داستان-برند؛-یکی-بود-یکی-نبود-برندها

داستان برند؛ یکی بود یکی نبود برندها

حقیقت این است که هیچ برندی وجود ندارد که داستانی نداشته باشد.

با این‌حال برندهای زیادی هستند که توجهی به این مسئله نشان نمی‌دهند.

آن‌چه برای این برندها رخ می‌دهد این است که به هرحال داستان‌شان سر زبان‌ها می‌افتد.

تنها پرسش این است که این داستان را چه کسی روایت می‌کند؟

خود برندها یا دیگرانی که رقبا را هم شامل می‌شوند؟

یک داستان نامناسب می‌تواند ضرباهنگ حرکت  را تحت‌تاثیر منفی قرار دهد

و بزرگ‌ترین تجارت ها را به قعر دره بکشاند.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

حقیقت این است که چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید،

داستان شما وجود دارد.

دو مغازه‌ی کفش‌فروشی را در یک شهر کوچک ساحلی تصور کنید.

این دو مغازه حتی اگر تبلیغات هم نداشته باشند،

باز مردم یکی از آنها را به دیگری ترجیح می‌دهد

که این انتخاب لزوما از قیمت و کیفیت برنمی‌آید

و خیلی وقت‌ها تابع داستانی‌ست که بیشتر نظرشان را جلب می‌کند.

داستان یک برند از موارد زیر تشکیل می‌شود:

  • چیزی که شما درباره‌ی خود می‌گوید
  • کاری که نام تجاری انجام می‌دهد
  • آن‌چه دیگران درباره‌ی برند می‌اندیشند و می‌گویند
  • شکل تعامل دیگران با نام تجاری شما

داستان برند لایه‌های مختلفی دارد؛

به این معنا که مجموعه‌ای از قصه‌های مختلف است که هرکدام به شناخته‌شدن شما یاری می‌رسانند.

ممکن است انتظار داشته باشیم که داستان یک برند،

مانند تمام قصه‌ها قابل شنیدن و تعریف‌کردن باشد.

اما در این مورد برخلاف بقیه‌ی روایت‌ها، داستان تجربه و حس می‌شود.

این روزها مکالمه‌ی برند با کسانی شکل می‌گیرد که آن را تجربه کرده‌اند.

داستان برند چیزی بیش از یک روایت است

و در دفتر مدیرعامل نوشته نمی‌شود.

حتی ورای کپشن‌های اینستاگرام،

نوشته‌های آگهی‌های تبلیغاتی و وب‌سایت، متنی در بروشور یا فایل پرزنتیشنی‌ست

که به سرمایه‌گذاران ارائه می‌کنیم.

داستان برند چیزی نیست که برای مردم تعریف می‌کنیم،

بلکه چیزی‌ست که آنها براساس علائمی که برایشان می‌فرستید باور دارند.

این ماجرا تصویری کامل از واقعیت‌ها، حس‌ها و تفسیرهاست

و به این معناست که بخشی از آن توسط خود شما گفته نمی‌شود.

تمام فعالیت‌های برند از رنگ‌ها و بافت بسته‌بندی گرفته تا کارکنان آن،

بخش بزرگی از داستان برند را می‌سازند.

در کنار تمام اینها داستانی وجود دارد

که باید نوشته و نقل شود و مستقیما بار روایت ماجرای یک نام تجاری را به دوش می‌کشد.

خطوط داستاتی یک برند از کجا می‌آیند؟

برخی از خطوط داستانیِ برند آنهایی هستند

که سازمان یا شرکت تعریف کرده و آنها را پرورانده است.

برخی دیگر چیزهایی هستند که چه دوست‌شان داشته باشیم یا نه،

به بخشی از وجودمان تبدیل شده‌اند.

چیزهایی مانند لوگو و هویت بصری هم برند را به وجود نمی‌آورند

و آن را مشخص نمی‌کنند؛ بلکه فقط معرفی‌اش می‌کنند.

چیزی که هستیم داستان برندمان را می‌سازد

داستان برند چیزی‌ست که می‌خواهیم باشیم، چیزی که هستیم، تمام افرادی‌ست که به آنها خدمت یا کالایمان را می‌فروشیم، تمام چیزی‌ست که یک روز به‌خاطر مخاطبان‌مان به آن تبدیل خواهیم شد. برندها برای روایت داستان‌شان به چیزی فراتر از «درباره‌ی ما» وب‌سایت‌شان نیاز دارند. داستان برند تمام تلاشی‌ست که یک برند برای برقراری ارتباط معنادار با مردم انجام می‌دهد -فارغ از این‌که موفق می‌شود یا خیر.

زندگی برند با شروع داستانش آغاز می‌شود

خیلی از برندها فکر می‌کنند نیازی به داستان‌گویی ندارند و تبلیغات به دادشان خواهد رسید. اما نکته‌ی مهم این است که کسب‌و کارها براساس اعتماد کار می‌کنند. مشتریان و مصرف‌کنندگان برای خرید از برندها باید بتوانند به برند مورد نظرشان اعتماد کنند. داستان یک برند می‌تواند پل محکمی بین مشتریان و شرکت به وجود بیاورد، کسب‌و‌کار را توسعه دهد و در روزهای سخت به فریاد برند برسد. در روزهای سخت ماهیت برند را به کارکنان یادآوری می‌کند و موجب می‌شود از ارزش‌های برند فاصله نگیرند.

داستانی که خوب روایت شود و پایه و اساس درستی داشته باشد، می‌تواند حس‌های مخاطب را تحت‌تاثیر قرار بدهد.

رقابت تنگاتنگی که بین برندهای مختلف وجود دارد باعث می‌شود هر لحظه توجه مخاطب به سمت برندی جلب شود که جذابیت بیشتری دارد و این جذابیت تابع فاکتورهای زیادی‌ست که داستان‌سرایی یکی از مهم‌ترین آنهاست.

مثل همیشه پیش از هر چیز باید بدانید با چه کسی حرف می‌زنید. شما با تمام دنیا طرف نیستید و باید بتوانید مخاطب اصلی خود را شناسایی کنید و با او هم‌کلام شوید. قرار نیست مخاطب شما را پیدا کند، شما باید به جست‌و‌جوی او برخیزید. بازار شما جایی‌ست که او در آن حضور دارد، کار می‌کند و در آن سرگرم می‌شود. و تا او را به درستی نشناسید، از عادت‌ها و علاقه‌مندی‌هایش مطلع نخواهید شد.

کار خود را با پاسخ به این پرسش‌ها آغاز کنید:

مخاطب هدف من با چه چالش‌هایی روبه‌روست؟

حالا باید او را به دقت تشریح کنید. در این مرحله است که مشخص می‌کنید چرا محصول یا خدمت شما برای او کاربرد دارد.

داستان‌تان را روایت کنید

خود شما برای چه وارد این کار شدید؟ داستان‌تان چیست؟

واقعیت این است که هیچ جای دنیا، دو داستان اصیل یک‌شکل پیدا نمی‌شود. داستان شما به خودتان تعلق دارد؛ به این شرط که واقعی باشد. مردم دل‌شان می‌خواهد از کسی خرید کنند که او را می‌شناسند و به او اعتماد دارند. می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که شما و آنها ارزش‌های یکسانی را باور دارید.

و حالاکه مخاطب‌تان را می‌شناسید، چالش‌هایش را بررسی کرده‌اید و می‌دانید که خودتان چرا وارد این کار شده‌اید، داستان‌تان را بنویسید. داستان برندی که برای حل مشکل مخاطبش محصول یا خدمتی را تولید کرده است.

یکی بود، یکی نبود…

ادامه مطلب

نکات و استراتژی های تبلیغات تابستانی

تبلیغات عنصر جدانشدنی در هر کسب و کاری است.

بهار تمام شد و تایستان از راه رسید. تعطیلی مدرسه ها با شروع تعطیلات تابستانی همراه است. هزینه های افراد در تابستان به شکل چشمگیری افزایش می یابند. نکات و استراتژی های زیر به شما در راه اندازی کمپین های تبلیغاتی تابستانی کمک می کنند.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

در این فصل آمار فروش شما به طور قابل توجهی رشد بالا می رود. افراد بیشتر از قبل به سفر می روند، بچه های مدرسه ای وقت بیشتری را خارج از خانه و فروشگاه ها می گذرانند و به طور کلی چنین احساس می شود که انگار در تابستان آزادی بیشتری برای خرج کردن وجود دارد. برای کسب بخشی از درآمد تابستانی، در زیر به یک سری نکات تبلیغاتی اشاره می کنیم که می توانید از آن ها برای هدایت مشتریان به سمت فروشگاه و حتی به وبسایت آنلاین خود بهره ببرید.

تبلیغات محصول مناسب فصل تابستان

آیا شما محصولاتی را می فروشید که با فصل تابستان در ارتباط هستند؟ در این صورت الان بهترین زمان برای شروع بازاریابی تابستانی به وسیله تبلیغ یک انبار مملو از محصولات مرتبط با این فصل است. آیا مایو یا دیگر اقلام تفریحی کنار آب را می فروشید؟ در تعطیلات آخر هفته به فستیوال های تفریحی خاص بروید و در مسیر دریاچه، رودخانه یا ساحل اقیانوس دل مشتریان را برای خرید محصولات خود به دست آورید.
اگر فروشنده لباس هستید، جرقه فروش تابستانی خود را با ارائه جدید ترین مد های تابستانی روشن کنید. چنین کاری باعث می شود تا مشتریان با فکر کردن درباره تابستان، کم کم دست در جبیب خود ببرند و بابت محصولاتتان پول بپردازند.
حتی رستوران ها هم می توانند پیشنهاد های تابستانی خود را تبلیغ کنند. مواردی را وارد فهرست غذاهای رستوران خود کنید که ماهیتی کاملا تابستانی دارند. شاید یک نوشیدنی گرمسیری خوب و جذاب مکمل خوبی برای گشت و گذار تابستانی و غذای فصلی شما باشد. با گرم شدن هوا تقاضا برای محصولات تابستانی خود به خود به وجود می آید اما اول از همه مطمئن شوید که مشتریانتان از تصمیم شما اطلاع پیدا کرده اند.

فروش در پیاده رو

تابستان فصل گردش و تفریح است. چه در یک شهر توریستی چه در یک فروشگاه محلی مشغول کار باشید، مردم از کنار مغازه شما عبور خواهند کرد. با تبلیغ و بازاریابی محصولات تابستانی خود در پیاده رو از جذب آن ها اطمینان یابید. آخر هفته بهترین فرصت در منطقه محل فعالیت شما به شمار می رود. در شهر هایی با ترافیک سنگین، هر روز هفته روزی عالی برای ارائه پیشنهادات جالب و جذاب است.
بعضی از محصولات خود را بیرون از فروشگاه بیاورید. حتما با خلق صحنه های چشم نواز کاری کنید تا توجه رهگذران به سوی شما جلب شود و تمایل به جستجو میان محصولات شما در آن ها به وجود بیاید. دسترسی به بخشی از محیط بیرون فروشگاه راهی عالی برای کمک به راه اندازی کسب و کار های تابستانی بیشتر محسوب می شود.

تبلیغات ورزش های تابستانی

تابستان زمان خوبی برای فروش و خالی کردن انبار از کالا های ورزشی است. فرایند بازاریابی تابستانی خود را با تبلیغ فهرستی از لباس ها، لوازم و تجهیزات ورزشی کلید بزنید. با توسعه طرح های فروش با تم ورزشی مشتریان را تشویق کنید تا به فروشگاهتان سر بزنند. ورزش های خانوادگی و دوستانه خارج از خانه مثل والیبال، بیسبال، شنا و بدمینتون تم های اصلی برای این نوع طرح ها به شمار می روند.

تشویق به سفر های جاده ای و بدون شهری

در فصل تابستان میزان سفر های برون شهری از دیگر فصل های سال بیشتر است که هدف از آن را می توان در تعطیلات و بیرون رفتن در روز های آخر هفته جست. از سفر به عنوان یک استراتژی تبلیغات تابستانی در راستای افزایش آمار فروش خود استفاده کنید. به تبلیغ محصولاتتان در سفر ها و گشت و گذار ها بپردازید. پیشنهادات خاص خود را ارائه دهید. ساک و چمدان های خود را تبلیغ کنید. حتی می توانید از هنرمندان محبوب بخواهید تا موسیقی با تم سفر بسازند. با جذب مردم به سوی سفر های برون شهری، می توانید شرط ببندید که پول خرج خواهند کرد. در مرحله بعدی مطمئن شوید که کمی از این بودجه به کسب و کار شما نیز اختصاص خواهد یافت. مشتریان را دریابید.

منبع

ادامه مطلب

اهمیت تنوع مهارتهای شغلی در سازمان

در شرکت‌های بزرگ، منابع انسانی و مدیریت ممکن است تلاش زیادی را انجام دهند تا ترکیبی از مهارت های مورد نیاز برای یک شغل را تغییر دهند ،

حتی ابتکارات و برنامه های طراحی شغل را برای افزایش مهارت و تنوع وظایف انجام دهند.

اما در یک تجارت کوچک معمولاً از کارکنان انتظار می رود طیف گسترده ای از وظایف را انجام دهند

( به دلیل محدودیت کارکنان و ظرفیت).

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

رضایت و انگیزه شغلی

نظریه ارائه انواع مهارت در طراحی شغل این است که باعث کاهش خستگی

و در نتیجه افزایش رضایت و انگیزه شغلی می شود.

این موضوع تا زمانی که کارمند از مهارت ها برخوردار باشد

و افزودن و آمیخته شدن مهارت ها را به عنوان یک مزیت برای شغل درک کند ، درست خواهد بود.

اما افزودن مهارتهای متنوعی که از دید کارمند استرس آور به نظر می رسد ،

افزودن وظایف اساسی و مهارتهای حداقلی بدون افزودن به ارزش ذاتی شغل ،

می تواند در واقع نتیجه عکس داشته باشد

و نارضایتی را افزایش دهد.

کارمندان را در طراحی شغل مشارکت دهید تا بیشترین تأثیر مثبت را در انگیزش و رضایت داشته باشند.

سلامت و امنیت شغلی

طراحی دقیق شغل می تواند تعداد ادعاهای جبران خسارت کارگران

را که سازمان شما دریافت می کند کاهش دهد.

حرکات تکراری مداوم یا بیش از حد ممکن است در نهایت منجر به آسیب شود.

در حالت ایده آل ، مقدار این وظایف باید به حداقل برسد ،

اما مشاغل خاصی وجود دارد که عملکردهای اساسی و موقعیت را نمی توان اصلاح کرد.

در چنین مواردی ، تغییر در طراحی شغل شامل انواع مهارتهای مختلف اغلب به این معنی است

که کارمند می تواند بین وظایف بچرخد تا حرکت تکراری را محدود کند.

اثربخشی عملیاتی

مهارت‌های مورد نیاز برای اجازه دادن به کارمند

در ساختن وظایف را مطابق با الگوهای کار بهینه خود تغییر دهید

به عنوان مثال، یک “فرد با هشیاری صبحگاهی” که بعد از ناهار کسل است

ممکن است روز کاری خود را طوری تنظیم کند

که چالش برانگیزترین کارها را صبح انجام دهد و کارهای راحت تری را برای بعد از ظهر بگذارد.

این امر با به حداقل رساندن اشتباهات کارمندان و

بهره مندی از پربارترین ساعات کار ، به سود شرکت است.

برنامه ریزی جانشینی

فرصتی را برای کارمندان فراهم کنید تا مهارتهای پیچیده تری

را در نقشهای فعلی خود به دست آورند.

این روش، کارمند را قادر می سازد تا وظایف جدید

را در یک محیط پشتیبانی شده بیاموزد

و مهارتهای لازم برای پیشرفت در حرفه خود را گسترش دهد.

مدیریت می تواند عملکرد کارمند را ارزیابی کند و ببیند که او چگونه به بازخورد درباره مسئولیت های جدید

واکنش نشان می دهد و مدیران شرکت را قادر می سازد تا یک برنامه جانشینی طراحی کنند

که قابل اجرا و موثر باشد.

هنگامی که یک برنامه جانشینی دقیق مشخص شد ،

یک کارمند می تواند مهارت های جدیدی را در محل کار خود به دست آورد

تا پس از دسترسی به شغل ، برای ارتقا آماده شود.

منبع

ادامه مطلب
دیجیتال-مارکتینگ-یا-بازاریابی-دیجیتال-چیست

قدرت‌گیریِ زوج بازاریابی برند و تقاضا

موج جدیدی از آتش‌بس و بهبود روابط میان دپارتمان‌های بازاریابی و برند شرکت‌ها در حال شکل‌گیری است

و کسانی که خوب همکاری کردن را بلدند، دریافته‌اند که این مساله، مولفه‌ای کلیدی برای خلق ارزش و رشد درآمد است.

تیم‌های بازاریابی برند و ایجاد تقاضا که تا پیش از این با پیچیدگی‌های روزافزونی

در زمینه‌ی هزینه‌کرد منابع مواجه بودند،

این روزها بهتر با هم همکاری می‌کنند و مدیران بازاریابی مشتاقند

که نگاه هم‌بسته‌تر و همه‌جانبه‌تری به آنها داشته باشند.

تنش‌های سنتی میان این دو تیم که می‌تواند به کاهش رشد منجر شود

و به عملکرد آنها لطمه بزند، تخفیف پیدا کرده و حالا هر دو به دنبال روش‌های تازه‌ای

برای درگیر کردن مشتریان و رشد فروش هستند.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

بازاریابی به سبک عصر جدید

بازاریابی همیشه دچار تغییر بوده و هست،

ولی صنعتِ امروز، متفاوت‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.

مدیران ارشد بازاریابی می‌گویند وسعت و سرعت تغییراتی که به صورت روزمره با آنها مواجه هستند،

تصمیم‌گیری را از همیشه سخت‌تر کرده است.

در چنین شرایطی تیم بازاریابی به دنبال روش‌هایی است

تا کمپین‌های خود را ارتقا بدهد و مخارج رسانه‌ای خود را بهینه‌سازی کند.

هرچند شرکت‌ها دریایی از اطلاعات و دانش و ابزارهای قدرتمندی برای شخصی‌سازی در اختیار دارند،

جذب و درگیر کردن مشتری نسبت به قبل سخت‌تر شده است.

در دنیای چندکاناله، آنها دیگر مسیرهای خطی و مستقیم را برای خرید دنبال نمی‌کنند.

همین‌طور که قواعد خارجی بازاریابی اغلب به شکل لحظه‌ای بازنویسی می‌شود،

مدل هدایت و راه‌بری داخلی هم مدام در حال تغییر است.

بازاریابی برند که عموماً برای رشد آگاهی و خلق ارزش ویژه تلاش می‌کند

و بازاریابی تقاضا که در پی آن است که مخاطب را به واکنش فوری ترغیب کند،

ارتباط نزدیک‌تری با هم پیدا کرده‌اند و موفق‌ترین سازمان‌ها مدام در تلاشند

تا میان این دو پل بزنند.

پژوهش‌های AMA نشان داده که در اغلب شرکت‌های موفق،

رابطه‌ی برند و تقاضا به نوعی قصه‌ی عاشقانه تبدیل شده است.

فصل مشترک بازاریابان موفق

شرکت بین‌المللی مدیریت برند Prophet به سراغ بازاریابان رفته و از آنها درباره‌ی ارتباط میان برند و تقاضا سوال کرده است.

نتیجه‌ی بررسی‌ها نشان می‌دهد که موفق‌ترین سازمان‌های مارکتینگ در جهت ایجاد هم‌بستگی

میان این دو واحد، بر سه مشخصه‌ی کلیدی تمرکز کرده‌اند.

موفق‌ترین سازمان‌ها می‌گویند ارزش طول عمر مشتری، افزایش وفاداری به برند و افزودن اعتماد به برند،

اهدافی هستند که بیشترین اهمیت را دارند.

این در حالی است که سازمان‌هایی که موفقیت‌های کمتری کسب کرده‌اند،

اهدافی چون رقم زدن تجربه‌ای یکپارچه برای مشتری، پشتیبانی بیشتر از دیجیتال مارکتینگ

و هماهنگی با شرکای کانال‌های توزیع را در اولویت قرار داده‌اند.

مدیران ارشد مارکتینگ به ارزش اتصال سرمایه‌گذاری مارکتینگ به شاخص‌های کلیدی ارزیابی

عملکرد کسب‌ و کار باور دارند.

برآورد میزان پیشرفت بر مبنای ارزش، در مقایسه با معیارهای مبهم مارکتینگی، بهترین کار است.

آنها دریافته‌اند که اعضای هیات مدیره تمایلی ندارند درباره‌ی تعداد کلیک‌ها چیزی بدانند.

موفق‌ترین بازاریاب‌ها می‌گویند از آنجا که رویکرد چابکِ «آزمون و خطا و یادگیری»

به بهینه‌سازی نتایج کمک می‌کند،

آنها هم ارزش بیشتری برای تجربه قائل شده‌اند.

این بازاریاب‌ها از یکپارچه‌سازیِ فرآیند برنامه‌ریزی می‌گویند؛

به نحوی که هر دو حوزه‌ی برند و تقاضا را پوشش بدهد.

به این ترتیب می‌توانند با درایت بیشتری آزمون و خطا کنند.

موفق‌ترین بازاریاب‌ها برای آن که یادگیری به بیشترین میزان خود برسد،

شاخص‌های پیش‌رو یا آینده‌نگر را با شاخص‌های پس‌رو یا گذشته‌نگر تلفیق می‌کنند.

این به آنها اجازه می‌دهد تا هم نتایج مالی و هم رفتار مصرف‌کننده را پیش‌بینی کنند

و در صورت بروز خطا، مسیر سریع‌تری را برای انجام اصلاحات در پیش بگیرند.

با داده‌های فراوانی که از مشتریان موجود است،

سازمان‌ها به سادگی به این اطمینان می‌رسند که مشتری‌محور هستند.

ولی لازمه‌ی مشتری‌محوریِ واقعی، تعهد مداوم به درک عمیق‌تر مشتری است.

این به ایجاد رابطه‌ای پایدار با مشتری کمک می‌کند؛

مساله‌ای که بر اساس پژوهش‌های AMA، عنصری حیاتی برای شرکت‌هاست.

موفق‌ترین بازاریاب‌ها مشتری‌محوری را یک هدف همیشگی در نظر می‌گیرند

و بر ارزش شناخت عمیق مشتری تاکید دارند.

***

سازمان‌ها برای ایجاد تحول و دست‌یابی به رشد، هم به قدرت بازاریابی برند و هم بازاریابی تقاضا نیاز دارند.

موفق‌ترین شرکت‌ها هم همچنان در زمینه‌ی پل زدن میان این دو امر و چند و چون

تخصیص بودجه به این دو واحد، دچار چالش هستند.

تنش‌های رقابتی همچنان پابرجاست و هر کدام از این دو در تلاشند تا ثابت کنند

فعالیت‌هایشان نتایج مهم‌تر و سنجش‌پذیرتری در پی داشته است.

ولی نیازی نیست یکی از این دو را نسبت به دیگری در اولویت قرار داد.

شرکت‌های خلاق در تلاش برای روشن کردن این موضوع هستند که چه‌طور هر دو تاکتیک،

به نتایج مشترک منجر می‌شود.

آنها ظرفیت‌ها و مدل‌های عملیاتی منحصربه‌فردی دارند که تجربه‌گرایی را به حداکثر برسانند

و مشتریان را در قلب فعالیت‌هایشان نگه دارند.

آنها می‌دانند که برندسازی و ایجاد تقاضا دیگر در رقابت و تقابل با یکدیگر نیستند،

بلکه قابلیت‌هایی هستند که به هم وابستگی دارند و یکدیگر را تقویت می‌کنند

و هسته‌ی اصلی تجربه‌ی کلی مشتری را دربرمی‌گیرند.

منبع

ادامه مطلب
برندینگ-رفتاری-چیست

برندینگ رفتاری چیست؟

برندینگ رفتاری روشی درون‌سازمانی برای همسان‌کردن وعده‌ی بیرونی برند با فعالیت‌ها و رفتارهای کارکنان آن در برخورد با مخاطبان است.

به این ترتیب برند اطمینان حاصل می‌کند که تمام فعالیت‌های مستقیم یا غیرمستقیم کارکنانش با همان هدف تعیین‌شده در فرایند برندسازی انجام می‌شوند.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

در یک صحنه از فیلم بادی‌گارد کوین کاستنر برای اولین بار به ویلای ویتنی هیوستن می‌رود

و در مقابل دروازه‌ی ورودی نامش را به زبان می‌آورد،

صدای پشت آیفن دوباره اسمش را می‌پرسد و او این بار می‌گوید

که گراهام‌بل است و وقتی به در ورودی می‌رسد این بار خود را ادیسون معرفی می‌کند!

اگر وجه طنز ماجرا را از این پلان‌ها بگیریم به فردی می‌رسیم

که در چند ثانیه خود را به سه شکل متفاوت معرفی کرده است.

حال مخاطبان یک برند را در نقاط تماس مختلف برند و پاسخ‌های احتمالی‌ای که ممکن است

به دست بیاورند تصور کنید.

همه‌ی ما ممکن است تجربه‌های مختلفی از رفتار کارکنان یک کافه داشته باشیم؛

یکی ممکن است آنها را بی‌ادب بخواند و دیگری با جدیت اصرار داشته باشد

که در تمام روزهایی که به آن کافه رفته فقط رفتار محبت‌آمیز و توام با احترام دیده است.

به احتمال زیاد هیچ‌کدام از این مخاطبان اشتباه نمی‌کنند.

فرایند یکپارچه‌ای برای کارکنان این کافه یا برندهای دیگر تدوین نشده است

و هرکدام از آنها برای نمایش رفتارشان از کشف و شهود استفاده کرده‌اند و این رفتار را ادامه داده‌اند.

برندها جدای از لوگو، شعار، محتوای تولیدشده و فعالیت‌های ارتباطی توسط مردم ارائه می‌شوند

مردمی که هرکدام با دیگری متفاوتند و رفتارشان در نقاط تماس مختلف برند می‌تواند

تداعیات متفاوتی برای مخاطب ایجاد کند.

پس برندینگ رفتاری به رفتارهای یکپارچه‌ی کارکنان یک برند برمی‌گردد

و بر اهمیت انسان‌ها در مبحث برندینگ اشاره دارد.

آنها بدون توجه به جایگاه و موقعیت شغلی‌شان کسانی هستند که در نهایت پیام یک برند را انتقال می‌دهند.

برندینگ رفتاری یک استراتژی مشتری‌محور است

که فرصت ساخت مزیت رقابتی را از طریق انسان‌ها فراهم می‌کند.

برندینگ رفتاری از زمان تعیین استراتژی‌های برند متولد می‌شود.

زمانی که قول یا همان وعده‌ی برند به مخاطبان، نوشته و در

نقاط تماسْ رفتار کارکنان به عنوان یکی از مهم‌ترین نقاط تماس برند مشخص می‌شود.

به همین دلیل است که فرایند برندینگ با نوشتن دفترچه استراتژی برند تمام نمی‌شود

و آموزش به کارکنان و پی‌گیری این آموخته‌ها -به شکل دوره‌ای- آن را کامل می‌کند.

این فرایند از شکل لباس کارکنان تا شیوه‌ی نشستن و نگاه کردن و تعامل با مخاطب ادامه دارد.

این‌که کارکنان یک سازمان بدانند هنگام خستگی یا مواجهه با مشتری بدخلق یا ایرادگیر می‌بایست

چگونه برخورد کنند در این مبحث قرار می‌گیرد و درنهایت همه‌ي این رفتارهاست

که تجربه‌ی مشتری را از یک برند شکل می‌دهد.

برندینگ کارکنان زیرمجموعه‌ای از برندینگ رفتاری محسوب می‌شود

و به مجموعه فعالیت‌هایی گفته می‌شود که مدیران یک سازمان برای ایجاد انگیزه،

وفاداری و حفظ کارکنان‌شان انجام می‌دهند.

بدون انجام این فعالیت‌ها برند نمی‌تواند از کارکنانش انتظار داشته باشد بتوانند

به درستی پیام برند را به مخاطبان منتقل کنند.

منبع

ادامه مطلب
پنج-دلیل-استفاده-از-انیمیشن-در-تبلیغات

پنج دلیل استفاده از انیمیشن در تبلیغات

همزمان با پیشرفت فناوری ، انقلابی در استفاده از انیمیشن در تبلیغات ایجاد و ثابت شده است

که استفاده از آن در اکثر موارد موثر است

زیرا می تواند گزینه بسیار جذاب تری به جای تبلیغات سنتی باشد و در جذب مخاطب نیز قوی عمل می کند.

اما چرا استفاده از انیمیشن در تبلیغات اهمیت دارد؟

مطالعات نشان داده است که طی یک سال گذشته،

استفاده از انیمیشن در تبلیغات بیش از ۴۰٪ افزایش یافته است،

تبلیغات متحرک که به خوبی تولید شده اند بازدید از سایت ها را افزایش داده

و در بهینه سازی دیده شدن یک برند در موتور جستجوی گوگل و همچنین بهبود فروش اینترنتی نیز موثرند.

تبلیغات متحرک مقرون به صرفه است و نتیجه می دهد.

بنابراین چرا نباید از انیمیشن در کمپین تبلیغاتی استفاده کرد؟

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

جذابیت بالاتر

تماشای انیمیشن به طور کلی سرگرم کننده است

و جذابیت بالاتری نسبت به تبلیغات سنتی ایجاد می کند.

غالباً شامل جنبه های طنز یا کمدی است که بیننده را برای مدت طولانی تری سرگرم می کند.

افزایش خلاقیت

انیمیشن به شما امکان می دهد خلاقیت بسیار بیشتری داشته باشید

زیرا تقریباً می توانید هر چیزی را در آن ارائه دهید ، لازم نیست

همانطور که در مورد فیلم های رئال تبلیغاتی انجام می دهید ،

در آن نیز به آنچه واقع بینانه به نظر می رسد پایبند باشید.

ادغام داستان های رئال با داستان های کارتونی نیز روش خوبی برای جلب توجه

بیننده برای مدت طولانی است.

ایجاد ارتباط سازنده با مخاطب

انیمیشن می تواند ماهیت برند شما را به تصویر بکشد

و دقیقاً همان چیزی را بیان کند که می خواهید مخاطبان شما در مورد محصول یا خدمات شما درک کنند.

انیمیشن تبلیغاتی به طور کلی شامل فیلم های کوتاه است

که به وضوح و به سرعت ارتباط برقرار می کنند و اطلاعات را به روشی خلاقانه انتقال می دهند.

از شخصیت سازی تا ترغیب مخاطب به دنبال کردن برند شما

یک تبلیغ متحرک می تواند کل اهداف مبارزات تبلیغاتی شما را به صورت مختصر خلاصه کند،

انیمیشن به شما امکان می دهد شخصیت هایی را خلق کنید که نیازی به واقع گرایی ندارند

و به شما این امکان را می دهد تا هنگام بازگو کردن داستان خود تخیل بیننده را تحریک کنید.

یک نقش کارتونی در تبلیغات این است که به بهبود ارتباط شما با مشتریان احتمالی کمک می کند.

همه افراد برای آشنایی با محصول شما صفحات سایت یا متون تبلیغاتی را نمی خوانند،

اما انیمیشن می تواند قدرت تخیل کاربران را ترغیب کند تا برای مدتی طولانی تر برندتان را دنبال کنند.

افزایش قدرت پیش فروش

شما می توانید قبل از اینکه یک محصول فیزیکی را در دسترس خریداران قرار دهید،

محصولات خود را با استفاده از انیمیشن پیش فروش کنید. انیمیشن به شما امکان می دهد

یک محصول را بدون آن که حضور فیزیکی داشته باشد به نمایش بگذارید،

افزون بر این ها، انیمیشن جلوه های ویژه ، نور و رنگ را برای جذابیت بیشتر مخاطب امکان پذیر می کند.

منبع

ادامه مطلب
تیکت جدید