هر روز صبح به سفر خود از خانه تا اداره فکر کنید. شما از قبل اطمینان حاصل کنید که سوخت کافی در خودرو و هوای کافی در لاستیک های خود دارید تا در ساعات شلوغی صبح در این مورد به خود زحمتی ندهید. به موقع می خوابید و زنگ ساعت را طوری تنظیم می کنید که بتوانید به موقع بلند شوید و آماده باشید.
شما حتی قهوه خود را در یک لیوان مسافرتی قرار می دهید تا بتوانید سریع آن را ترک کنید. برای جلوگیری از ترافیک، بهترین مسیر موجود را برای رسیدن به دفتر خود انتخاب می کنید. شما برای بهروزرسانیهای ترافیکی در زمان واقعی به رادیو گوش میدهید، و در صورت لزوم باید مسیر معمولی خود را تغییر دهید تا از بروز هرگونه مشکل پیشبینی نشده جلوگیری کنید. شما به ساختمان اداری خود می رسید، کارت شناسایی خود را در دروازه ورودی فلش می کنید و در محل تعیین شده خود پارک می کنید.
به طور خلاصه، شما هر کاری که می توانید انجام می دهید تا سفر خود را تا حد امکان ساده و بدون پیچیدگی انجام دهید. تصور کنید که به طور فعال کاری برای اطمینان از همین کار انجام نداده اید. دیر می خوابید و فراموش می کنید که زنگ ساعت را تنظیم کنید. دیر بیدار میشی و وقت نمیکنی قهوه درست کنی. با عجله از در خارج می شوید و سوار ماشین خود می شوید تا متوجه شوید که ممکن است لازم باشد در پمپ بنزین توقف کنید.
کار ساخت و ساز در طول مسیر در حال انجام است و شما با تأخیر بیشتری مواجه می شوید زیرا برای انجام انحراف بسیار دیر شده است. به ساختمان اداری خود می رسید و متوجه می شوید که فراموش کرده اید کارت شناسایی خود را همراه داشته باشید. وقتی بالاخره موفق میشوید وارد ساختمان شوید، پیدا کردن یک جای پارک برایتان چالش برانگیز است زیرا خیلی دیر کردهاید.
هر کسی سناریوی اول را بر سناریوی دوم ترجیح می دهد. همه ما می خواهیم با کمترین وقفه از یک نقطه به نقطه دیگر برسیم. همین امر برای مشتریان در سفر خریدشان صادق است. برای مشتری، راحتی حاکم است. با توجه به شاخص سادگی ، 64% از مشتریان مایل به پرداخت بیشتر برای یک تجربه ساده هستند.
این مثال به شفافتر شدن آن کمک میکند
شما صبح ها در راه سرکار هستید و در اینستاگرام اسکرول می کنید. با تبلیغی مواجه میشوید که نشان میدهد خواربارفروشی محلی شما فروش همه اقلام را فقط برای آن روز اجرا میکند. شما در راه کار هستید و در طول روز وقت ندارید شخصاً به فروشگاه بروید. روی آگهی کلیک می کنید که شما را به وب سایت فروشگاه مواد غذایی می برد. شما مواردی را که می خواهید انتخاب کنید. خواربارفروشی در راه خانه شماست. شما تصمیم می گیرید که در راه بازگشت به خانه، اقلام را از خود فروشگاه تحویل بگیرید.
شما همچنین تصمیم می گیرید که اقلام را بررسی کنید و سپس در فروشگاه پرداخت کنید. در راه رفتن به محل کار در آن عصر، در فروشگاه توقف می کنید و متوجه می شوید که پارکینگ مشخصی برای وانت در فروشگاه وجود دارد.
سریع ماشینت رو پارک میکنی تابلوهای موجود در فروشگاه شما را در کمترین زمان به پیشخوان وانت فروشگاه می رساند. شما جزئیات سفارش خود را با شخصی که روی میز است به اشتراک می گذارید. اقلام شما برای شما آورده می شود. چند دقیقه وقت می گذارید تا آنها را بررسی کنید. شما هزینه آنها را پرداخت می کنید و به زودی به خانه خود می روید.
در این مورد، فرقی نمیکند از کدام کانال استفاده کردهاید، چه رسانههای اجتماعی، چه وبسایت تجارت الکترونیک شرکت یا حتی فروشگاه واقعی. سفر بدون دردسر و کاملاً بدون دردسر بود. این همان چیزی است که رویکرد omnichannel به دنبال دستیابی به آن است.
مراحل اجرای استراتژی بازاریابی همه کاناله
پیادهسازی رویکرد بازاریابی همه کانالی در مورد تمرکز بر مشتری و اتخاذ رویکرد مشتری محور در هر کاری که به عنوان یک سازمان انجام میدهید است. مراحل زیر کلید راهاندازی و اجرای یک استراتژی بازاریابی همه کاناله است.
یک سازمان مشتری محور بسازید
سازمانی ایجاد کنید که از هماهنگی و چابکی بین بخشی بالایی برخوردار باشد. هر کاری که شما به عنوان یک سازمان انجام می دهید باید مشتری و تجربه مشتری را بالاتر از هر چیز دیگری قرار دهد. همانطور که قبلاً بحث شد، همه چیز در مورد ساده و لذت بخش کردن سفر مشتری است. این ممکن است در تئوری ساده به نظر برسد، اما ممکن است لزوماً به راحتی در سراسر سازمان اجرا نشود.
ادارات درون یک سازمان همیشه آنطور که باید با هم همکاری نمی کنند. در این حالت، ایجاد یک تجربه یکپارچه برای مشتری چالش برانگیز می شود. فقط برای چند بخش مانند بخش بازاریابی یا تیم فروش بسیار مهم نیست که با هم کار کنند. همچنین برای بخش هایی که ممکن است اصلاً با مشتری در تماس نباشند، مانند بخش منابع انسانی، بسیار مهم است که با سایر بخش ها به خوبی همکاری کنند تا بهترین تجربه مشتری را ارائه دهند.
به عنوان مثال، اگر تیم منابع انسانی به مسائل کارکنان به خوبی رسیدگی نکند، ممکن است کارمندان بخش بازاریابی و فروش را به عملکردی کمتر از رضایت بخش سوق دهد و در نهایت بر مشتری تأثیر بگذارد.
درک آنچه که هر بخش انجام می دهد ضروری است. هنگامی که بدانید آنها چگونه به تجربه مشتری کمک می کنند، باید به آنها کمک کنید تا آن را ببینند. همیشه برای بخشهای یک سازمان نمیتوان نقشی را که در طرح بزرگتر امور بازی میکنند، ببینند.
همچنین گوش دادن به سخنان کارمندان ضروری است. شما باید آنها را تشویق کنید تا آنچه را که برای انجام بهتر وظایف خود نیاز دارند به اشتراک بگذارند. شما همچنین باید پیشنهاداتی را از آنها در مورد آنچه که می توان برای ایجاد تجربه مشتری بهتر انجام داد، دعوت کرد.
هدف مشترک سازمان باید دستیابی به اهداف تجاری از طریق خدمت به مشتری باشد. همه افراد درون سازمانها باید در این مورد یکسان باشند. این حتی باید در اهداف عملکرد هر کارمند ، هر بخش و مدیریت منعکس شود.
موجودی را به خوبی مدیریت کنید
شما نمی خواهید کالایی را به مشتری بفروشید، فقط متوجه می شوید که در انبار موجود نیست. هیچکس نمیخواهد ساعتها به مرور بپردازد و در نهایت قطعهای را بخرد، فقط چند دقیقه بعد ایمیلی دریافت کند که میگوید کالا موجود نیست یا ممکن است فوراً در دسترس نباشد.
این امر به ویژه زمانی صادق است که مشتریان کالایی را به صورت آنلاین خریداری کرده و آن را از فروشگاه تحویل بگیرند. وقتی مردم تصمیم به خرید آنلاین میگیرند و کالایی را از نزدیکترین فروشگاه تحویل میگیرند، معمولاً به این دلیل است که بلافاصله به آن نیاز دارند و نمیخواهند منتظر آن بمانند.
ممکن است سعی کنید با ارائه تحویل رایگان درب منزل یا تخفیف یا حتی هزینههای رایگان، وضعیت را اصلاح کنید، اما این کار باعث ایجاد آسیب در تجربه مشتری میشود. دقیقاً آنچه را که میخواهند به آنها نمیدهد، در وهله اول چگونه میخواستند.
بنابراین، زمانی که صحبت از رویکرد بازاریابی همه کانالی به میان میآید، حفظ بر مدیریت موجودی بسیار مهم است. استفاده از نرم افزار مدیریت موجودی ممکن است یک اقدام ایده آل باشد.
از پشته فناوری بازاریابی یکپارچه استفاده کنید
به عنوان یک کسب و کار، ممکن است ابزارهای مختلفی برای تقویت تلاش های بازاریابی خود در اختیار داشته باشید. با هم، همه این دستگاهها را میتوان به عنوان پشته فناوری بازاریابی نامید. چنین پشته فناوری بازاریابی معمولاً ممکن است شامل نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) ، راه حل کنفرانس ویدیویی/وب، ارائه دهنده خدمات ایمیل، پلت فرم اتوماسیون بازاریابی، مواد و راه حل های چاپی، راه حل های تجزیه و تحلیل و تجسم داده ها ، و همچنین سیستم مدیریت محتوای شما (CMS) باشد. ).
دو تا از مهمترین اجزای این پشته فناوری بازاریابی، نرمافزار CRM و راهکارهای تحلیلی هستند. یک نرم افزار CRM داده های مربوط به سفر خریدار یا سفر مشتری بالقوه را به روشی دقیق جمع آوری می کند. ابزار تجزیه و تحلیل به درک داده ها کمک می کند و بینش های ارزشمندی را ارائه می دهد که می تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه کمک کند.
بنابراین پشته فناوری بازاریابی شما نقش حیاتی ایفا می کند. مجموعه ابزارهای مناسب می تواند به کسب و کار شما با اطلاعات و بینش هایی کمک کند که به شما کمک کند به طور مناسب به مشتریان بیشتری دسترسی پیدا کنید.
زمینه مهم است: جمع آوری داده ها برای تصمیم گیری
ممکن است فکر کنیم که پس از مدتی در کسب و کار، مشتریان خود را به خوبی درک می کنیم. ما معتقدیم که در موقعیتی هستیم که بتوانیم فرضیات مطمئنی در مورد رفتار آنها داشته باشیم. با این حال، داده ها می توانند بینش زیادی در مورد مشتری و نحوه تعامل آنها با برند شما ارائه دهند.
داده ها می توانند به شما در ارائه خدمات بهتر به مشتری کمک کنند. پیش بینی نیازهای آنها، خدمت رسانی به آنها و حفظ آنها ممکن می شود. شناخت مشتری ضروری است. در ایجاد رابطه با آنها و پرورش آن در درازمدت بسیار موثر است.
داده ها می توانند از منابع مختلفی به دست آیند. ممکن است در نرم افزار CRM شما، تاریخچه جستجوی مشتری در وب سایت شما، رفتار مرور آنلاین مشتری، به نام چند مورد موجود باشد.
جمع آوری داده ها از همه منابع ممکن، تجزیه و تحلیل آن و تصمیم گیری بر اساس آن اطلاعات یک عنصر اساسی از فرآیند بازاریابی همه کانال است.
سفر بین کانالی مشتری خود را ترسیم کنید
یکی از عوامل حیاتی یک استراتژی بازاریابی همه کانالی، داشتن کانالهایی به خاطر کانال نیست. هدف این است که به مشتریان اجازه دهیم معاملات خود را بدون نیاز به تکرار اقدامات خود در حین جابجایی بین کانال ها به پایان برسانند.
درک کنید که چرا آنها بین کانال ها حرکت می کنند. هر گونه شکست یا ضعف ظاهری را در اطراف خود مشاهده کنید. در صورت وجود، الگوهای رفتاری را شناسایی کنید. درک خوبی از نحوه تعامل مشتریان با کسب و کار خود داشته باشید.
شما باید اهداف تجاری خود را برای هر کانال به وضوح تعریف کنید و اهداف تجاری قابل اندازه گیری را برای اندازه گیری عملکرد آنها ایجاد کنید تا اطمینان حاصل کنید که آنها موثر باقی می مانند. همه چیز در مورد تثبیت محیط آنلاین به گونه ای است که تلاش مشتری را کاهش دهد.
مشتری خود را بشناسید: تقسیم بندی مشتریان
قبلاً در مورد سفر مشتری در مورد بازاریابی همه کاناله بحث کردیم. ما همچنین استفاده از داده ها را برای درک مشتریان و رفتار آنها و همچنین نحوه ارتباط آنها با برند شما در نظر گرفتیم.
وقتی صحبت از خدمات مشتری به میان میآید، یک اندازه مناسب برای همه وجود ندارد. با استفاده از داده ها، باید مشتریان خود را به گروه ها تقسیم کنید. همچنین باید مسیر خرید آنها را درک کنید. به این ترتیب می توانید با برقراری ارتباط با آنها بر اساس الگوهای خریدشان، رابطه خود را با آنها تقویت کنید. همچنین درک سطح آگاهی مشتری از برندتان هنگام مطالعه مسیر آنها برای خرید و تعامل با مشتری ضروری است.
شما می توانید مشتریان خود را بر اساس تعداد دفعاتی که به شما مراجعه می کنند تقسیم بندی کنید. همچنین میتوانید الگوهای جمعیتشناسی، تمدید و حتی خطاها را برای تقسیمبندی مشتریان خود مطالعه کنید.
ارائه خدمات شخصی
اکنون که گروه های مشتریان خود و مسیر خرید آنها را درک کرده اید، می توانید به شیوه ای شخصی تر با آنها تعامل داشته باشید. می توانید ارتباطات خود را طوری تنظیم کنید که برای یک گروه مشتری خاص مناسب تر باشد. مشتریان از خدماتی که احساس شخصی می کنند قدردانی می کنند.
بر اساس نظرسنجی 56 درصد از مشتریان بیشتر از خردهفروشی خرید میکنند که آنها را با نامشان میشناسد.
به عنوان مثال، حتی خدمه پرواز در خطوط هوایی به جای استفاده از عباراتی مانند «آقا» یا «خانم» تشویق میشوند که نام مسافران را یاد بگیرند و با استفاده از نام آنها را خطاب کنند. این امر به ویژه برای مشتریانی که در برنامه های وفاداری آنها ثبت نام کرده اند تشویق می شود.
فرض کنید فردی دارای شرایط پزشکی است و داروها را در داروخانه سفارش داده است. هنگامی که فرد تازه در آستانه اتمام انبار دارو است، پیامی شخصی دریافت می کند که در آن نام او را خطاب می کند و به او یادآوری می کند که انبار را دوباره پر کند. او همچنین هر از گاهی در مورد داروهای جدید و بهبود یافته یا محصولات مرتبط با وضعیت خود به روز رسانی دریافت می کند. هر بار که او برای گرفتن نسخه هایش در فروشگاه است، با استقبال خوشایندی داروساز مواجه می شود که وضعیت پزشکی او را جویا می شود و نگران سلامتی اش است.
در اینجا، خدمات شخصیسازیشده توسط داروساز، نه تنها وفاداری مشتری را تضمین میکند، بلکه ممکن است مشتری را به حامی برند تبدیل کند و تجارت بیشتری را ایجاد کند.
خدمات شخصی سازی شده فقط به مشتریان فعلی محدود نمی شود. فناوری امکان ارائه خدمات سفارشی را حتی به مشتریان جدید فراهم کرده است. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، نمایش تبلیغات شما را برای مجموعهای متمرکز از افرادی که احتمالاً محصولات شما را خریداری میکنند، ممکن میسازد.
پیکسلهایی که در وبسایتهای شما قرار میگیرند ممکن است به شما کمک کنند تا مشخص کنید مشتری ممکن است به کدام محصولات علاقه داشته باشد تا بتوانید تبلیغات هدفگیری مجدد را بر اساس آن منتشر کنید.
حمایت از مشتری
هر کمکی که به مشتری ارائه می کنید باید واقعی، مرتبط و راحت باشد. به بهانه کمک کردن، انگیزه پنهانی را تحت فشار قرار ندهید.
به عنوان مثال، بازاریابان تلفنی با ارائه کارت اعتباری به شما پیشنهاد «کمک» میدهند، با این تفاوت که به نظر میرسد «کمک» نیست، بلکه بیشتر شبیه به فروش است.
کمک واقعاً «کمک» نیست مگر اینکه به مشتری مربوط باشد. اگر قبلاً محصولی را به صورت آنلاین خریداری کرده اید و همچنان به مشاهده تبلیغات هدفمند در مورد آن محصول ادامه می دهید، نه تنها بی ربط است بلکه می تواند آزاردهنده نیز باشد.
برخورد با کانالهای پشتیبانی مشتری، اغلب باعث میشود مشتریان احساس ناامیدی و درماندگی کنند. هیچکس نمیخواهد با سیستمهای پشتیبانی تلفنی که از شما میخواهند قبل از اتصال شما به یک نماینده خدمات مشتری، لیست کاملی از گزینهها و حتی تبلیغات محصول را بشنوید، سروکار داشته باشد. علاوه بر این، هیچ کس دوست ندارد تا زمانی که یک نماینده خدمات مشتری برای کمک در دسترس نیست، بی انتها منتظر بماند. حتی در این صورت، هیچ تضمینی وجود ندارد که یک نماینده خدمات مشتری بتواند مشکل را حل کند.
غیر معمول نیست که مشتری را ببینیم که سعی می کند از چندین کانال برای حل یک مشکل استفاده کند.
به عنوان مثال، شما محصولی را خریداری می کنید که معلوم می شود معیوب است. برای شکایت با شماره تلفن رایگان تماس بگیرید. پس از یک انتظار قابل توجه، می توانید با یک نماینده خدمات مشتری صحبت کنید. شما کاملاً از کمک نماینده راضی نیستید، بنابراین نماینده از شما می خواهد که یک ایمیل ارسال کنید. شما ایمیل ارسال می کنید اما برای پاسخ باید 24 تا 48 ساعت صبر کنید. با ناامیدی وارد شبکه های اجتماعی می شوید و در مورد موضوع در آنجا صحبت می کنید.
همه اینها را می توان دور زد، اگر مشتریان به منابعی برای کمک به خودشان مجهز باشند. این می تواند به صورت گزینه های سلف سرویس مانند مقالات پایگاه دانش، راهنماها و انجمن های آنلاین باشد. مطالعه Zendesk نشان می دهد که 53 درصد از مشتریان ترجیح می دهند به خودشان کمک کنند.
این یک تجربه ناخوشایند است که به دنبال شماره تلفن خدمات مشتری بگردید و برای تماس با آن زمان صرف کنید، یا حتی آدرس ایمیل صحیح را برای کمک پیدا کنید و سپس یک ایمیل تهیه کنید. مردم زمان زیادی را در شبکه های اجتماعی می گذرانند. اگر آنها بتوانند به صفحه فیس بوک برند بروند و با استفاده از ویژگی مسنجر کمک بگیرند، بسیار راحت تر خواهد بود. بنابراین، ادغام رسانه های اجتماعی و چت زنده ایده بسیار خوبی است.
فرآیند پرداخت بدون مشکل
پرداخت ها موضوع حساسی است و باید به آرامی انجام شود. انتخاب یک راه حل درگاه پرداخت مناسب برای پردازش سریع و ایمن پرداخت ها بسیار مهم است. اشکالاتی که در زمان پرداخت رخ می دهد نه تنها می تواند برای مشتری ناامید کننده باشد، بلکه می تواند یک مشکل اطمینان ایجاد کند. یک فرآیند پرداخت نامناسب می تواند به راحتی باعث شود مشتری، به خصوص مشتری برای اولین بار، از خرید خود منصرف شود. فرآیند پرداخت باید من را بدون مشکل انجام دهد.
با رویکرد بازاریابی همه کانالی، این معمولاً در هنگام تحویل گرفتن خریدهای آنلاین از فروشگاه رخ میدهد. اگر مشتریانی منتظر زمان تعیین شده پردازش سفارش باشند و در عین حال مجبور باشند زمانی که به فروشگاه رسیدند تا سفارش را تحویل بگیرند، در یک صف طولانی منتظر بمانند، مطمئناً ناامید خواهند شد. در صورتی که بازدید از فروشگاه و خرید شخصاً کالا سریعتر باشد، صرفاً هیچ فایده ای برای ارائه گزینه تحویل در فروشگاه به مشتری وجود ندارد.
کارمندان خود را آموزش دهید
کارمندان یکی از نقش های اساسی را در تجربه مشتری ایفا می کنند. آنها بهترین نمایندگان برای ارائه تجربه واقعی مشتری شخصی هستند. آنها می توانند با مشتری ارتباط برقرار کنند، به گونه ای که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. اگر به خوبی آموزش داده شوند، می توانند نقش سفیر برند را انجام دهند و تصویر و حتی ارزش های برند را تقویت کنند.
به عنوان مثال، گروه هتل های تاج به دلیل خدمات بی عیب و نقص به مشتریان مشهور هستند. اگرچه آنها به خاطر تجملات بی حد و حصر خود شناخته می شوند، اما به خاطر مهمان نوازی استثنایی که توسط کارمندانشان ارائه می شود، شهرت بیشتری دارند. در حالی که هتل های زنجیره ای لوکس زیادی وجود دارد، هتل های گروه تاج برای تجربه مشتری بی نظیر ترجیح داده می شوند. این حتی در حمله تروریستی ناگوار 11 سپتامبر 26 به هتل قصر تاج محل در بمبئی مشهود بود، زمانی که کارمندان برای کمک به مشتریان حتی زمانی که جانشان در خطر بود از همه چیز فراتر رفتند.
اکنون، با توجه به ماهیت حمله، آنها برای مقابله با آن آموزش ندیده اند، اما تمام اقداماتی که آنها انجام دادند کاملاً مطابق با ارزش های برند بود. گروه تاج به دلیل جذب دقیق نامزدهایی که پتانسیل حفظ ارزش های برند را دارند، شناخته شده است. آنها همچنین شناخته شده اند که کارکنان خود را به خوبی آموزش می دهند تا در هر کاری که انجام می دهند به آن ارزش ها وفادار بمانند.
باید به تمامی کارکنان در تمامی سطوح آموزش داده شود تا از برند، محصولات، خدمات و همچنین تخفیف ها و تبلیغات آن آگاهی کامل داشته باشند. همه کارکنان باید بتوانند به طور مداوم به مشتریان کمک کنند و تصویر یکنواخت برند را ارائه دهند.
به عنوان مثال، مشتری یک کارت اعتباری خاص دارد که به او حق تخفیف در فروشگاه شما را می دهد. کارمندی که به او کمک می کند از چنین ترفیعی بی خبر است. کارمند به مشتری اطلاع می دهد که چنین طرحی وجود ندارد. ممکن است مشتری تصمیم بگیرد که خرید خود را ادامه ندهد یا به هر حال خرید را ادامه دهد. اگر مشتری خریدی انجام ندهد با سردرگمی از فروشگاه خارج می شود. اگر خرید انجام شود و هنگام کشیدن کارت، تخفیف به صورت خودکار اعمال شود، باز هم تجربه خدمات مشتری عالی نخواهد بود. دریافت اطلاعات متناقض می تواند هدف یک رویکرد همه کانالی را شکست دهد.
اهمیت استراتژی بازاریابی همه کاناله
همانطور که می بینیم، استراتژی Omnichannel (امنی چنل) تماماً در مورد مدیریت موفقیت آمیز تجربه مشتری است. ما قبلاً در مورد ارزش تجربه مشتری در خرده فروشی صحبت کرده ایم. ما همچنین بحث کرده ایم که چقدر بهتر از یک رویکرد بازاریابی چند کاناله است. به طور خلاصه، اینها برخی از مزایای یک استراتژی همه کاناله است.
1. پیام بازاریابی ساده شده
رویکرد Omnichannel پیام بازاریابی شما را ساده و ساده می کند. پیامهای از هم گسیخته میتوانند به سرعت رد شوند و کمتر جذاب باشند، که در نهایت بر وفاداری مشتری و همچنین خرید تأثیر میگذارد.
2. کانال های بهینه شده
همه کانال ها برای عملکرد حداکثری خود بهینه شده اند. مشتریان این قدرت را دارند که تجربه خود را شخصی کنند و از کنترل بیشتری لذت ببرند. همچنین، رویکرد Omnichannel بر روی هر کانال به طور یکسان متمرکز است، زیرا همه آنها باید روان باشند و به خوبی با هم کار کنند. بنابراین مشتری نمی تواند با کانالی که به دلیل عدم محبوبیت عمومی نادیده گرفته شده و تجربه وحشتناکی دارد، تماس بگیرد.
3. خطوط مبهم بین دنیای آفلاین، آنلاین و فیزیکی
کانال های آنلاین و آفلاین اغلب با هم کار می کنند تا تجربه مشتری را ارتقا دهند. به عنوان مثال، یک مشتری می تواند وارد یک فروشگاه شود و در مورد یک محصول پرس و جو کند. سپس دستیار فروش محصول را با استفاده از تبلت با مشتری در میان می گذارد تا برخی از ویژگی ها یا کیفیت های آن را نشان دهد.
علاوه بر این، کسبوکارهای آفلاین نیز میتوانند کدهای QR پویا را برای استفاده در فروشگاه ایجاد کنند تا مشتریان را بهصورت آفلاین جذب کنند و در نهایت آنها را به صورت آنلاین هدایت کنند تا سفر خود را در کانالها ادامه دهند.
4. خدمات مشتری شخصی برای بهبود وفاداری
شما یک پیام ثابت به مشتریان می دهید. شما به آنها قدرت می دهید تا سفر خود را کنترل کنند. شما به آنها یک تجربه مشتری ساده، راحت و لذت بخش ارائه می دهید. شما خدماتی را ارائه می دهید که احساس شخصی می کند و متناسب با نیازهای آنهاست. تجربه Omnichannel (امنی چنل) موظف است که مشتریان را برای خرید بیشتر بازگرداند و حتی آنها را به حامیان برند تبدیل کند.
5. رفتار خرید انگیزشی
رویکرد omnichannel مشتری را با تمام ابزارها برای تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یک محصول مجهز می کند. هنگامی که مشتری در آستانه است و نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا خرید خود را ادامه دهد یا خیر، فرآیند همه کانالی با ایجاد تجربه لذت بخش و ساده، مشتری را وادار به خرید می کند. استراتژی omnichannel (امنی چنل) شامل پیش بینی نیازهای مشتری حتی قبل از اینکه مشتری از آنها آگاه شود، می باشد.
6. اقتصاد اعتماد
تجربه جامع و خدمات و پیامهایی که مشتری دریافت میکند به مشتری اجازه میدهد به برند اعتماد کند. هنگامی که خدمات مشتری عالی به طور مداوم و مداوم ارائه می شود، این اعتماد فقط رشد می کند.
7. افزایش بهره وری عملیاتی
رویکرد omnichannel (امنی چنل) از شما میخواهد که یک محیط مشارکتی ایجاد کنید و افراد را با یک هدف مشترک هماهنگ کنید. همچنین از شما میخواهد که به جنبههای مختلف تجارت مانند مدیریت موجودی توجه دقیق داشته باشید. همه اینها کارایی عملیاتی یک سازمان را افزایش می دهد.
انواع شکایت چیست و چگونه انها را بشناسیم . آستانه شکایت کجاست ؟
شکایت کجاست ؟
یکی از لذت های بزرگ من در زندگی، شنیدن دیگران است. به عنوان یک مشاور بازاریابی، مدتهاست که به مردم علاقهمند بودهام – به آنچه که فکر میکنند، احساس میکنند و چگونه رفتار میکنند.
من از تماشای حالات چهره افراد، گوش دادن به انتخاب کلمات آنها و پیگیری لحن احساسی آنها لذت می برم. یکی از مکان های مورد علاقه من برای تماشای مردم فرودگاه است. برخلاف رستورانها یا سالنهای سینما، فرودگاهها مکانهایی هستند که مردم نزدیک به هم هستند و من هیچ کاری بهتر از گوش دادن به حرفهای دیگران ندارم.
متأسفانه بسیاری از چیزهایی که می شنوم شکایت است. من می شنوم که مردم از تاخیر پروازها و صندلی های ناراحت کننده گلایه می کنند. من به مدیرانی گوش می دهم که با تلفن با همکاران صحبت و رقبای خود خراب می کنند. من شاهد انبوهی از مشکلات هستم: آب و هوای بد، جنگ، عملکرد ضعیف اقتصادی، فضول زندگی زن و شوهر ، استخوان های شکسته. فکر میکنی دنیا داره تموم میشه
روانشناسی شکایت
اگر شکایت بسیار وحشتناک است، چرا این همه رایج است؟
به نظر می رسد که شکایت توجه بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده است. تحقیقات فزایندهای در مورد شکایت وجود دارد: این شکایت چیست و چه زمانی و چرا اتفاق میافتد.
برای شروع، شکایت صرفاً ابراز نارضایتی است. این معمولاً به صورت شفاهی اتفاق می افتد، مانند موردی که دو نفر در یک قرار در مورد شام وحشتناکی که از آنها سرو شده است اظهار نظر می کنند.
شکایت مصرف کننده
شکایت مصرف کننده میتواند از روشهای متعددی از جمله شکایت مشتریان از طریق شبکه اجتماعی ، فرمهای نظرسنجی آنلاین یا پیشخوانهای خدمات مشتری به سازمان ارسال شود – اما شکایت مصرفکننده موضوعی جدی و جداگانه است.
شکایت معمولاً در پی یک موقعیت منفی اتفاق می افتد. ترافیک بدتر از حد انتظار بود. فیلم ناامید کننده بود. پیمانکار کار بدی انجام داد. شورای شهر هرگز نباید آن برنامه توسعه جدید را تصویب می کرد. البته این فقط موقعیت ها نیست، بلکه عوامل شخصی نیز دخیل هستند.
به عنوان مثال، متوجه خواهید شد که برخی افراد تمایل به شکایت دارند در حالی که برخی دیگر خود را سانسور میکنند. در واقع، یک “آستانه شکایت ” complaint threshold وجود دارد که قبل از اینکه کسی تصمیم به غر زدن بگیرد باید به آن رسید.
آستانه شکایت
آستانه شکایت هنوز در حال بررسی و تحقیق است، اما احتمالا جنبه های زیادی دارد.
یکی از عناصر مهم آستانه شکایت ، بحث «مرکز کنترل» باشد، یا اینکه فرد احساس میکند در یک موقعیت چقدر کنترل دارد.
به عنوان مثال، اگر یک شرکت هواپیمایی چمدان شما را به اشتباه جاگذار ، احتمال شکایت شما بیشتر است زیرا احساس می کنید که اطلاع رسانی شما به حل آن کمک می کند. ممکن است عوامل شخصی دیگری نیز دخیل باشند، مانند تحمل درگیری، سن، و تمایل به ارائه مثبت خود.
طعم شکایات
درک این نکته مفید است که شکایت (و در نتیجه، شاکیان) انواع مختلفی دارند.
کسانی هستند که به نظر می رسد هرگز راضی نیستند. اینها به عنوان شاکیان مزمن شناخته می شوند. آنها تمایل به نشخوار فکری در مورد مشکلات و تمرکز بر شکست ها نسبت به پیشرفت دارند.
برخی از تحقیقات نشان میدهند که ایجاد عادت به شکایت میتواند مغز را «دستکاری» کند تا آن جهتگیریهای فکری خاص ریشهدار شوند. البته میتوان این دستکاری را دوباره دستکاری کرد تا مثبتتر شود، اما شاکیان مزمن احتمالاً فکر نمیکنند که این دستکاری به خوبی کار کند.
نوع دوم شکایت، “بیرون ریختن” است. بیرون ریختن (خود را تخلیه کردن) بیانگر نارضایتی عاطفی است. معلوم می شود افرادی که خود را تخلیه می کنند دستور کار دارند. آنها تمایل دارند بر روی خود و تجربیات خود – احتمالاً تجربیات منفی – متمرکز شوند.
آنها با نشان دادن خشم و ناامیدی خود، توجه افراد مورد اعتماد خود را جلب می کنند. آنها می توانند با دریافت توجه و همدردی احساس اعتبار کنند. کسی که بیرون ریزی میکند به ویژه به احتمال زیاد توصیه ها و راه حل های پیشنهادی برای مشکلات خود را تخفیف می دهند. آنها به دنبال حل چیزی نیستند. آنها فقط اعتبار می خواهند.
یکی از ایرادات ناخوشایند هم برای تخلیه و هم برای شکایت مزمن این است که می تواند خلق و خوی افراد را تضعیف کند. در یک سری از مطالعات، محققان خلق و خوی افراد را قبل و بعد از شنیدن یک شکایت ردیابی کردند. همانطور که پیشبینی میشد، گوش دادن به افراد دائم شکایت کننده باعث میشد مردم احساس بدتری داشته باشند. علاوه بر این، شاکی نیز احساس بدتری خواهد داشت.
چگونه خوب شکایت کنیم
آخرین نوع شکایت به عنوان “شکایت ابزاری” شناخته می شود. شکایت ابزاری تماماً در مورد حل مشکلات است. وقتی با شریک عاشقانه خود در مورد خرج کردن بیش از حد برای کارت اعتباری روبرو می شوید، این می تواند شکایت ابزاری باشد. به خصوص اگر روی تأثیر مشکل، اهمیت تغییر تمرکز کنید و برای ایجاد برنامه ای برای تغییر همکاری کنید. یک مطالعه نشان می دهد که این نوع شکایات کمتر از 25 درصد از کل شکایات را تشکیل می دهند.
در یک مطالعه، محققان دریافتند که افراد شاد کمتر شکایت می کنند. آنها همچنین به شواهدی نگاه کردند که نشان میداد افراد شاد در مطالعهشان هوشیارتر بودند. آنها فرض می کنند که افراد شادتر احتمالاً آگاهانه تر – اگر بخواهید استراتژیک تر – و با هدف خاصی در ذهن شکایت می کنند.
وقتی به این شکل نگاه کنیم، راهنمایی برای شکایت ظاهر می شود:
از تضعیف خلق و خوی خود با شکایت کردن، خودداری کنید
فقط در مواردی شکایت کنید که فکر می کنید بر تغییرات واقعی و مثبت تأثیر می گذارد
در نظر بگیرید که آیا تأیید یا استراتژی دیگر به جای شکایت کارساز است یا خیر
با محدود کردن قرار گرفتن در معرض شاکیان، قرار گرفتن در معرض شکایت خود را محدود کنید
آیا برند شما سوالات و شکایات زیادی در رسانه های اجتماعی دریافت می کند؟
آیا ردیابی و نظارت بر همه شکایات وارد شده از طریق رسانه های رسانه های اجتماعی برای نمایندگان شما دشوار است؟ نگران نباشید ما شما را در مقاله راهنمایی میکنیم.
مشتریان از رسانه های اجتماعی برای تعامل با شرکت ها، پرسیدن سؤال یا ارائه بازخورد انتقادی در مورد محصولات و خدمات استفاده می کنند. از این رو، رسیدگی به شکایات رسانههای اجتماعی از پلتفرمهای مختلف رسانههای اجتماعی برای شرکتها برای حفظ ارتباط با مشتریان و جلب اعتماد آنها بسیار مهم است.
گروه سنی استفاده از رسانه های اجتماعی برای ارائه بازخورد به برندها
چگونه به شکایات شبکه های اجتماعی رسیدگی کنیم؟
نتیجه تحقیقات Bain نشان داده است که ، مشتریانی که از طریق رسانه های اجتماعی با شرکت ها در ارتباط هستند، 20 تا 40٪ بیشتر از سایر مشتریان، برای دریافت خدمات و محصولاتش آن شرکت ها پول پرداخت میکنند.
همه ما این ضرب المثل را شنیده ایم که “خبرهای بد سریعتر می روند”. دقیقاً به همین ترتیب، نظرات منفی که مشتریان می گذارند، تأثیر بیشتری بر کسب و کار شما دارند تا نظرات مثبت. همیشه بهتر است استراتژی هایی برای رسیدگی به شکایات رسانه های اجتماعی داشته باشید تا در بازی بهترین باشید.
رسیدگی مثبت و عاقلانه به شکایات مشتریان می تواند به حفظ مشتریان و افزایش وفاداری مشتری به برند کمک کند. در حالی که اکنون شکایات در معرض مخاطبان گستردهتری قرار میگیرند و گاهی اوقات توجه نامطلوب را به خود جلب میکنند، سازمانها اکنون گزینههای بیشتری برای کمک و ارتباط با مصرفکنندگان دارند و به طور بالقوه آنها را به قهرمان تبدیل میکنند.
دلایلی که مشتریان با توجه به پاسخ های رسانه های اجتماعی، آنها را ترک می کنند و به سمت برندهای دیگر می روند :
عدم صداقت
خدمات بد به مشتری
بی ادبی (رودرو)
محصول بد
دریافت پول اضافی
بی پاسخ گذاشتن
بی ادبی (آنلاین)
بیش از اندازه مودب بودن
نکات زیر می تواند به شما کمک کند تا به سؤالات و شکایاتی که از طریق رسانه های اجتماعی دریافت می کنید به روشی بهتر رسیدگی کنید.
سوالات و شکایات مشتریان در رسانه های اجتماعی
1. برای “مشتریان خشمگین” سریع باشید
مشتریان فقط دوست دارند تمام ناراحتی و عصبانیت خود را برای شرکت در رسانه های اجتماعی خود تایپ کنند. هنگامی که مشتری ناراضی از رسانه های اجتماعی شکایت می کند، معمولاً نشانه آن است که مشکلی در روند خدمات مشتری رخ داده است. آنها واکنش مورد نظر را از برند دریافت نکردند و راه حلی برای مشکل آنها ،مبهم باقی مانده است.
این “رنجش مضاعف ناشی از تحریک” منبع شکایات اجتماعی ویروسی است که ممکن است برای شهرت آنلاین یک برند بسیار مضر باشد. در نتیجه، یافتن و واکنش به شکایات در سریع ترین زمان ممکن در رسانه های اجتماعی باید تمرکز اصلی همه تیم های خدمات مشتری باشد.
مشتریان انتظار پاسخ سریع از شرکت ها را دارند و بنابراین لازم است ابزارهایی در اختیار داشته باشید که می توانند به شما در نظارت بر پاسخ های رسانه های اجتماعی کمک کنند. مشتری را با جواب های ابلهانه خود تحریک نکنید.
2. به آنها به طور عمومی پاداش دهید
“به عمل کار برآید به سخندانی نیست”
به مشتریان خود نشان دهید که برای آنها ارزش قائل هستید، با پاداش دادن به آنها با پیشنهادات و تخفیف تا کمبود پاسخگویی مناسب خود را پر نمایید. از آنها در رسانه های اجتماعی عذرخواهی عمومی کنید و چیزی را به آنها پیشنهاد دهید که باعث شود احساس ارزشمندی کنند.
3. مکالمه آفلاین یک به یک
وقتی یک مصرف کننده تصمیم می گیرد از شرکت شما در یک سایت رسانه اجتماعی شکایت کند، در اوج عصبانیت است. با در نظر گرفتن این موضوع، بهتر است صحبت در یک محیط خصوصی مانند ارسال یک پیام مستقیم، یک ایمیل یا یک تماس تلفنی شخصی سازی شده باشد.
استفاده از چت آفلاین و انفرادی می تواند به تسهیل شرایط برای شما و مصرف کننده کمک کند. سیستم های CRM عملکردی دارند که به شما امکان می دهد کانالی را که مصرف کننده از طریق آن از محصول یا خدمات شما شکایت کرده است ردیابی کنید و به شما امکان می دهد به آن دسترسی پیدا کنید. به شیوه ای شخصی تر به مشتری ارائه دهید.
4. تجربه را شخصی کنید
همه ما با وبسایتی مواجه شدهایم که در آن خدمات مشتری صرفاً یک ربات خودکار است که پیامهای مشابه را بارها و بارها تکرار میکند. همه ما تجربه کرده ایم که چقدر می تواند ناراحت کننده باشد.
هنگامی که یک مصرف کننده ناراضی با شما در یک پلت فرم عمومی تماس می گیرد، از شما می خواهد که فورا مشکل را برطرف کنید.
یک پاسخ خودکار ربات ممکن است مشتری را خشمگین کند، بنابراین همیشه بهتر است که یکی از کارکنان سازمان را برای این کار اختصاص داده و با دقت بیشتری به مشکل وی نگاه نمایید.
میز کمک رسانی مدیریت Helpdesk که از سیستم تیکت زنی بهره میگیرد، به کارشناسان سازمان شما امکان میدهد به دادههای گسترده و سازمانیافته درباره تعاملات و تراکنشهای قبلی مشتریان شما دسترسی داشته باشند. این به سریعتر و شخصی تر شدن پاسخ ها به مشتریان کمک می کند.
5. موضوع را پیگیری کنید
پاسخ خوشایند و مثبت به نظرات مشتری ممکن است اولین قدم در جلب رضایت آنها باشد. مرحله دوم پیگیری و تعیین ماهیت شکایت مشتری است. شما باید اطمینان حاصل کنید که مشکل مشتری در سریع ترین روش ممکن حل می شود.
این نشان می دهد که شرکت برای مشتریان خود ارزش قائل است و مشکلات آنها را بدیهی نمی داند.
6. هرگز بازخورد منفی را حذف نکنید
حذف بازخورد منفی که در یک پلت فرم عمومی آمده است می تواند برای برند شما فاجعه باشد. این نشان می دهد که شما برای مشتریان خود ارزش قائل نیستید. به جای حذف بازخورد، سعی کنید با مشتری در تماس باشید و متوجه شوید که چه چیزی اشتباه بوده و چگونه می توانید پیشرفت کنید.
خدمت به مشتری رسانه های اجتماعی به رسیدگی به شکایات و پرس و جوها از پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و اینستاگرام اشاره دارد. زمانی که برندها به سوالاتی که از این کانالها میآیند پاسخ میدهند و آنها را حل میکنند، احساس شخصیسازی در تجربه خدمات مشتری برای مشتریان میافزاید.
یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری CRM خوب عمیقاً با تمام این پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و کانالهای سنتی مانند تماسها، ایمیلها و پیامها ادغام میشود تا همه پرسشها را در یک پلتفرم واحد قرار دهد که در نهایت به نفع همه کاربران نهایی باشد.
نقش رسانه های اجتماعی در ارائه خدمات به مشتریان
مشتریان در قرن بیست و یکم ترجیح میدهند بازخورد مثبت و انتقادی خود در مورد برند را در رسانههای اجتماعی به جای تماس با ایمیل یا تلفن بگذارند.
از آنجایی که رسانه های اجتماعی یک انجمن عمومی بزرگ هستند، یک بررسی منفی ممکن است به سرعت شهرت یک برند را از بین ببرد. نظارت و رسیدگی به شکایات رسانه های اجتماعی نشان دهنده تعهد برند به مشتریان خود است.
نتیجه تحقیقات نشان داده است که، 42 درصد از مصرف کنندگان انتظار دارند در رسانه های اجتماعی در عرض 60 دقیقه، پاسخ خود را دریافت نمایند.
می توانید ببینید که چقدر برای برند شما مهم است که بتواند به سرعت به مشتریان خود در رسانه های اجتماعی پاسخ دهد.
تاثیر شکایت مشتریان در رسانه های اجتماعی
رسانه های اجتماعی هم شتاب گرفته و هم با تغییر قابل توجهی در نحوه تعامل کسب و کارها و مشتریان همزمان شده است. روزهای گفتگوی یک طرفه برندها، به پایان رسیده است. مشتریان امروزی انتظار سرعت، سادگی و شفافیت دارند که اتاقهای هیئت مدیره و کارشناسان خدمت مشتری را در معرض آزمایش قرار میدهد.
شکایاتی که به صورت عمومی در رسانه های اجتماعی توسط مشتریان نوشته می شود، اگر به موقع حل و فصل نشود یا به آنها پاسخ داده نشود، می توانند تصویر برند یک شرکت را از بین ببرند. رسانههای اجتماعی ابزار بازاریابی مهمی برای کسبوکارهای امروزی هستند، اما میتوانند خدمات مشتریان را نیز بهبود بخشند.
وقتی یک برند تمام پاسخهای خوب و بد مشتریان را در رسانههای اجتماعی رصد میکند و از خوبها قدردانی میکند و بدیها را برطرف میکند، این یک تصویر عمومی مثبت از برند ایجاد میکند.
Kapture’s One Suite دارای ابزارهایی برای نظارت بر پرس و جوها و شکایات از پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی است و آنها را به یک داشبورد یکپارچه می آورد و حل و فصل مشکلات و سؤالات مطرح شده توسط مشتریان در رسانه های اجتماعی را آسان تر و ساده تر می کند.
طبق تحقیقات Convince & Convert در حدود 42٪ از مصرف کنندگان انتظار دارند در عرض 60 دقیقه به یک شکایت در رسانه های اجتماعی پاسخ دهند و تقریباً یک سوم انتظار دارند ظرف نیم ساعت پاسخ دهند.
نرم افزار مدیریت تیکتها اطمینان می دهد که هیچ شکایت یا درخواستی را که از طریق پلتفرم های رسانه های اجتماعی ارسال می شود از دست ندهید.
بررسی و پاسخگویی به شکایات مشتریان از طریق رسانه های اجتماعی
برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه (IBP) فرآیندی است برای تبدیل نتایج مطلوب کسبوکار به منابع مالی و عملیاتی مورد نیاز، با هدف کلی حداکثر کردن سود و/یا جریان نقدی و در عین حال به حداقل رساندن ریسک.
منظور از برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه کسب و کار چیست؟
برنامه ریزی کسب و کار یکپارچهIntegrated Business Planning : IBP یک استراتژی برای اتصال عملکردهای برنامه ریزی هر بخش در یک سازمان به منظور همسویی عملیات و استراتژی با عملکرد مالی سازمان است.
بر روی کاغذ، IBP فرآیندی برای همسوسازی اهداف تجاری یک شرکت با امور مالی، زنجیره تامین، توسعه محصول،بازاریابی و سایر عملکردهای عملیاتی آن است. به تامین کنندگان قطعاتی فکر کنید که با خودروسازان کار می کنند و به طور مداوم نیاز به تجهیزات مجدد دارند تا با تغییرات طراحی سازگار شوند، یا تولیدکنندگان مواد غذایی که با حاشیه های بسیار کم کار می کنند و باید زنجیره تامین نامشخص و سلیقه مشتری را مدیریت کنند.
عقب افتادن، و یک رقیب ایستاده است تا آن تجارت را تصاحب کند. به سرعت اما به شیوه ای ناپیوسته حرکت کنید و ممکن است مشتریان خود را حفظ کنید، اما به قیمت هزینه بالاتر کالاهای فروخته شده (COGS) و سود کمتر.
به عنوان مثال، PickerBots را در نظر بگیرید، سازنده رویاپرداز ماشین آلات سفارشی برای عملیات تولید و انبار بود. زمانی که این شرکت در سال 2017 راه اندازی شد، جایگاه خوبی در عرضه رستوران پیدا کرد، اما زمانی که این کسب و کار در سال 2020 به میزان قابل توجهی تنزل یافت، بنیانگذاران تصمیم گرفتند که دوباره ابزارآلات تولید کنند. این شرکت به جای اینکه بازاریابی خود را تغییر دهد، تصمیم گرفت تا استراتژی تجاری خود را اصلاح کند. یک تمرین برنامه ریزی سناریویی از بالا به پایین منجر به همسویی مجدد تحقیق و توسعه، پیش بینی تقاضا، تجزیه و تحلیل سود و درآمد، برنامه ریزی زنجیره تامین و استراتژی بازاریابی و فروش شد.
فرهنگ شرکت قبلاً بر روی تفکر نوآورانه قوی بود، اما بنیانگذاران دریافتند که پیوند بین برنامه ریزی استراتژیک و عملیات روزانه می تواند به بهبود ختم خواهد شد. برای هماهنگ کردن عملیات با برنامه ریزی تقاضای محصول و فروش و بازاریابی و در عین حال با اهداف مالی و بودجه، یک مدیر ارشد عملیاتی COO جدید را استخدام کردند.
عناصر کلیدی در برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه (IBP)
در شرکتی که از IBP استقبال میکند، خط مستقیمی از خرید، تولید و موجودی تا فروش و بازاریابی و اهداف مالی و بودجه وجود دارد.
یک مزیت کلیدی IBP این است که مواد با قیمت مناسب، در زمان مناسب و به مقدار مناسب برای برآوردن تقاضای بازار خریداری میشوند.
IBP موفق، همکاری نزدیکتر و اعتماد بیشتری را در میان بخشها ایجاد میکند که منجر به بهبود تصمیمگیری میشود.
IBP ممکن است به تغییرات فرهنگی قابل توجهی نیاز داشته باشد و بدون تعهد تزلزل ناپذیر تیم اجرایی نمی تواند موفق باشد.
برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه در عمل
بسیاری از سازمان ها IBP را با یک تمرین زنجیره تامین محور اشتباه می گیرند. در حالی که ارتباط برنامه ریزی زنجیره تامین با سایر بخش ها، از فروش و عملیات تا امور مالی، مهم است، این تنها یک عنصر است.
IBP اهداف تجاری و اهداف مالی را با تصمیمات و اجرا در کل کسب و کار هماهنگ می کند.
با برنامه ریزی و تحلیل مالی (FP&A) همپوشانی وجود دارد. از آنجایی که یک طرح IBP دادهها را از سراسر سازمان جمعآوری میکند، شرکتها در تحلیل پیشبینی بهتر میشوند. اکنون، زمانی که خرید کمبود قطعات را پیشبینی میکند، عرضه و عملیات میتوانند قبل از اینکه مشتریان تحت تأثیر قرار گیرند، به صورت هماهنگ عکس العمل نشان دهند.
مدیر ارشد عملیاتی جدید PickerBots توصیه می کند که حداقل 36 ماه زمان نیاز است. رهبران باید در حین بررسی، بازنگری و اطلاع رسانی مداوم نتایج مالی و عملیاتی، چشمان خود را به این برنامه بلندمدت نگاه دارند. چه شکاف های زنجیره تامین باز شده است و چگونه می توانیم آنها را ببندیم؟ آیا باید برنامه ریزی سناریوی خود را به روز کنیم؟ آیا ما KPIهای مالی مناسب را دنبال می کنیم؟
چرا برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه مهم است؟
شرکتهایی که IBP را متعهد میشوند به تعدادی از مزایای عملی، از جمله کاهش هزینههای نگهداری، پاسخگویی بیشتر به خدمات مشتری و برآوردهسازی تقاضا، زمان کوتاهتر برای بازاریابی محصولات جدید و همبستگی بهبود یافته بین برنامهریزی و برآورده شدن تقاضا پی میبرند.
پس از برنامهریزی سناریو و جلسه استراتژی PickerBot، این شرکت تصمیم گرفت به بازار روباتهای مشارکتی در حال ظهور یا cobot برود. یک ربات مشارکتی برای تعامل ایمن با کارگران انسانی طراحی شده است. رهبران PickerBot بر این باورند که تقاضا برای کوباتهای “انتخاب و جاگذاری” با مهارتهای حرکتی خوب برای استفاده در خطوط تولید و همچنین در محیطهای کشاورزی افزایش مییابد.
اکنون که شرکت جهت استراتژیک خود را دارد، COO میخواهد قبل از پرداختن به حوزههای عملیتر، مانند برنامهریزی و تحلیل مالی و بهینهسازی زنجیره تامین، بر روی سه مفهوم سطح بالاتر تمرکز کند. به این دلیل است که بدون تعیین هدف، PickerBots نمیتواند موفقیت را تعریف کند.
همسویی و مسئولیت پذیری
همه مدیران باید در سه مورد توافق داشته باشند:
اهداف شرکت ما چیست؟
موفقیت برای هر کدام چگونه است؟
من و تیمم چگونه مشارکت و پاسخگو خواهیم بود؟
اهداف این شرکت به چهار حوزه تقسیم می شود:
هدف متمرکز بر صنعت، عملیات و زنجیره تامین، مالی و بازاریابی و فروش.
تیم مدیریت همه اهداف را بررسی می کند تا مطمئن شود که آنها با استراتژی هماهنگ هستند و هم قابل اجرا و هم قابل دستیابی هستند.
مثال:
هدف متمرکز بر صنعت: خلاقانه ترین کوپات های موجود در بازار را ارائه دهید
موفقیت چگونه به نظر می رسد: محصولی بسازید که بتواند از نظر توانایی در چیدن محصولات شکننده بدون آسیب، با یک کارگر انسانی برابری کند یا از آن فراتر رود.
چه کسی اجرا خواهد کرد: تیم تحقیق و توسعه
هدف مالی: تنوع بخشیدن به جریان های درآمدی
موفقیت چگونه به نظر می رسد: وابستگی به یک بازار/صنعت را به حداقل برسانید. برای ایجاد درآمد مکرر از قراردادهای تعمیر و نگهداری، یک بازوی خدمات اضافه کنید که توسط حسگرهایی که در همه محصولات جدید تعبیه شده است.
چه کسی اجرا خواهد کرد: چند کاره به رهبری مدیر عامل و امور مالی
اهداف دیگر ممکن است «کنترل هزینهها در هر مرحله و تحویل کوباتها به مشتریان به موقع و مطابق با مشخصات» با انتظار کاهش 10 درصدی COGS و افزایش 25 درصدی امتیاز خالص تبلیغ کننده شرکت در یک سال باشد. یا برای فروش، “با هر فروش 10 مشتری جدید برای کوبات های کشاورزی شرکت و قراردادهای نگهداری بسته بندی پیدا کنید.” این به تنوع درآمدی بازمی گردد.
یک نکته مهم: هر مدیری در قبال هر هدفی پاسخگو است، نه فقط اهدافی که در حیطه اختیارات اوست.
تصمیمات و اقدامات آگاهانه
برنامه ریزی در سراسر زنجیره تامین PickerBots از هم گسسته بود و مهندسان مواد را مستقیماً خریداری می کردند و برنامه ریزی مرکزی یا کنترل هزینه کمی داشتند. به عنوان بخشی از فرآیند IBP، این شرکت اصول برنامه ریزی فروش و عملیات (S&OP) را برای بهبود زنجیره تامین و تدارکات خود اتخاذ خواهد کرد.
اهداف قابل اجرا در اینجا شامل ایجاد دید در نحوه عملکرد هر بخش و مرتبط کردن تأثیر تصمیمات با اهداف مالی است. به عنوان مثال، با ساخت حسگرهای تحقیق و توسعه که میتوانند به طور خودکار دادهها را در مورد وضعیت عملیاتی یک ربات جمعآوری و ارسال کنند، PickerBots میتواند به طور پیشگیرانه تعمیرات پیشگیرانه را انجام دهد تا دستگاهها تقریباً هرگز خراب نشوند – یک نقطه فروش مهم و راهی برای کمک به درآمد تعمیر و نگهداری.
در سرتاسر سازمان، بخش ها باید کمتر بر نیازهای خود تمرکز کنند و اقدامات را از دریچه همه اهداف مشاهده کنند. این بدان معناست که شرکت باید دادههای بهموقع زیادی را جمعآوری کند و از آن برای صدور گزارشها استفاده کند تا مدیران بتوانند تصمیمهای بهتر و سریعتری بگیرند. که ممکن است نیاز به سرمایه گذاری در ERP و سایر نرم افزارها داشته باشد.
شفافیت / دید
همه روسای بخش در یک بررسی تجاری ماهانه شرکت خواهند کرد، جایی که گروه پیشرفت در دستیابی به اهداف شرکت را ارزیابی خواهد کرد. برنامه استراتژیک همچنین در دسترس همه کارکنان است و جلسات سه ماهه همه جانبه برای جمعآوری ایدهها و بینشها و بررسی KPIها برگزار میشود.
6 مرحله در فرآیند برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه
اکنون که اهداف آن تعیین شده است، PickerBots می تواند گام های بعدی را در سفر IBP خود بردارد.
1. تعیین کنید چه چیزی شرکت را عقب نگه می دارد.
آیا این کمبود است یا رشد یا سودآوری؟ آیا سبد محصولات خیلی پیچیده است؟ آیا کسب و کار رقابت در فضای خود را از دست داده است؟ برای شرکت تولیدی ما، مشکل اصلی تمرکز بیش از حد بر یک بازار خاص بود.
2. کارکنان را درگیر و آموزش دهید.
به محض اینکه رهبری به اهداف خود بپردازد، این شور و شوق باید در رتبه ها فرود آید. اگر همه متعهد به برنامه ریزی کسب و کار یکپارچه نباشند، موفقیت دست نیافتنی خواهد بود. COO تشخیص می دهد که یک برنامه رسمی مشارکت کارکنان باعث می شود که کارگران در موفقیت کسب و کار سرمایه گذاری کنند و فعالانه برای رسیدن به اهداف استراتژیک تلاش کنند.
3. یک تیم ببر راه اندازی کنید.
موفقیت IBP از هماهنگی شدید، ارتباط مداوم و مسئولیت پذیری برای KPIها ناشی می شود. این یک تغییر فرهنگی است که انتشار آن در سراسر تجارت زمان می برد. برای شروع سریع کارها، PickerBots کارمندان متعهد را در هر حوزه عملکردی شناسایی کرد و آنها را به یک تماس روزانه 20 دقیقه ای اختصاص داد. در حال حاضر، می گویند یک محموله از خواننده های RFID مورد نیاز برای ساخت، دو هفته تاخیر خواهد داشت. عضو تیم خرید آن اطلاعات را به سرعت به اشتراک می گذارد تا فروش بتواند انتظارات مشتری را مدیریت کند و درآمدهای مالی را به تاخیر بیاندازد. اگر مشکل تکرار شود، شرکت می تواند به دنبال تامین کنندگان جدید باشد. دیگر خبری از غافلگیری نیست.
4. یک فرآیند اولویت بندی پروژه/محصول را ایجاد کنید.
IBP نظم و انضباط دارد. فقط پروژه هایی که اهداف استراتژیک شرکت را پیش می برند منابع دریافت می کنند. برای محصولات هم همینطور این ممکن است به معنای غروب خطی باشد که هنوز در حال فروش است اما پتانسیل رشد ندارد. همه مدیرانی که به منابع نیاز دارند یا ایده راهاندازی محصول یا خدمات دارند، یک الگوی تحلیل هزینه و فایده را پر میکنند که به گونهای طراحی شده است که نشان دهد آیا منافع و هزینههای مورد انتظار مطابق با اهداف است یا خیر. رهبری استفاده از این فرآیند را در اولویت قرار می دهد. دیگر خبری از گاوهای مقدس نیست.
5. نفوذ تیم مالی را گسترش دهید.
امور مالی باید روی برنامه ریزی محصول، بهینه سازی زنجیره تامین و جلسات استراتژی فروش بنشیند. به طور خاص، یک عضو تیم مالی را انتخاب کنید که به خوبی در کارکردهای FP&A آشنا باشد. متخصصان FP&A تصمیمات اصلی اتخاذ شده توسط تیم اجرایی را اطلاع میدهند و دادههای مالی را از سراسر سازمان جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکنند تا گزارشهایی ایجاد کنند که نشان دهد آیا اهداف برآورده شدهاند – و اگر نه، چرا که نه؟ چگونه مشکل را برطرف کنیم؟ مانند بسیاری از شرکتهای کوچکتر، PickerBots یک کارمند اختصاصی FP&A ندارد، بنابراین رئیس بخش مالی یکی از اعضای تیم حسابداری را منصوب میکند که کسبوکار را میشناسد و استعداد جمعآوری دادهها و خرد کردن اعداد را دارد.
6. استفاده از فناوری و ابزار برای حمایت از IBP.
اگر فرآیند پیشبینی بهعنوان یک تمرین سهماهه یا سالانه در نظر گرفته شود که توسط امور مالی تحمیل میشود و سود کمی برای بخشها به همراه دارد، IBP نمیتواند موفق شود. شرکتهایی که بودجههای ثابت و لحظهای دارند، باید پیشبینیهای متحرکی را اتخاذ کنند تا مطمئن شوند که کسبوکار در مسیر خود باقی میماند. و تیم های مالی باید بتوانند به راحتی به داده های مورد نیاز خود از هر منطقه عملیاتی دسترسی داشته باشند. هم پیش بینی های متحرک و هم استفاده بهتر از داده ها نیازمند فناوری و تعهد به شفافیت است. شما نمی توانید آنچه را که نمی توانید اندازه گیری کنید مدیریت کنید.
مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم بوده و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.
یک رهبر موثر ، نمونه و خوب باید چه الگوی رفتاری داشته باشد ؟
مدل پنج بعدی رهبری موثر – پنج الگوی رهبری برای تبدیل شدن به رهبری مثال زدنی و عالی و موثر
Five Practices of Exemplary Leadership Model
رهبری در مورد خصوصیات شخصیتی نیست. بلکه در مورد رفتار است – رهبری مجموعه ای قابل مشاهده از مهارت ها و توانایی ها است.
جیم کوزز و بری پوسنر، برای اولین بار تصمیم گرفتند تا در خصوص ویژگیهای رهبری تحقیق نمایند تا دریابند که رهبران موثر در بهترین حالت خود چه می کنند، هزاران داستان از مردم عادی جمع آوری کردند.
علیرغم تفاوت در فرهنگ، جنسیت، سن و سایر متغیرها، این داستان ها، الگوهای رفتاری مشابهی را بین رهبران نشان دادند.
این دو محقق کشف کردند که وقتی رهبران را شایسته یا مثال زدنی مینمامیم، پنج شیوه یا الگوی اصلی را نشان میدهند:
این رهبران :
راهی را ترسیم میکنند.
چشم انداز مشترک را القا میکنند.
فرآیندهای کنونی را به چالش میکشند.
شرایط عمل دیگران را محیا میسازند تا عمل کنند.
دیگران را تشویق میکنند.
جیم و بری این رفتارها را پنج شیوه رهبری مثال زدنی ( مدل پنج بعدی رهبری موثر ) نامیدند. ابعاد این مدل با هم، مبنایی را برای چالش رهبری فراهم میکنند.
مدل پنج بعدی رهبری موثر
رهبری موثر به دنبال ترسیم مسیر است:
رهبران، اصولی را در مورد نحوه برخورد با افراد (موکلین، همتایان، همکاران و مشتریان) و روشی که آنها باید اهداف را دنبال کنند، تعیین می کنند. رهبران استانداردهای برتری را تشریح می کنند و برای دیگران الگو قرار می دهند تا از آنها پیروی کنند. زمانی که مردم در مورد اینکه کجا بروند یا چگونه به آنجا برسند، آنها علائم راهنما نصب می کنند. رهبران فرصت هایی برای پیروزی ایجاد می کنند.
در کتاب پرفروش The Leadership Challenge®، جیمز کوزز و بری پوسنر به تشریح مدل پنج بعدی رهبری موثر و چگونگی ایجاد چارچوبی برای توسعه رهبری موثر میپردازند، که با مدلسازی راه، شروع میشود.
رهبران موثر با قدرت کلام خود آشنا هستند . نحوه صحبت شما در مورد افراد سازمان، پایگاه مشتریان یا مخاطبانتان می تواند به سرعت و به طور موثر تصویری از طرز فکر شما نسبت به جهان و موقعیت شما در آن ترسیم کند. نویسندگان میگویند: «کلماتی که مردم انتخاب میکنند استعارههایی برای مفاهیمی هستند که نگرشها، رفتارها، ساختار و سیستمها را تعریف میکنند. کلمات خود را عاقلانه انتخاب کنید، دیگران نیز از آن پیروی خواهند کرد.
وقتی مسئولیت رهبری را با شفاف سازی ارزش های خود، همسویی با سازمان خود و الگوسازی برای ترسیم مسیر بر عهده می گیرید، در راه تبدیل شدن به یک رهبر موثر هستید.
رهبری موثر به دنبال نشان دادن چشم انداز مشترکی است:
رهبران معتقدند که می توانند متمایز ایجاد کنند. آنها آینده را تصور می کنند و تصویری ایده آل و منحصر به فرد از آنچه سازمان می تواند به آن تبدیل شود ایجاد می کنند. رهبران از طریق قدرت جاذبه و متقاعدسازی خود، دیگران را در رویاهای خود به خدمت می گیرند. آنها به چشماندازهای خود جان میبخشند و مردم را وادار میکنند که فرصتهای هیجانانگیز آینده را ببینند.
رهبرانی که برای تجسم آینده وقت می گذارند و آن دیدگاه را با افراد خود به اشتراک می گذارند، تأثیر فوق العاده ای بر سطوح انگیزشی دیگران و همچنین بهره وری در محل کار دارند. یادگیری نحوه استفاده از این تمایل برای تصور احتمالات گام بزرگی در سفر به سوی رهبری موثر شما است.
وقتی به آینده ای که تصور کرده اید فکر می کنید، چه احساسی دارید؟
باید هیجان، انگیزه و اشتیاق ایجاد نماید. زمانی که نه تنها برای آیندهای که میخواهید رویاپردازی کنید، بلکه برای رسیدن به آن استراتژی نیز وقت بگذارید، از قبل شروع به ابراز اشتیاق خود برای آینده کردهاید. رهبرانی که اعتقاد و اشتیاق خود را نسبت به آینده، بدون توجه به نقش و عنوانشان ابراز می کنند، همواره مؤثرتر دیده می شوند. رهبرانی که از خواب بیدار می شوند و به سمت چشم انداز خود به زمین می خورند، رهبرانی هستند که مردم دوست دارند پشت سرشان جمع شوند.
چگونه رهبران می توانند هدف مشترکی با مردم خود پیدا کنند؟
هنگامی که دیدگاه خود را به اشتراک گذاشتید، از افراد خود بپرسید که چشم انداز آنها برای آینده سازمان شما چیست.هنگامی که آنها دیدگاه منحصر به فرد خود را به اشتراک می گذارند گوش دهید.ممکن است متوجه شوید که آنها یک روش فکری جایگزین ارائه می دهند که می تواند دیدگاه شما را به جلو سوق دهد یا چالش هایی را که قبلاً از آنها بی اطلاع بودید به بیان نماید.
رهبری موثر فرآیندهای کنونی را به چالش میکشد:
رهبرانی که «فرآیند را به چالش بکشند» به دنبال راههای نوآورانه برای تغییر، رشد و بهبود هستند. آنها با این پرسش که دائماً چگونه کارها در سازمانشان انجام می شود، «آزمایش و ریسک می کنند».
رهبران به دنبال فرصت هایی برای تغییر وضعیت موجود هستند. از آنجایی که تغییرات پیچیده تهدیدی برای غلبه بر مردم و خفه کردن اقدامات است، رهبران اهداف موقتی را تعیین می کنند تا افراد بتوانند در حین تلاش برای اهداف بزرگتر، به پیروزی های کوچکی دست یابند. رهبران مؤثر وقتی بوروکراسی را از بین می برند که مانع از عمل شود. و از آنجایی که رهبران می دانند که ریسک کردن مستلزم اشتباهات و شکست است، ناامیدی های گاه و بیگاه را به عنوان فرصتی برای یادگیری می پذیرند.
آیا تا به حال خود را در حال انجام اقدامی گیر انداخته اید و فقط به این فکر کرده اید که آیا ممکن است راه متفاوت و مؤثرتری برای انجام کاری که در طول این مدت انجام می دادید وجود داشته باشد؟
صرف زمان برای کشف ایدههای نوآورانه و داشتن ذهنی باز برای آزمایش، بعد سوم از پنج بعد رهبری موثر، به چالش کشیدن فرآیند است. در نظر گرفتن راههای جدید برای نزدیک شدن به کارتان میتواند نه تنها برای سازمان، بلکه مسیر خودتان به سمت رهبری نمونه مفید باشد.
اغلب، فرآیندهای کاری آنقدر پیچیده هستند که ما نمیپرسیم که چرا آنها را انجام میدهیم. صرف نظر از اثربخشی آنها، به راحتی میتوان مغز را روی خلبان خودکار قرارداد و به این فکر نکرد که آیا راه بهتری وجود دارد یا خیر، به خصوص زمانی که سازمان در کل به تشویق وضعیت موجود ادامه میدهد و حفظ شرایط موجود را بهترین راه حل میداند.
به چالش کشیدن فرآیند به رهبران این امکان را می دهد که ارزیابی کنند که چه فرصتهایی برای رشد دارند و آیا میتوان کارها را به گونه ای متفاوت انجام دهند، در حالی که محیطی را در سازمان خود ایجاد می کنند که به چالش کشیدن هنجارها را تشویق میکند.
تشویق نوآوری
رهبری موثر مبتنی بر نوآوری است. صرف نظر از موقعیت یا عنوان خود، شما این قدرت را دارید که نوع کاری که انجام می دهید و سیستم هایی که معمولاً در آن کار می کنید را ارزیابی کنید تا خود را به چالش بکشید تا خارج از چارچوب فکر کنید.
“گاهی اوقات چالش ها رهبران را پیدا می کنند، و گاهی اوقات رهبران چالش هایی را پیدا می کنند. جیمز کوزز و بری پوسنر، نویسندگان چالش رهبری، میگویند که اغلب این مقدار کمی از هردو است. به طور معمول، زمانی که رهبران موثر در مورد زمان رشد و موفقیت فکر میکنند، لحظاتی را به یاد میآورند که بر چالشها غلبه کردند یا برای غلبه بر ناملایمات ابتکار عمل را به دست گرفتند.
رهبری موثر به شرایط عمل دیگران توجه و آن را فراهم مینماید:
رهبران همکاری را تقویت می کنند و تیم های با روحیه ای را ایجاد می کنند. آنها به طور فعال دیگران را درگیر می کنند. رهبران درک می کنند که احترام متقابل تلاش های فوق العاده را حفظ می کند. آنها برای ایجاد فضای اعتماد و کرامت انسانی تلاش می کنند. آنها دیگران را تقویت می کنند و باعث می شوند هر فرد احساس توانایی و قدرت کند.
آیا می دانستید که یکی از مهمترین ویژگی های یک رهبر بزرگ توانایی آنها در ایجاد رهبران بزرگ است؟
یک دام رایج در بین رهبران بالقوه این تصور غلط است که آنها باید مسئول هر مرحله از پروژه باشند، خواه واقعاً ضروری باشد یا نباشد. این رفتار می تواند منجر به تاخیرهای طولانی در فرآیند، روحیه ضعیف و ناامیدی در سازمان شود. یا شاید، و این ممکن است به آسیبپذیریهایی نیاز داشته باشد، آیا ایجاد اعتماد در سازمانتان دشوار بوده است، بنابراین بر این ایده تکیه کردهاید که باید در هر تصمیم یا مرحلهای از یک پروژه، هر چند کوچک، مشارکت داشته باشید؟
در حالی که غیرمعمول نیست که رهبری را با مشارکت تاکتیکی در هر مرحله از یک فرآیند یکی بدانیم، این نوع رفتار رهبری می تواند به تعدادی از مشکلات کمک کند – نه تنها برای سازمان بلکه برای خود رهبر. رهبران موثر واقعاً همکاری را تقویت می کنند و دیگران را تقویت می کنند و محیطی گرم و مشارکتی ایجاد می کنند که در آن افراد اعتماد به نفس لازم برای انجام وظایف خود و تصمیم گیری مستقل را دارند. این رهبران از چهارمین روش از پنج روش رهبری نمونه استفاده می کنند: دیگران را قادر می سازد تا عمل کنند.
یادگیری نحوه فعال کردن دیگران برای فعالیت، خواه یک رهبر سنتی مردم باشید یا یک مشارکت کننده فردی، می تواند کل سازمان شما را ارتقا دهد. وقتی مردم احساس اعتماد و قدرت می کنند، اتفاقات خارق العاده ای رخ می دهد.
تسهیل روابط
همانطور که جیمز کوزز و بری پوسنر می گویند، “عملکرد فوق العاده ممکن نیست مگر اینکه احساس قوی از خلق مشترک و مسئولیت مشترک وجود داشته باشد.” افرادی که در مسیر رهبری نمونه قرار دارند، باید با ایجاد جو اعتماد و تسهیل روابط بین افراد درون سازمان، همکاری را تقویت کنند.
از آنجایی که محل کار به تکامل خود ادامه می دهد و تیم ها متنوع تر و پراکنده تر در سطح جهانی هستند، مهم است که رهبران در هر سطحی برای شناخت و درک افرادی که با آنها کار می کنند، کار کنند.
منابعی را که برای موفقیت به آن نیاز دارند در اختیار افراد قرار دهید
نکته مهم دیگری که باید در حین کسب مهارت برای فعال کردن دیگران در نظر بگیرید، این است که اطمینان حاصل کنید که همه منابع لازم برای موفقیت را دارند. اینها می توانند ملموس باشند، مانند دسترسی به تجهیزات، برنامه ها، و فناوری، ارتباط بین فردی، مانند نقاط تماس بیشتر (یا کمتر) در طول پروژه، فرصت هایی برای رهبری، یا دسترسی به فرصت های آموزشی.
مسلح کردن افراد خود به منابعی که برای موفقیت نیاز دارند، به جو اعتماد و توانمندی شما به عنوان یک رهبر نمونه کمک خواهد کرد.
رهبری موثر به دنبال تشویق دیگران است :
انجام کارهای خارق العاده در سازمان ها کار سختی است. برای زنده نگه داشتن امید و عزم، رهبران کمک های افراد را تشخیص می دهند. در هر تیم برنده، اعضا باید در پاداش تلاش های خود سهیم باشند، بنابراین رهبران دستاوردها را جشن می گیرند. آنها به مردم احساس قهرمان بودن می دهند.
آیا تا به حال روی پروژه ای کار کرده اید، به موفقیت یک ایده نوآوری کمک کرده اید، یا آن مشتری بزرگ را برای سازمان خود به ارمغان آورده اید و با … خوب، هیچ چیز؟ بدون جشن، یا حداقل قدردانی، کار سخت اغلب می تواند احساس ناسپاسی داشته باشد، و حفظ انگیزه و تعهد در حالی که احساس نادیده گرفته شده است، دشوار است.
برای بسیاری از افراد در دنیای تجارت، دانستن نحوه ایجاد روحیه جامعه و قدردانی به اندازه یادگیری نحوه رعایت ضرب الاجل ها و ایجاد نتایج طبیعی نیست. یادگیری نحوه ایجاد محیطی که در آن پیروزیها جشن گرفته میشوند، مشارکتها قدردانی میشوند و تلاش سخت به رسمیت شناخته میشود، آخرین مورد از پنج تمرین رهبری نمونه است: قلب را تشویق کنید.
چه یک رهبر سنتی مردم باشید، چه یک مشارکت کننده فردی، یادگیری نحوه تشویق قلب بخش مهمی از تبدیل شدن به یک رهبر نمونه است. وقت گذاشتن برای ارتباط، مشارکت و جشن گرفتن هنگام ایجاد روحیه ای از جامعه که نه تنها موفقیت و موفقیت را در نظر می گیرد، بلکه قلب را نیز در نظر می گیرد، ضروری است.
مشارکت ها را بشناسید
همانطور که جیمز کوزز و بری پوسنر در چالش رهبری میگویند، «باور به اینکه مردم میتوانند موفق شوند، تنها بخشی از معادله است. اگر میخواهید مردم همه چیزشان را بدهند، قلب و ذهنشان را در کارشان بگذارند، باید مطمئن شوید که مردم میدانند قرار است چه کار کنند.»
تعیین انتظارات، اهداف و قوانین واضح، مسیر روشنی برای موفقیت فراهم می کند. جشن گرفتن برندههای افراد با عملکرد بالا به همه چیزهایی میدهد که در راستای آن تلاش کنند، اما تشویق مردم در این راه به همان اندازه مهم است.
شناسایی شخصی
یک رویکرد یکاندازه برای شناسایی ممکن است بهتر از هیچکدام باشد، اما فقط اندکی، زیرا این نوع رویکرد میتواند اجباری و غیرصادقانه به نظر برسد. وقت گذاشتن برای شناخت افراد به شما کمک می کند تا بفهمید چه نوع شناختی برای آنها معنادار است. برخی افراد قدردانی عمومی را برای سخت کوشی خود دوست دارند و برخی دیگر یادداشت شخصی یا افزایش مسئولیت را ترجیح می دهند.
پیروزی ها را جشن بگیرید
بسیاری از سازمان ها اهمیت ارتباط اجتماعی را نادیده می گیرند. کوزس و پوزنر می گویند: «وقتی ارتباطات اجتماعی قوی و متعدد باشد، اعتماد، تعامل، جریان اطلاعات، اقدام جمعی و شادی بیشتر وجود دارد – و به هر حال، ثروت بیشتر». ایجاد حس ارتباط اجتماعی در بین همکاران می تواند به رفاه محیط کار، مسئولیت پذیری و تعهد به سازمان منجر شود.
وقت گذاشتن برای برقراری ارتباط با جشنهای محل کار، گردهماییهای قدردانی، یا زمان صرفاً اجتماعی، چه به صورت مجازی یا حضوری، میتواند شادی و ارتباط را با محل کار به ارمغان بیاورد که به ایجاد روحیه اجتماعی کمک میکند که به رهبران کمک میکند قلب را تشویق کنند.