ام بی ای نیوز: روابط کاری بهشدت برای رفاه ما اهمیت دارند و شاید هیچ رابطهی کاری بیش از آن رابطهی کاریای که با مدیر خود داریم بر ما اثر نگذارد. در حقیقت، افرادی که شغل خود را ترک میکنند اغلب گزارش میدهند که مدیرشان مهمترین علت انجام چنین کاری بوده است.
گرایشهای خودشیفتهگون مدیران اغلب موضوع کلیدیای است که رابطهشان را با کارمندانشان دچار مشکل میکند. هرچند که خودشیفتگان تمایل دارند که تصور اولیهی خوبی از خودشان بسازند، سرشت حقیقیشان طی زمان برملا میشود و معلوم میشود که بیش از هرچیز به خودشان اهمیت میدهند، نه دیگران.
تحقیقات اخیر ما نشان میدهد که مدیران خودشیفته در ایجاد روابط خوب و پایدار با دیگران ضعیف هستند، چون که رفتار خودخواهانهی آنها و نادیدهگرفتن دیگران موجب از بینرفتنِ آن چیزی میشود که اساس تمام روابط خوب است: اعتماد.
در نتیجه، من و همکاران پژوهشگرم در شگفت هستیم که آیا بعضی مدیران خودشیفته قادر به پنهانکردنِ عدم توجهشان به دیگران هستند و میتوانند با خلقِ این تصور که آنها اهمیت میدهند، کاری کنند تا دیگران به آنها اعتماد کنند؟
چگونه مدیران خودشیفته اعتماد دیگران بهشان را از بین میبرند؟
افراد خودشیفته طیفی از خصیصههای خودمحوری همچون خودخواهی، محقبودن، تکبر و سوءاستفاده از دیگران برای منفعت شخصی را بروز میدهند. آنها خودشان را مهمتر، مستعدتر و جذابتر از دیگران میدانند، اما همچنین حس تزلزل نسبت به خودشان دارند و نیاز مبرمی به ستودهشدن دارند. بنابراین، خودشیفتهها تکرار تأیید و تصدیق تصویر پرطمطراقی را که از خودشان دارند از سوی دیگران طلب میکنند؛ و حس میکنند که مستحق توجه و ستودهشدن هستند.
این همزادیِ طلبکردن و حس استحقاق ستودهشدن افراد خودشیفته را به این سمت هدایت میکند که تصور کنند آنها برای رهبری زاده شدهاند و اینکه حس کنند مستحق جایگاههای رهبری هستند؛ همان جایگاههایی که در آن میتوانند دیده و ستوده شوند. متأسفانه ما تمایل داریم تا اعتمادبهنفس بیش از حد فرد خودشیفته را اینگونه تفسیر کنیم که در حقیقت آنها شایسته هستند و رهبر خوبی میشوند. پس، جاهطلبی فرد خودشیفته برای جایگاههای رهبری در ترکیب با تصورهای اولیهی خوبی که از خودشان میسازند میتواند باعث شود تا در سلسلهمراتب بالا روند؛ نتیجهی آن ویژگیهای خودشیفتهگونی است که معمولاً در بین مدیران رایج است
هرچند که شاید افراد خودشیفته در بدو امر بتوانند تصور خوبی از خودشان بسازند، آنها میتوانند برای جایگاههای رهبری نامناسب باشند؛ چون که رهبری مؤثر نیازمند ایجاد روابط اشتراکی، دوجانبه و اعتمادساز با دیگران است. در عوض، همان طور که تحقیق ما بیهیچ نقضی نشان میدهد، مدیران خودشیفته کمتر مورد اعتماد افرادی هستند که با آنها کار میکنند. این به این علت است که اعتمادسازی نیازمند یکدستی و اهمیتدادن به دیگران است؛ که هیچکدامِ آنها در سرشت افراد خودشیفته وجود ندارد.
در حقیقت، مدیران خودشیفته اغلب منافع خودشان را بیش از منافع دیگران در نظر دارند و حتی ممکن است وقتی که پای منفعت شخصی در میان باشد از روی دیگران رد شوند. در نتیجه همان طور که تحقیقات ما تأیید میکند، یک مدیر خودشیفته و غیرمعتمد موجب حس ناامنی دیگران در پذیرفتن خطر، اشتباهکردن و بیان آزادانهی خودشان میشود.
آیا تشخیص یک خودشیفته کار راحتی است؟
چون که اثرات رهبران خودشیفته اغلب مشخص و سرشت واقعیشان به مرور زمان آشکار میشود، وسوسه میشویم که فکر کنیم بهراحتی میتوانیم یک مدیر خودشیفته را تشخیص دهیم. اگر اینطور باشد بهسادگی تلاش میکنیم تا آنها را تشخیص دهیم -برای مثال، از طریق آزمونهای گزینشی در استخدامهای سازمانی- و مطمئن شویم تا برای جایگاههای رهبری گزینش نشوند.
چنین تلاشهایی قطعاً مزیتهایی دارند، چون که افراد خودشیفته معمولاً خجالت نمیکشند که تأیید کنند میخواهند ستوده شوند یا حتی اینکه از منافع دیگران چشمپوشی میکنند. در واقع بهطور کلی، افراد خودشیفته خودشان را ملایم یا معتدل معرفی نمیکنند. گرچه این افراد نالایق نیستند و این قابلیت را دارند تا متوجه شوند که اگر خودشان را از نظر اجتماعی قابلقبول معرفی کنند، یا یه عبارت دیگر اگر آنها عدمتوجهشان را مخفی کنند و غیرقابل ردیابی شوند، شاید در دستیابی به اهداف خودخواهانهشان مؤثرتر هم باشند.
یک یافتهی بینقض در تحقیقات ما این است که بعضی مدیران خودشیفته تکنیکهایی را به کار میگیرند تا تصور دیگران از آنها را مدیریت کنند: آنها بهشکل فعالی در پیِ رفتارکردن بهنحوی هستند که آنها را در رابطه با دیگران بیریا و صمیمی نشان دهد. علاوه بر این، یافتههای ما نشان میدهند که این تکنیکهای مدیریت تصور میتوانند موفق باشند: کارمندان مدیرانِ بهشدت خودشیفتهای را مشاهده میکنند که تلاش میکنند تا خودشان را صمیمی و قابلاعتمادتر از نقطهمقابلِ بهشدت خودشیفتهشان نشان دهند؛ همانهایی که این رفتار مدیریت تصور را به کار نمیگیرند و به همین علت هم کارمندانشان احساس راحتی بیشتری در بیان آزادانهی خودشان میکنند. بهطور خلاصه، آنها میتوانند تظاهر به اهمیتدادن کنند و در انجام چنین کاری موفق هستند.
این تظاهر به اهمیتدادن چگونه به نظر میرسد؟
وقتی شخصی طوری رفتار میکند که تو گویی از سر اهمیتدادن است، سخت میتوان گفت که در حال تظاهر به آن است یا نه. خوشبختانه شاید نشانههایی وجود داشته باشد. بهطور کلی این حقیقت که افراد خودشیفته نیاز دارند تا یاد بگیرند به دیگران این تصور را بدهند که آنها اهمیت میدهند بدین معنی است که آنها نمیتوانند روی رفتار و واکنشهای خودبهخودی حساب باز کنند. این یعنی اینکه این رفتارِ بهظاهر صمیمانه معمولاً ناشیانه و از روی متن آماده به نظر میرسد. برای مثال:
کسی که واقعاً اهمیت بدهد اغلب بهطور خودبهخودی از شما میپرسد که حالتان چگونه است، و احتمالاً آگاه است که در زندگی شما اوضاع چگونه است. در مقابل، کسی که واقعاً اهمیت نمیدهد معمولاً کمتر بهطور خودبهخودی از احوال شما جویا میشود. در عوض، میتواند اینگونه باشد که آنها فقط وقتی از شما میپرسند حالتان چطور است که درست پیش از آن شما از آنها چنین سؤالی پرسیده باشید. بهسادگی میتواند اینگونه باشد که سؤال شما به آنها یادآوری کرده است که اهمیتدادنشان به شما در جواب را بیان کنند. علاوه بر این، آنها بعد از اینکه رفتار ِ حاکی از اهمیتدادنشان را بهشکل سطحی نشان دادند معمولاً سؤالاتشان را پی نمیگیرند و ادامه نمیدهند. گذشته از اینها، آنها حقیقتاً به شما علاقهمند نیستند.
کسی که واقعاً اهمیت میدهد اغلب گوش میدهد و با شما همدلی میکند. در مقابل، اگر که شما داستانی را دربارهی تجربهی خودتان تعریف کنید و ناگهان این همان تجربهی آنها هم باشد، پاسخِ بهظاهر همدلانهی آنها به داستان شما احتمالاً فقط فرصتی برای آنها است تا داستان خودشان را تعریف کنند. به همین نحو ممکن است که واکنش آنها به داستان شما اصلاً همدلانه هم نباشد، بلکه سطحی باقی بماند و فقط به حقایق تکیه کند.
در عین حال اگرکه آنها بگذارند فقط شما حرف بزنید و چیزی را به اشتراک نگذارند یا به گفتهی شما مرتبط نکنند، ممکن است اینگونه باشد که شما را واداشتهاند تا باور کنید که به شما علاقهمند هستند؛ اما در واقع آنها اهمیت نمیدهند. کسی که اهمیت میدهد و قابلاعتماد است معمولاً اعتماد به شما را هم بیان میکند -برای مثال، با به اشتراکگذاشتن زندگی خودشان-، چون که افراد قابلاعتماد معمولاً روابط را همچون یک خیابان دوطرفه میبینند.
اغلب افراد یک تمایل ذاتی به اعتماد به کسانی دارند که نشانههای اهمیتدادن را از خود بروز میدهند؛ پس ما نسبت به این فرض آسیبپذیر هستیم که افراد خودشیفته نیات خوبی دارند؛ خصوصاً آن خودشیفتگانی که تقلای بیشازحدی میکنند تا صمیمی به نظر برسند. آگاهی از این اثر و شیوههایی که ممکن است تا با آنها تظاهر به اهمیتدادن را بشناسیم برای محافظت از افراد خوشنیت در برابر مورد سوءاستفادهقرارگرفتن و بازیچهشدن راهگشا است.
مترجم: کسری شهبازبیگی
Can Narcissistic Managers Fake that They Care?/ Melvyn R. W. Hamstra
که در نشریهی آنلاین Conversation بهتاریخ 17 March 2021 منتشر شده است.
مدیریت ارتباط با مشتری یا همان CRM ها به طور فزاینده ای به ابزاری محوری برای بانکداری، خرده فروشی، مخابرات، بیمه و هر بخش مبتنی بر داده تبدیل می شوند.
با این حال، آیا متوجه شده اید که یک CRM فقط می تواند به اندازه داده هایی که در خود نگهداری می کند خوب باشد؟ و هنگامی که این داده ها پیچیده و زیاد هستند، مدیریت موثر آن ضروری است.
مدیریت داده در CRM چیست؟
مدیریت داده های CRM مستلزم سازماندهی، تجزیه و تحلیل و دسترسی به داده ها برای بهبود روابط با مشتری است.
سیستم مدیریت داده باید از صحت، به روز بودن و کامل بودن اطلاعات اطمینان حاصل کند. هر داده مشتری و مشتری بالقوه باید بتواند یک چشم انداز 360 درجه از نمایه خود ارائه دهد.
هنگام استفاده از تکنیک مدیریت ارتباط با مشتری برای ایجاد روابط بلندمدت بین مشتریان و کسبوکارها، دادههای CRM با کیفیت باعث میشود که این فرآیند بدون دردسر پیش برود.
مسائل مربوط به کیفیت داده ها بر اساس دو گروه طبقه بندی می شوند:
1- ناهماهنگی سیستم : ناشی از دسته بندی غیر استاندارد، قراردادهای نامگذاری و معنایی، که منجر به
داده های غلط املایی
داده های شکل نیافته نشده
2- ناسازگاری با واقعیت : ناشی از جمعآوری، ادغام یا ورود ناکارآمد دادهها که منجر به
داده های تکراری
داده های نادرست
داده های غیر یکپارچه (داده های مستقل)
داده های ناقص
بهترین شیوهها و استراتژیهای مدیریت دادههای CRM شما را قادر میسازد تا از دادهها استفاده کنید و آنها را برای شما کارآمد کنید.
10 بهترین استراتژی مدیریت داده های CRM برای بهبود کیفیت داده های شما
1. گرفتن داده های مرتبط
برای افزایش داده های CRM، اهداف تجاری خود را به گونه ای تنظیم کنید که بتوانید فرآیند مدیریت داده ها را به درستی هدایت کنید. این به شما امکان می دهد تا جمع آوری داده های خود را برنامه ریزی کنید و از شلوغی و بی نظمی نرم افزار مدیریت داده جلوگیری می کند. حجم زیادی از داده های بی فایده برابر است با داده های بد.
2. افزایش سطح پذیرش CRM توسط کاربر نهایی
پذیرش ضعیف CRM توسط کاربران کاملاً یک بحران است زیرا بر کیفیت داده ها تأثیر می گذارد.
اجرای آموزش CRM و ابتکارات حمایتی برای کمک به کارکنان برای مشارکت بیشتر در فرآیند پذیرش.
تجربه کاربر چیزی است که پذیرش را هدایت می کند و کاربران نهایی را تشویق می کند تا داده های با کیفیت را وارد کنند.
واقعیت این است که هم کیفیت داده و هم پذیرش یکدیگر را تغذیه می کنند. بنابراین، اگر میخواهید کسبوکارتان با یک CRM با دادههای قابل اعتماد اجرا شود، هر دو را در اولویت قرار دهید.
یک توصیه در اینجا این است که یک CRM با یک رابط کاربری ساده انتخاب کنید که کاربران را دچار مشکل نکند.
3. از سازگاری CRM برای موبایل اطمینان حاصل کنید
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که کارکنانی که در خارج از سازمان با CRM های غیر موبایلی به CRM متصل میشوند، چه مشکلاتی دارند؟
هنگامی که عوامل سازمان قادر به استفاده از آن در حین حرکت نیستند، به روز رسانی داده ها را دشوار می کند. ما به تازگی دو نقطه درد را در اینجا شناسایی کرده ایم:
داده های از دست رفته
زمان تلف شده ای که نیرویهای اجرایی سازمان باید برای به روز رسانی داده ها به دفتر خود بازگردند.
4. استانداردسازی مدیریت داده ها
زمانی که کسب و کار شما فاقد یک استراتژی مدیریت داده ثابت است، جای تعجب نیست که سازمان شما با داده های قدیمی، اشتباه و از دست رفته و سوابق تکراری کار کند.
در اینجا نحوه استانداردسازی فرآیند مدیریت داده برای ساده کردن ضبط و ذخیره سازی اطلاعات در CRM آمده است.
برای کمک به استانداردسازی، گردش کار کاربر را به وضوح تعریف کنید تا مدیریت داده ها را کمک کند، زیرا گردش کار کاربر به خوبی تعریف شده می تواند به ساده سازی کسب اطلاعات کمک کند.
در صورت مستند بودن فرآیند، کارمندان می توانند به آن مراجعه کنند. راهنمای دیجیتالی مواد مفید است.
اطمینان حاصل کنید که جلسات آموزشی برای آموزش کارکنان در مورد فرآیندهای استاندارد داده برگزار می شود.
هنگام پر کردن فرم ها، فیلدهای اجباری (*) را برای همه داده های حیاتی کسب و کار ایجاد کنید.
با تعیین فیلدهایی که اطلاعات عملکردی را در اختیار شما قرار می دهند، معیاری را برای مقدار داده های مورد نیاز برای تولید رکوردهای جدید تعیین کنید.
5. ایجاد کنوانسیون برای ورود و تکرار داده ها
داشتن یک CRM که مملو از اطلاعات تکراری، نامربوط یا گمراهکننده، قالببندی اشتباه و غیره است، میتواند تأثیر قابلتوجهی بر تمام اقداماتی که در طول چرخه فروش شما رخ میدهد داشته باشد. در نتیجه، فروشندگان شما ممکن است مجبور شوند زمان بیشتری را صرف بررسی دادهها کنند تا فروش واقعی. و نرخ تبدیل کاهش می یابد، تعامل CRM کمتر می شود و بازگشت سرمایه بدتر می شود.
6. به روز رسانی و پاکسازی داده های موجود
در مقاطع مختلف، کسب و کارها نقل مکان می کنند، ادغام می شوند و به بازارهای جدید گسترش می یابند. هرگز اجازه ندهید این تغییرات ثبات داده های شما را به خطر بیندازند.
در نتیجه، انجام ممیزی منظم از داده های خود و اطمینان از کامل بودن آنها برای تعیین اینکه آیا می تواند داده های مناسب برای فروش و ثروت را به شما ارائه دهد بسیار مهم است.
برای پاک کردن داده های خود، سوابق با داده های از دست رفته را فیلتر کنید، نمونه هایی از رکوردهای تکراری را شناسایی کرده و آنها را ادغام کنید.
چندین روش وجود دارد که باید هنگام پاکسازی داده های موجود خود دنبال کنید، برخی از آنها به شرح زیر است:
فیلتر کردن داده ها – این به استخراج ورودی های دارای داده های از دست رفته کمک می کند. برای اطلاعات ضروری، مانند شماره تلفن یا آدرس ایمیل، رکوردهایی را که دارای فضاهای خالی هستند حذف کنید.
گزارش سرزده – برای شناسایی رکوردهایی که دارای اطلاعات جزئی یا گم شده هستند، یک گزارش غیربرنامه ریزی شده ماهانه بگیرید.
از ویرایش انبوه استفاده کنید – ویرایش انبوه به شما امکان می دهد تعداد زیادی رکورد را به طور همزمان ویرایش کنید و در مقایسه با ویرایش دستی داده ها در زمان صرفه جویی کنید.
ادغام یا حذف موارد تکراری – وقتی رکوردهای تکراری را پیدا کردید، بسته به صاحب رکورد آنها را فیلتر کنید و تکراری را حذف یا ادغام کنید.
7. داده ها را در آینده ایمن نگه دارید
باید از تکرار در محل ورود خودداری شود.
قراردادها و فیلدهای نامگذاری را استاندارد کنید و دستورالعمل ها را مستند کنید تا نمایندگان از آنها آگاه باشند.
برنامه های تعمیر و نگهداری ایجاد کنید.
حتی زمانی که دادههای موجود خود را پاکسازی میکنید، دادههای سرنخ تازه را تأیید کنید.
مراقب باشید که داده های اشتباه را حذف کنید و موارد حذفی را پر کنید. در بیشتر شرایط، اطلاعاتی که مشتریان از طریق وب سایت شما یا سایر روش ها ارسال می کنند، تمیز و دقیق نخواهد بود.
یک CRM با یک سیستم مدیریت داده موثر قادر به انجام این کار است!
8. مدیریت داده ها را خودکار کنید
اتوماسیون مدیریت داده ها، از جمله ورود داده ها، نه تنها در وقت نماینده شما صرفه جویی می کند، بلکه احتمال تمیز و دقیق نگه داشتن داده ها را نیز افزایش می دهد. مزایای دیگر عبارتند از
میزان وقوع داده های ناقص، نادرست و تکراری را کاهش می دهد. به نمایندگان شما اجازه می دهد تا زمان بیشتری را برای یافتن مشتریان بالقوه جدید و معرفی آنها صرف کنند. و اگر هنوز به صورت دستی صفحات گسترده و سوابق را نگه می دارید، برای رقابتی ماندن به اتوماسیون و سازماندهی نیاز دارید!
9. یک پایگاه داده ابری کارآمد برای ایجاد CRM خود پیاده سازی کنید
راز دستیابی به کمال داده در CRM یک پایگاه داده قوی است. پایگاه داده CRM شما اطلاعات مشتری را ذخیره و مدیریت می کند. پایگاه داده CRM با متمرکز کردن اطلاعات مشتری، روابط مشتری را مدیریت می کند. با پایگاه داده های مبتنی بر ابر، شخص ثالثی سیستم را میزبانی می کند که شما از طریق اینترنت به آن دسترسی دارید. هزینه کمتری دارد و نسبت به سیستمهای داخلی زمان کمتری میبرد زیرا نیازی به تنظیمات فنی ندارد. هنگامی که داده ها به صورت هوشمند توسط پایگاه داده مدیریت می شوند، شرکت شما می تواند با حفظ مشتریان برای مدت طولانی تر، بهینه سازی مسیرهای فروش و ایجاد کمپین های بازاریابی برنده ثروتمند شود.
10. داده ها را ایمن کنید
داده ها تمیز، به روز و بهینه شده است. با این حال، آیا امن است؟
اطمینان از امنیت داده ها
انتخاب یک راه حل قابل اعتماد CRM که به دستورالعمل های داده های دقیق مشخص شده در ISO 27001 پایبند باشد.
به دنبال مستندات رویه امنیتی در وب سایت ارائه دهنده بگردید یا با آنها تماس بگیرید و درخواست کنید.
فقط به کاربران اجازه دسترسی لازم برای انجام وظایف خود را بدهید. امنیت داده های CRM باید تضمین کند که فقط کاربر مناسب به پایگاه داده شما دسترسی و امتیازات دارد.
و از گذرواژههای قوی کارمندان استفاده کنید، هشدارهای امنیتی را در CRM برای نقض دادهها تنظیم کنید، و به کارکنان آموزش دهید که در صورت نقض امنیتی چه کاری انجام دهند و چه کاری انجام ندهند.
تأثیر داده های ضعیف CRM بر تجارت
آیا هنگام برنامه ریزی کمپین های بازاریابی خود نگران صحت گزارش ها هستید؟
آیا تعاملات تیم فروش با مشتریان بالقوه تحت الشعاع سوابق تماس تکراری در CRM قرار گرفته است؟
آیا زمانی که با مشتریان احتمالی تماس می گیرید، از قابلیت اطمینان داده های مشتری خود اطمینان دارید؟
آیا معیارهای سرب را آنطور که باید بهبود می بخشید؟ با داده های سازماندهی نشده از طریق سیستم های یکپارچه ضعیف، خطر ارسال ارتباطات نامربوط را دارید و شاهد از بین رفتن فرصت های بزرگ هستید.
ام بی ای نیوز: وقتی قرار است درباره همدلی و پذیرش تنوع صحبت کنیم، شاید لازم است با یک آزمایش شروع کنیم: یک تکه گچ بردارید و به پیاده رو بروید. یک حرف کوچک “n” روی زمین بنویسید. سپس یکی از اعضای خانواده خود را صدا کنید و از او بخواهید بالای “n” بایستد. از آنها بپرسید چه حرفی می بینند.
دیدگاه شما به هر ماجرایی، تفسیر شما را از وقایع شکل می دهد. همه ما قطعاتی از کل را بسته بر نقطه نظر خودمان میبینیم و تا زمانی که با افرادی با دیدگاههای دیگر مواجه نشویم، متوجه نیستیم که دیدگاه متفاوت چه تاثیری بر رفتارهای ما دارد. طی ماههای اخیر ، یافته های کامل سرشماری سال 2020 ایالات متحده تیتر اول روزنامه ها بود ، به ویژه نکات برجسته ای در مورد افزایش تنوع نژادی .به گفته نیویورک تایمز ، “تنوع در 19 مورد از هر 20 استان افزایش می یابد.” آمریکایی هایی که خود را چند نژادی معرفی می کردند بین سالهای 2010 تا 2020 از حدود 9 میلیون نفر به 33.8 میلیون نفر رسید و بیزینس اینسایدر خاطرنشان کرد که “آمریکا در حال تبدیل شدن به کشوری متنوع تر است و سرانجام به اکثریتی از اقلیت ها تبدیل خواهد شد.” این نام “اقلیت” نشان دهنده بسیاری از دسته های مختلف نژادی از آمریکاییان بومی و خارجی است.
این تنوع فقط در جامعه ایالات متحده موجود نیست، اما زمانی می تواند باعث ترس و اصطکاک شود که درک و همدلی وجود نداشته باشد. این امر در محیط های شخصی و اجتماعی صادق است ، همچنین در محل کار ، جایی که همکاری ، نوآوری و حتی عملکرد شغلی روزانه تحت تأثیر پویایی و روحیه تیم است. ارتباطات ضعیف ، سوء ظن و کینه در غیاب همدلی افزایش می یابد ، در حالی که وجود آن باعث افزایش بهره وری ، خلاقیت و تصمیمات آگاهانه می شود.
برخی از مدیران و رهبران تیم مطمئن نیستند که از کجا شروع به ایجاد همدلی در سازمان خود کنند. پاسخ بسیار ساده است ، زیرا بهترین عامل برای همدلی داستانهای شخصی است. وقتی بتوانیم داستانها و چشم اندازهای یکدیگر را درک کنیم ، ترس را از بین می برد و این تکنیک به ما اجازه می دهد منابع متنوع و متنوع خود را در کنار هم جمع کنیم.
هنری فورد می گوید: “اگر یک راز موفقیت وجود داشته باشد ، این است که می توانید دیدگاه طرف مقابل را دریافت کرده و از زاویه آن شخص و همچنین از دیدگاه خود به مسائل نگاه کنید.” در اینجا سه روش برای تقویت همدلی از طریق تجسم دیدگاه های دیگر و بهره گیری از مزایای تجربیات متنوع در محل کار وجود دارد.
1. بهترین دیگران را فرض کنید
اد باتیستا ، مدرس و مدیر اجرایی دانشکده فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد در ویدئویی کوتاه در مورد اهمیت استراتژیک همدلی توضیح می دهد که تعارض محل کار اغلب در مورد مفروضات نادرست است ، نه در مورد سوء نظر افراد. هر فردی دلایلی برای حرف ها ، رفتار و انتظارات خود دارد. “ما مجموعه ای از مفروضات داریم که اغلب دیدگاه خود را توجیه می کنند و معمولاً بسیار بی رمق هستند. اما آنچه ما به طور عادی انجام نمی دهیم این است که چند لحظه صبر کرده و از خود بپرسیم: “استدلال آن شخص چیست؟“
همکاران ، کارفرمایان و کارکنان جدید با عادات ، ریتم ها و رفتارهای متفاوت خود از جایی دیگر می آیند. اولین قدم برای پرورش همدلی این است که فرض کنید دلایلی در پشت اقدامات آنها وجود دارد که هیچ ربطی به ناراحتی یا بی احترامی به شما ندارند.
2. سوالاتی بپرسید که بحث را گسترش دهند
همه از صحبتهای کوچک لذت نمی برند ، زیرا برای شناختن دیگران تا حد زیادی بی ثمر است. بخشی از همدلی ناشی از شنیدن داستان های زندگی شخصی و حرفه ای دیگران است، همان تجربیاتی که دیدگاه ها ، نگرش ها و رفتارهای او را شکل داده است. برای بازکردن باب گفتگو درباره داستان های زندگی همکاران خود، سوالاتی کاربردی بپرسید تا بحثی موثر را آغاز کنید، به عنوان مثال ، پس از ارائه یک ایده جدید به تیم خود ، بپرسید: “آیا کسی تجربه دیگری در زندگی شخصی یا در پروژه های مشابه را دارد؟” از شخص یا افرادی که پاسخ می دهند ، بپرسید: «چه راه حلی برای استفاده از استراتژی مشابه آنچه در مورد آن صحبت کردیم ، داشتید؟» یا ، “توصیه می کنید در رویکرد خود از چه چیزی اجتناب کنیم ، و چرا؟”
3. گوش شنوا داشته باشید
سعی کنید که سه برابر بیشتر از آنچه صحبت می کنید ، گوش دهید. گوش دادن کاملاً دقیق و با حوصله می تواند سخت باشد. ما در هر لحظه چیزهای زیادی را در ذهن خود داریم، لیست کارها ، حواس پرتی های مختلف و دغدغه های ذهنی، اما گوش دادن صمیمانه و با دقت می تواند همدلی را افزایش و حواس پرتی را کاهش دهد. گوش دادن دقیق، مستلزم گوش دادن با تمام وجود است و می تواند نرخ همدلی را با افزایش راندمان کاری همراه کند.
برای اولین بار در طول تاریخ، در قالب یک کمپین تبلیغاتی جهانی و یکپارچه، کوکا کولا به معرفی لوگوی جدید اسپرایت در 200 بازار خود در دنیا میپردازد. شعار این برند نیز تغییر کرده و «Heat Happens» جای شعار قبلی را گرفته است.
این نوآوری و ابتکار در عرصه بازاریابی برای نخستین بار در ماه جاری میلادی و با شروع تابستان در هند و ایالات متحده آمریکا انجام شد و به افراد یادآوری میکند که با گرم شدن هوا بهتر است یک قوطی نوشابه اسپرایت با طعم لیمو را باز کرده و با نوشیدن آن خنک و شاداب شوید.
در ادامه وجود تصویر یک لوگوی مینیمالیستی با فونت عمودی بر روی قوطیف آن را خوانا تر از قبل میکند. در نهایت ستارههایی درخشان در کنار لوگوی جدید بر جذابیت آن افزوده اند.
به علاوه، اسپرایت به تازگی حفظ محیط زیست را در اولیت قرار داده و ضمن کنار گذاشتن تدریجی بطریهای نمادین خود، یک سری بطریهای شفاف را جایگزین آنها خواهد کرد که ظاهرا بازیافتشان آسان تر از نمونههای قبلی است. در ادامه یک نکته مهم جهت یادآوری بر روی بطریهای نوشیدنی به این شکل جلب نظر میکند: «Recycle me».
اسپرایت برای تبلیغ لوگوی جدید خود در قالب چند اگهی تبلیغاتی جذاب و جالب جوانان و مصرف کنندگان بیست تا سی ساله را هدف قرار داده است.
در یکی از این آگهیهای تبلیغاتی دختری را میبینیم که از صدای نابهنجار ساز برادرش شاکی شده اما با نوشیدن یک قوطی نوشابه اسپرایت آرامش خود را به دست آورده و خشمش باعث شکستن ساز برادرش نمیشود.
ام بی ای نیوز: حقیقت این است که هیچ برندی وجود ندارد که داستانی نداشته باشد. با اینحال برندهای زیادی هستند که توجهی به این مسئله نشان نمیدهند.
آنچه برای این برندها رخ میدهد این است که به هرحال داستانشان سر زبانها میافتد. تنها پرسش این است که این داستان را چه کسی روایت میکند؟ خود برندها یا دیگرانی که رقبا را هم شامل میشوند؟
یک داستان نامناسب میتواند ضرباهنگ حرکت برند را تحتتاثیر منفی قرار دهد و بزرگترین برندها را به قعر دره بکشاند.
حقیقت این است که چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، داستان برند شما وجود دارد. دو مغازهی کفشفروشی را در یک شهر کوچک ساحلی تصور کنید. این دو مغازه حتی اگر تبلیغات هم نداشته باشند، باز مردم یکی از آنها را به دیگری ترجیح میدهد که این انتخاب لزوما از قیمت و کیفیت برنمیآید و خیلی وقتها تابع داستانیست که بیشتر نظرشان را جلب میکند.
داستان یک برند از موارد زیر تشکیل میشود:
چیزی که برند دربارهی خود میگوید
کاری که برند انجام میدهد
آنچه دیگران دربارهی برند میاندیشند و میگویند
شکل تعامل دیگران با برند
داستان برند لایههای مختلفی دارد؛ به این معنا که مجموعهای از قصههای مختلف است که هرکدام به شناختهشدن برند یاری میرسانند.
ممکن است انتظار داشته باشیم که داستان یک برند، مانند تمام قصهها قابل شنیدن و تعریفکردن باشد. اما در این مورد برخلاف بقیهی روایتها، داستان تجربه و حس میشود. این روزها مکالمهی برند با کسانی شکل میگیرد که آن را تجربهکردهاند. داستان برند چیزی بیش از یک روایت است و در دفتر مدیرعامل نوشته نمیشود. حتی ورای کپشنهای اینستاگرام، نوشتههای آگهیهای تبلیغاتی و وبسایت، متنی در بروشور یا فایل پرزنتیشنیست که به سرمایهگذاران ارائه میکنیم. داستان برند چیزی نیست که برای مردم تعریف میکنیم، بلکه چیزیست که آنها براساس علائمی که برایشان میفرستید باور دارند. این ماجرا تصویری کامل از واقعیتها، حسها و تفسیرهاست و به این معناست که بخشی از آن توسط خود برند گفته نمیشود.
تمام فعالیتهای برند از رنگها و بافت بستهبندی گرفته تا کارکنان آن، بخش بزرگی از داستان برند را میسازند.
در کنار تمام اینها داستانی وجود دارد که باید نوشته و نقل شود و مستقیما بار روایت ماجرای یک برند را به دوش میکشد.
خطوط داستاتی یک برند از کجا میآیند؟
برخی از خطوط داستانیِ برند آنهایی هستند که سازمان یا شرکت تعریف کرده و آنها را پرورانده است. برخی دیگر چیزهایی هستند که چه دوستشان داشته باشیم یا نه، به بخشی از وجودمان تبدیل شدهاند.
چیزهایی مانند لوگو و هویت بصری هم برند را به وجود نمیآورند و آن را مشخص نمیکنند؛ بلکه فقط معرفیاش میکنند.
چیزی که هستیم داستان برندمان را میسازد
داستان برند چیزیست که میخواهیم باشیم، چیزی که هستیم، تمام افرادیست که به آنها خدمت یا کالایمان را میفروشیم، تمام چیزیست که یک روز بهخاطر مخاطبانمان به آن تبدیل خواهیم شد. برندها برای روایت داستانشان به چیزی فراتر از «دربارهی ما» وبسایتشان نیاز دارند. داستان برند تمام تلاشیست که یک برند برای برقراری ارتباط معنادار با مردم انجام میدهد -فارغ از اینکه موفق میشود یا خیر.
زندگی برند با شروع داستانش آغاز میشود
خیلی از برندها فکر میکنند نیازی به داستانگویی ندارند و تبلیغات به دادشان خواهد رسید. اما نکتهی مهم این است که کسبو کارها براساس اعتماد کار میکنند. مشتریان و مصرفکنندگان برای خرید از برندها باید بتوانند به برند مورد نظرشان اعتماد کنند. داستان یک برند میتواند پل محکمی بین مشتریان و شرکت به وجود بیاورد، کسبوکار را توسعه دهد و در روزهای سخت به فریاد برند برسد. در روزهای سخت ماهیت برند را به کارکنان یادآوری میکند و موجب میشود از ارزشهای برند فاصله نگیرند.
داستانی که خوب روایت شود و پایه و اساس درستی داشته باشد، میتواند حسهای مخاطب را تحتتاثیر قرار بدهد.
رقابت تنگاتنگی که بین برندهای مختلف وجود دارد باعث میشود هر لحظه توجه مخاطب به سمت برندی جلب شود که جذابیت بیشتری دارد و این جذابیت تابع فاکتورهای زیادیست که داستانسرایی یکی از مهمترین آنهاست.
مثل همیشه پیش از هر چیز باید بدانید با چه کسی حرف میزنید. شما با تمام دنیا طرف نیستید و باید بتوانید مخاطب اصلی خود را شناسایی کنید و با او همکلام شوید. قرار نیست مخاطب شما را پیدا کند، شما باید به جستوجوی او برخیزید. بازار شما جاییست که او در آن حضور دارد، کار میکند و در آن سرگرم میشود. و تا او را به درستی نشناسید، از عادتها و علاقهمندیهایش مطلع نخواهید شد.
کار خود را با پاسخ به این پرسشها آغاز کنید:
مخاطب هدف من با چه چالشهایی روبهروست؟
حالا باید او را به دقت تشریح کنید. در این مرحله است که مشخص میکنید چرا محصول یا خدمت شما برای او کاربرد دارد.
داستانتان را روایت کنید
خود شما برای چه وارد این کار شدید؟ داستانتان چیست؟
واقعیت این است که هیچ جای دنیا، دو داستان اصیل یکشکل پیدا نمیشود. داستان شما به خودتان تعلق دارد؛ به این شرط که واقعی باشد. مردم دلشان میخواهد از کسی خرید کنند که او را میشناسند و به او اعتماد دارند. میخواهند اطمینان حاصل کنند که شما و آنها ارزشهای یکسانی را باور دارید.
و حالاکه مخاطبتان را میشناسید، چالشهایش را بررسی کردهاید و میدانید که خودتان چرا وارد این کار شدهاید، داستانتان را بنویسید. داستان برندی که برای حل مشکل مخاطبش محصول یا خدمتی را تولید کرده است.
اگر میخواهید بهترین زبان برنامه نویسی را یاد بگیرید و نمیدانید کدام یک از زبانهای برنامه نویسی جزو بهترینها هستند، این مطلب را از دست ندهید؛ زیرا در ادامه قصد داریم شما را با چند مورد از بهترین زبانهای برنامه نویسی آشنا کنیم.
چه تنها قصد داشته باشید مهارتهای کدنویسی خود را تقویت کنید و چه بخواهید وارد شغل پردرآمدی در حوزه فناوری شوید، فراگیری زبانهای برنامهنویسی مزایای زیادی برای شما دارد. یادگیری برنامهنویسی به شما کمک میکند مهارتهای فنی و همچنین مهارتهای لازم برای حل مشکلات را به دست آورید و شانس خود را برای مشغولشدن در شغلی پردرآمد بیشتر کنید. در حال حاضر بیش از ۷۰۰ زبان برنامهنویسی وجود دارد؛ بنابراین انتخاب بهترین گزینهها از میان آنها دشوار است؛ اما در این مقاله سعی کردیم بهترین زبانهای برنامهنویسی از ابعاد مختلف را به شما معرفی کنیم.
پایتون (Python)
بهترین گزینه برای: تازهکاران
میزان دشواری:یادگیری، خواندن و نوشتن آسان
مهارتهای موردنیاز: برخورداری از اطلاعات پایه در مورد بکاند (اطلاعات مرتبط با سرور سایتها، پایگاه داده آنها و پردازش صفحات وب) میتواند یادگیری این زبان را آسان کند.
متوسط درآمد سالانه: ۹۶،۸۹۰ دلار
موارد استفاده
توسعه بکاند وب
ایجاد اپلیکیشنهای دسکتاپ
علم داده
خودکارسازی
یادگیری ماشینی و محاسبات علمی
میزان محبوبیت
زبان برنامهنویسی محبوب ۶۶.۷ درصد از توسعهدهندگان فعال در وبسایت استک اورفلو (Stack Overflow) که وبسایت پرسش و پاسخ در زمینه مباحث برنامهنویسی است
محبوبترین زبان برنامهنویسی در فهرست شاخص PYPL PopularitY of Programming یا بهاختصار PYPL در ژانویه ۲۰۲۲ (این شاخص زبانهای برنامهنویسی را براساس میزان جستجوی منابع آموزشی آنها در گوگل و اینکه منابع آموزشی هریک از آنها هرچند وقت یکبار در گوگل جستجو میشوند، ردهبندی میکند.)
بهترین زبان برنامهنویسی در ژانویه ۲۰۲۲ براساس شاخص جامعه برنامهنویسی تیوبی TIOBE
پرمتقاضیترین زبان برنامهنویسی برای یادگیری توسط برنامهنویسان حرفهای
ششمین زبان برنامهنویسی پرمتقاضی برای یادگیری توسط برنامهنویسان مبتدی
مزایا:
متنباز بودن
مقیاسپذیری بالا
فریمورک گسترده رابط کاربری گرافیکی
سازگاری با مک و ویندوز
جامعه پشتیبانی در حال رشد
معایب:
سرعت پایین به دلیل اینکه یک زبان برنامهنویسی تفسیری است
اشغال بخش زیادی از حافظه
ایدهآل نبودن برای توسعه موبایل
پایتون یک زبان برنامهنویسی سطح بالا برای اهداف عمومی محسوب میشود. این زبان برنامهنویسی میتواند در زمینههای مختلفی استفاده شود؛ از تحلیل داده و تجسمسازی گرفته تا توسعه وب، ایجاد نمونههای اولیه و خودکارسازی (اتوماسیون).
پایتون زبان برنامهنویسی محبوبی در میان توسعهدهندگان نرمافزار است؛ زیرا بهعنوان یک زبان اسکریپتنویسی (زبان مورد استفاده برای خودکارسازی اجرای وظایف) عملکرد خوبی دارد. در ضمن ویژگیهای این زبان برنامهنویسی بهصورتی است که کاربران میتوانند از آن بهعنوان زبانهای برنامهنویسی مختلف استفاده کنند.
پایتون میتواند بهعنوان یک زبان برنامهنویسی شیءگرا (Object-oriented programming)، برنامهنویسی دستوری (Imperative programming)، برنامهنویسی رویهای (Procedural programming) و برنامهنویسی تابعی (Functional programming) استفاده شود. علاوه بر این پایتون زبان متنبازی است و کاربران میتوانند کد منبع آن را متناسب با نیاز خود تغییر دهند.
اگر میخواهید وارد حوزه توسعه یا مهندسی نرمافزار شوید، فراگیری پایتون میتواند بهترین گزینه برای شروع یادگیری برنامهنویسی باشد. از همه مهمتر اینکه تقاضای زیادی برای استخدام برنامهنویسان پایتون وجود دارد و چنین تقاضایی در حال افزایش است. در مشاغل مرتبط با حوزه علم داده و پژوهش در مورد بهرهمندی از تواناییهای هوش مصنوعی، تقاضای زیادی برای بهکارگیری برنامهنویسان پایتون وجود دارد.
سی شارپ (#C)
بهترین گزینه برای: برنامهنویسان مبتدی و متوسط
میزان دشواری: متوسط
مهارتهای مورد نیاز: برخورداری از اطلاعات پایه زبان برنامهنویسی سی و اطلاعات پایه مرتبط با برنامهنویسی شیءگرا میتواند یادگیری این زبان را ساده کند.
متوسط درآمد سالانه: ۸۴،۲۴۳ دلار
موارد استفاده
ایجاد اپلیکیشنهای وب
ایجاد اپلیکیشنهای موبایل
توسعه بازی و محتوای واقعیت مجازی
ایجاد اپلیکیشنهای مک و لینوکس
میزان محبوبیت
زبان محبوب ۵۹.۷ درصد از توسعهدهندگان استک اورفلو
پنجمین زبان برنامهنویسی محبوب در فهرست شاخص PYPL در ژانویه ۲۰۲۲
پنجمین زبان برنامهنویسی در ژانویه ۲۰۲۲ براساس شاخص جامعه برنامهنویسی تیوبی
چهارمین زبان برنامهنویسی پر متقاضی برای یادگیری توسط افراد مبتدی
مزایا:
کامپایل شدن و اجراشدن در مدتزمان بسیار کوتاه
گزینه عالی برای تمام انواع موارد توسعه ویندوز
امنیت بالاتر نسبت به زبانهای برنامهنویسی C و ++C بهگونهای که از اشارهگر (پوینتر) استفاده نمیکند
جامعه توسعهدهندگان NET بزرگ
معایب:
دشوارتر بودن یادگیری در مقایسه با سایر زبانهای برنامهنویسی به میزان قابل توجه
نامناسب بودن بهعنوان زبان برنامهنویسی چند پلتفرمی به دلیل وابستهبودن به محیط NET
سی شارپ زبان برنامهنویسی شیءگرا (مدلی که طراحی نرمافزاری را پیرامون یک شیء سازماندهی میکند) محسوب میشود. این زبان برنامهنویسی را نیز میتوان مانند پایتون بهترین زبان برنامهنویسی دانست؛ زیرا دارای عملکرد سریع و پایداری تقویتشدهای است. یادگیری این زبان برنامهنویسی نسبت به نسخههای قبلی خود یعنی C و ++C سادهتر است. #Cسینتکس سادهای دارد و سلسلهمراتب کلاس آن بهخوبی تعریف شده است. در حال حاضر سی شارپ با ویندوز و مک سازگار است؛ بنابراین میتوان آن را بهترین زبان برنامه نویسی برای یادگیری بهمنظور توسعه و ساخت اپلیکیشنهای دسکتاپ مبتنی بر رابط کاربری گرافیکی دانست.
برنامهنویسان میتوانند از سی شارپ در محیطهای مختلف استفاده کنند که شامل محیطهای نرمافزاری موبایل و سازمانی میشود. ساخت اپلیکیشنهای اندروید و ios و همچنین توسعه بازیهای دوبعدی و سهبعدی در موتور بازیسازی «یونیتی» (Unity) با استفاده از این زبان امکانپذیر است.
تقاضا برای استخدام برنامهنویسان سی شارپ نیز زیاد است و بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه توسعه وب دائماً بهدنبال برنامهنویسان بااستعداد و متخصص سی شارپ هستند. بهترین فرصتهای شغلی برای این دسته از برنامهنویسان، مشاغل مرتبط با مهندسی نرمافزار و توسعه بازی و اپلیکیشن موبایل هستند.
سی پلاس پلاس (++C)
بهترین گزینه برای: برنامهنویسان باتجربه
میزان دشواری: سخت
مهارتهای موردنیاز: برخورداری از دانش پایه برنامهنویسی و همچنین دانش مرتبط لازم برای حل مشکلات و وظایف کامپیوتر
متوسط درآمد سالانه: ۸۹،۷۳۶ دلار
موارد استفاده
برنامههای کامپیوتر
سیستمعاملها
توسعه اپلیکیشن موبایل
توسعه بازیهای کامپیوتری
توسعه اپلیکیشن سمت سرور و اپلیکیشن کلاینت
یادگیری ماشینی
میزان محبوبیت
زبان برنامهنویسی محبوب ۴۳.۴ درصد از توسعهدهندگان استک اورفلو
چهارمین زبان برنامهنویسی محبوب در فهرست شاخص PYPL در ژانویه ۲۰۲۲
چهارمین زبان برنامهنویسی در ژانویه ۲۰۲۲ بر اساس شاخص جامعه برنامهنویسی تیوبی
مزایا:
متنباز بودن
قابلاستفاده بودن بهعنوان یک زبان برنامهنویسی چندمنظوره بهصورت گسترده
سریع و قدرتمند
فراهمکردن امکان اعمال کنترل بیشتر روی اشیای ذخیرهشده در حافظه
عملکرد خوب در زمینه برنامهنویسی برای دستگاههای مختلف و همچنین برنامهنویسی برای پلتفرمهای مختلف
قابل استفاده بودن مهارتهای بهدستآمده در فرایند یادگیری این زبان برنامهنویسی در سایر زبانها
معایب:
چالشبرانگیز بودن برای افراد مبتدی
احتمال ایجاد خطا در صورت استفاده نادرست از نشانگرها
کارایی کمتر ساختار شیءگرای آن نسبت به سایر زبانهای برنامهنویسی
عدم برخورداری از قابلیت بازیافت حافظه یا زبالهروبی (Garbage collection). روشی برای مدیریت حافظه
++C نسخه تقویتشده C است و یکی از محبوبترین زبانهای برنامهنویسی محسوب میشود. در ضمن چندمنظوره بودن این زبان برنامهنویسی نیز آن را به یکی از بهترین زبانهای برنامهنویسی تبدیل کرده است.
سریع بودن سی پلاس پلاس و قدرت بالای آن، ساخت اپلیکیشنهایی با عملکرد عالی مثل بازیهای کامپیوتری، نرمافزارهای گرافیکی و مرورگرهای وب با این زبان را برای توسعهدهندگان امکانپذیر میکند.
سی ++ خصیصههای زبانهای برنامهنویسی سطح پایین و سطح بالا را با یکدیگر ترکیب میکند؛ بنابراین بهترین زبان برای برنامهنویسی سیستم است و امکان ایجاد انتزاع برای پروژههای کوچکتر را نیز فراهم میکند؛ بنابراین میتوان گفت ++C در دستههای مختلف زبانهای برنامهنویسی قرار میگیرد و علاوه بر اینکه زبان برنامهنویسی شیءگرایی است، یک زبان برنامهنویسی همگانی و زبان برنامهنویسی دستوری نیز محسوب میشود. از نظر فرصتهای شغلی نیز باید گفت بهکارگیری برنامهنویس ++C ماهر در بسیاری از مشاغل مرتبط با IT مثل توسعه نرمافزار و معماری برنامهنویسی امری ضروری است.
در حال حاضر تقاضا برای استخدام توسعهدهندگان سی پلاس پلاس زیاد است. در کل توصیه میشود در صورت تمایل برای فعالیت در حوزه توسعه وب، حتماً در رزومه کاری خود به مهارتتان در برنامهنویسی نیز اشاره کنید.
جاوا اسکریپت (JavaScript)
بهترین گزینه برای: تازهکاران
میزان دشواری: نسبتاً آسان
مهارتهای مورد نیاز: آشنایی با مهارتهای پایه برنامهنویسی و همچنین آشنایی با مباحث مرتبط با HTML و CSS
متوسط درآمد سالانه: متوسط حقوق سالانه برنامهنویسان جاوا اسکریپت ۹۰،۸۶۴ دلار و متوسط درآمد سالانه توسعهدهندگان وب ۶۷،۱۳۱ دلار است.
موارد استفاده
توسعه فرانتاند وب (منظور از ظاهر سایت و عناصری است که کاربر مستقیماً آنها را مشاهده میکند)
ایجاد بازی
ایجاد توسعه اپلیکیشنهای وب
میزان محبوبیت
زبان برنامهنویسی محبوب ۵۸.۳ درصد از توسعهدهندگان استک اورفلو
سومین زبان برنامهنویسی محبوب در فهرست شاخص PYPL در ژانویه ۲۰۲۲
هفتمین زبان برنامهنویسی در ژانویه ۲۰۲۲ در شاخص جامعه برنامهنویسی تیوبی
چهارمین زبان برنامهنویسی پرمتقاضی برای یادگیری توسط افراد حرفهای
دومین زبان برنامهنویسی پرمتقاضی برای یادگیری توسط افراد مبتدی
مزایا:
متنباز بودن
سرعت فوقالعاده بالای جاوا اسکریپت سمت کلاینت و عدم نیاز آن به کامپایل شدن
سازگاری خوب با زبانهای برنامهنویسی مطرح و محبوب
گزینهای عالی برای تقویت تجربه کاربری وبسایت و تعامل با کاربر در آن
معایب:
مسائل امنیتی
عملکرد ناپایدار در زمینه برنامهنویسی چند پلتفرمی
جاوا اسکریپتعلاوه بر اینکه برای برنامهنویسی در زمینه HTML و CSS گزینه بسیار خوبی است، در زمینه توسعه فرانتاند نیز بهترین زبان برنامهنویسی محسوب میشود. در ۹۷.۸ درصد وبسایتها، برای اسکریپت سمت کلاینت از این زبان برنامهنویسی استفاده میشود. به همین دلیل جاوا اسکریپت بهترین زبان برنامهنویسی برای توسعه وب است.
این زبان اسکریپت در اغلب موارد برای تقویت میزان تعامل یک صفحه وب به کار میرود. جاوا اسکریپت افزودن عناصر پویا در صفحات وبی که کاربران وارد آنها میشوند، برای توسعهدهندگان امکانپذیر میکند. این عناصر شامل گرافیکهای متحرک، دکمههای قابلکلیک و افکتهای اطراف نشانگر موس میشود.
جاوا اسکریپت برای توسعه اپلیکیشنهای وب نیز گزینهای عالی محسوب میشود، بهگونهای که طراحی شهودی مناسب بهراحتی با آن امکانپذیر است.
یادگیری جاوا اسکریپت نیز نسبتاً ساده است و اگر تصمیم دارید در زمینه توسعه و ایجاد وبسایت فعالیت کنید، این زبان برنامهنویسی بهترین گزینه برای یادگیری است. توسعهدهندگان جاوا اسکریپت میتواند شانس خود را زمینههای دیگری مثل طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری مناسب، توسعه فول استک (توسعه بک اند و فرانت اند همزمان با یکدیگر) و مهندسی نرمافزار نیز امتحان کنند.
پیاچپی (PHP)
بهترین گزینه برای: تازهکاران
میزان دشواری: بسیار ساده
مهارتهای موردنیاز: آشنایی با مهارتهای پایه برنامهنویسی مخصوصاً در حوزههای CSS و HTML میتواند یادگیری این زبان برنامهنویسی را ساده کند.
متوسط درآمد سالانه: ۷۹،۴۹۹ دلار
موارد استفاده
توسعه وب
توسعه اپلیکیشنهای دسکتاپ
ایجاد برنامههای کامپیوتری
میزان محبوبیت
زبان برنامهنویسی محبوب ۳۷.۳ درصد از توسعهدهندگان استک اورفلو
ششمین زبان برنامهنویسی محبوب در فهرست شاخص PYPL در ژانویه ۲۰۲۲
یازدهمین زبان برنامهنویسی در ژانویه ۲۰۲۲ در شاخص جامعه برنامهنویسی تیوبی
مزایا:
متنباز بودن
سرعت بالای PHP 7 و نسخههای بالاتر
پایداری مناسب برای توسعه وب
جامعه پشتیبانی عالی
معایب:
مسائل امنیتی
پایینتر بودن سرعت ایجاد وبسایت با استفاده از PHP نسبت به سایر زبانهای برنامهنویسی
برخورداری از ابزار رفع باگ (دیباگ) کمت نسبت به سایر زبانهای برنامهنویسی
پیاچپی جزو نخستین زبانهای برنامهنویسی برای توسعه فرانتاند است و بسیاری از توسعهدهندگان وب فراگیری آن را واجب میدانند. در حال حاضر برای ایجاد ۷۸.۱ درصد از وبسایتها از این زبان برنامهنویسی استفاده میشود؛ زیرا زبان اصلی وردپرس (پلتفرم تولید محتوا برای وب و مدیریت محتواها) است.
فراگیری PHP در مقایسه با سایر زبانها ساده است و علاوه بر اینکه منابع زیادی برای آموزش این زبان برنامهنویسی به افراد مبتدی وجود دارد، سینتکس آن نیز در حد ساده و ابتدایی است.
در ضمن این زبان برنامهنویسی فریمورکهای PHP بسیار خوبی برای توسعه وب و اپلیکیشن ارائه میدهد که از میان بهترین آنها میتوان به لاراول (Laravel)، سیمفونی (Symfony) و کدایگنایتر (CodeIgniter) اشاره کرد.
در مورد فرصتهای شغلی برای برنامهنویسان پی اچ پی هم باید بگوییم اگرچه این زبان برنامهنویسی یکی از قدیمیترین زبانهای برنامهنویسی در حوزه برنامهنویسی متنبازاست، اما هنوز تقاضای زیادی برای استخدام برنامهنویسان PHP وجود دارد. این برنامهنویسان میتوانند از PHP برای نوشتن اسکریپتهای خط فرمان و همچنین اسکریپتهای سمت سرور و توسعه اپلیکیشنهای دسکتاپ استفاده کنند.
سایر زبانهای برنامهنویسی برتر
از میان سایر زبانهای برنامهنویسی برتر میتوان به سوئیفت (Swift)، جاوا (Java)، گو (Go)، اس کیو ال (SQL) و روبی (Ruby) اشاره کرد.
سوئیفت یکی از بهترین زبانهای برنامهنویسی توسعه وب مخصوصاً برای سیستمعاملهای مک و iOS است.
جاوا را نیز میتوان مثل جاوا اسکریپت، بهترین زبان برنامهنویسی برای توسعه وب دانست. سایر کاربردهای جاوا شامل توسعه موبایل و توسعه اپلیکیشنها ازجمله اپلیکیشنهای دسکتاپ، اپلیکیشنهای بازی میشود. این زبان برنامهنویسی در حوزههای یادگیری ماشین و محاسبات علمی نیز کاربرد دارد.
زبان برنامهنویسی گو نیز میتواند شایسته عنوان بهترین زبان برنامهنویسی برای توسعه بکاند وب، اپلیکیشنهای وب، یادگیری ماشینی، برنامهنویسی سیستم و حوزه کلان داده باشد.
بهجرئت میتوان گفت اس کیو ال بهترین زبان برنامهنویسی برای مدیریت پایگاه داده است و میتواند در حوزههای دیگری مثل علم داده، ایجاد ابزارهای لازم برای تبدیل دادههای خام به دادههای معنادار، مفید و قابل استفاده برای بهینهسازی کسبوکار و همچنین ایجاد گزارشهای فروش نیز استفاده شود.
در مورد زبان روبی هم باید بگوییم که اگر این زبان را بهعنوان بهترین زبان برنامهنویسی برای توسعه وب هم در بخش فرانتاند و هم در بخش بکاند، معرفی کنیم، چندان بیراه نگفتهایم.
نتیجهگیری
در پایان باید بگوییم بهترین زبانهای برنامهنویسی در زمینههای مختلف به شرح زیر است:
برنامهنویسی سمت کلاینت: جاوا اسکریپت بهترین زبان برنامهنویسی برای توسعه فرانتاند است.
برنامهنویسی سمت سرور: زبانهای پایتون، پی اچ پی، گو و روبی میتوانند به ایجاد ارتباط بین پایگاه داده و اپلیکیشن در قسمت بکاند آن اپلیکیشن کمک کنند.
برنامهنویسی برای توسعه اپلیکیشن وب: زبانهای سی شارپ، جاوا اسکریپت، جاوا، گو و روبی بهترین زبانهای برنامهنویسی در این حوزه هستند.
مدیریت پایگاه داده: بدون شک در این زمینه برتری با اس کیو ال است.
توسعه بازی: سی پلاس پلاس، جاوا اسکریپت و جاوا قدرتمندترین زبانها در این حوزه هستند.
توسعه اپلیکیشنهای موبایل: سی پلاس پلاس و جاوا میتوانند بهترین عملکرد را برای اپلیکیشنهای اندروید و iOS در حال ساخت ایجاد کنند. در ضمن اگر قصد ایجاد اپلیکیشنهای iOS و سایر نرمافزارها را برای این سیستمعامل دارید، سوئیفت نیز گزینه مناسبی برای این کار است.
اپلیکیشنهای دارای رابط کاربری گرافیکی: برای ایجاد اپلیکیشنهای دسکتاپ با این رابطه کاربری میتوانید از زبانهای برنامهنویسی پایتون، سی شارپ، پی اچ پی، جاوا و گو که بهترین گزینهها برای انجام این کار هستند، استفاده کنید.
پردازش داده: پایتون، اس کیو ال و روبی برای محاسبه آماری بهترین گزینه هستند.
محبوبیت: بدون شک از نظر محبوبیت پایتون در صدر قرار دارد.
سؤالات متداول در مورد بهترین زبان برنامه نویسی
بهترین زبان برنامهنویسی در زمینههای مختلف چه زبانهایی هستند؟
بهترین زبان برنامهنویسی در زمینههای مختلف شامل پایتون، سی شارپ، سی پلاس پلاس، جاوا اسکریپت، جاوا، پی اچ پی، سوئیفت، گو، اس کیو ال و روبی میشود.
محبوبترین زبان برنامهنویسی کدام زبان است؟
پایتون در صدر محبوبترین زبانهای برنامهنویسی و درعینحال، پردرآمدترین زبانهای برنامهنویسی است که در طیف وسیعی از حوزههای برنامهنویسی کاربرد دارد و تقاضا برای استخدام برنامهنویسان پایتون نیز زیاد است.
بهترین زبان برنامهنویسی برای افراد مبتدی که یادگیری آن آسان باشد، چه زبانی است؟
از میان بهترین زبانهای برنامهنویسی برای افراد مبتدی میتوان به پایتون، جاوا اسکریپت، جاوا، پی اچ پی، روبی، سوئیفت، گو و اس کیو ال اشاره کرد.
در حال حاضر، نرخ تورم بالاست و همچنان ره روند رو به رشد خود ادامه میدهد. به این ترتیب هزینهها هر روز بالا تر رفته و سفارش غذا در رستوران و خرید گجت هر روز سخت تر میشود. چرخه معیوب کمبود نیروی کار و مسائل مربوط به زنجیره تامین منابع تقریبا در همه بخشها و عرصهها، چالشهایی را بر سر راه روند ارائه محصولات و خدمات قرار داده است. در این شرایط هزینه تبلیغات نیز بالا افزایش خواهد یافت.
در ادامه میخوانیم که تبلیغات در این دوران پر تلاطم با نرخ تورم بالا چگونه باید باشد؟
کارهایی که نباید در این دوران انجام داد:
بسیار وسوسه انگیز است که سر در برف کنیم و همه چیز را نادیده بگیریم تا زمانی که این دوران آشفته به پایان برسد. به هر حال، این سوال پیش میآید که چرا چیزی را که ممکن است برای فروش در دسترس نباشد را تبلیغ کنید. البته مسلم است که برای پوشش دادن هزینههای افزایش یافته تبلیغات باید قیمت محصولات و خدمات را بالا برد.
متاسفانه بالا رفتن نرخ تورم خریدار را از تصمیم خرید منصرف کرده و تبلیغ کننده با خود میاندیشد که باید کاری کند. شما به عنوان سازنده و تبلیغ کننده ممکن است در کوتاه مدت هزینهها را کاهش دهید که این به قیمت وفاداری مشتریان تمام خواهد شد. این حرکت میتواند محصول یا خدمات شما را در یادها ثبت کند.
برای مثال، رستورانهای بین راهی احتمالا شاهد کاهش تعداد مشتریان خود خواهند بود زیرا قیمت بنزین بالا رفته و همین موضوع مردم را بیش از پیش در خانه نگه میدارد. افزایش هزینههای زندگی باعث میشود تا مردم کمتر به سراغ برگر و سیب زمینی سرخ کرده بروند.
این شرایط برای تبلیغاتچیها و بازاریابهای باهوش ایدهآل است تا بعد از فرونشستن گرد و غبار ناشی از شرایط بد اقتصادی، در راس اولویتهای مسافران قرار گرفته، برنده بازار شده و به عنوان یک پیشروی جدید در بازار سفر مطرح شوند.
به جای سکوت و انجام حرکات بی ربط، در این جا سه استراتژی برای تبلیغات و بازاریابی در روزهایی با نرخ تورم بالا به تفصیل توضیح داده شده اند:
بر روی ماندن در لیست اولویت مصرف کننده تمرکز کنید
برندهایی که در دوران رکود اقتصادی بر روی تبلیغات و بازاریابی سرمایه گذاری میکنند، روزی که عادتهای خرید به طور اجتناب ناپذیری تغییر میکنند، برنده بازار خواهند بود. در ادامه وارد آمدن زیانهای کوتاه مدت محتمل است اما این ضررها در نهایت منجر به حفظ آگاهی و وفاداری در میان مشتریان خواهد شد.
احساس نیاز به پس انداز را برآورده کنید
مشتریان در دورانی که نرخ تورم مدام در حال افزایش است، ظاهرا برای برندهایی بیشتر ارزش قائلند که راه حلهایی برای صرفه جویی در هزینهها به افراد پیشنهاد میدهند. اگر معامله ای پر تخفیف را به مصرف کننده پیشنهاد دهید، نه تنها نیاز واقعی او برآورده خواهید کرد بلکه به قلبشان راه خواهید یافت.
آمار حاصل از تحقیقات بر روی مصرف کننده نشان میدهد که مشتریان همواره به دنبال صرفه جویی در هزینهها و پس انداز هستند.
استفاده از کوپن و سایر مشوقها ممکن است دقیقا همان چیزی باشد که موجب میگردد خریداران حتی اگر قصد خرید ندارند، به سوی شما جذب شوند. در نهایت احتمالا میزان رضایت از شما نزد مردم بالا رفته و در لیست خرید بعدی قرار میگیرید.
برای تبلیغات هوشمندانه به فناوری مدرن تکیه کنید
مسائل مربوط به نیروی کار و اختلالات به وجود آمده در زنجیره تامین منابع باعث شده که در مواقعی حتی اگر مصرف کنندگان تمایل به خرید داشته باشند، هیچ محصولی برای فروش وجود نداشته باشد. رستورانها و خرده فروشها ساعات کاری خود را کوتاه کرده، خواربار فروشیها دائما موجودی ندارند و در خصوص برخی محصولات مانند خودرو و گجت، مدتی طول میکشد تا محصول مورد نظر به مشتری تحویل داده شود. بنابراین، بسیار مهم است که استراتژی تبلیغاتی خود را با موجودی اتان تطبیق دهید تا فرصتهای فروش را به حد اکثر برسانید. برای دستیابی به این هدف مهم نیاز نیست سخت تر کار کنید بلکه لازم است تا رویکردی هوشمندانه تر را اتخاذ کنید.
با استفاده از فناوری مدرن در زمینه تبلیغات و بازاریابی، میتوان بر اساس مقدار موجودی در زمان و مکان مورد نظر به تبلیغات خودکار دست زد. این کار نه تنها تبلیغات را پر بازده و بی فایده بودن آن را به حد اقل میرساند، بلکه باعث میشود تا مصرف کننده نیز کمتر از برند نا امید شود.
اگر مخاطبان ایده آل خود را (از جمله مشتریان وفادار) بر اساس علایق و موقعیتهای مکانی آنها طبقه بندی کنید، تبلیغات نسبت به گذشته بسیار موثر تر خواهند بود.
کانالهای تبلیغاتی خود را متنوع کنید. به جای این که توان تبلیغاتی خود محدود به چند فروشگاه بزرگ کنید، به طور استراتژیک از طیف گسترده ای از گزینهها استفاده کرده و همیشه انطاف پذیر باشید.
هر چقدر هم که تبلیغ موثر با وجود بحران اقتصادی و نرخ تورم بالا سخت و دشوار باشد، در حال حاضر شرایط به طور خاس برای مصرف کنندگان سخت است. در ادامه هر چه یک برند بتواند بیشتر از رقبا با مصرف کنندگان همراهی و همدلی کرده و این حس را به انها نشان دهد، تاثیر بیشتری بر روی مردم خواهد گذاشت. در حالی که تاکتیکهای موفقیت ممکن است برای هر برند فرق کند، سکوت آخرین کاری است که باید آن را انجام دهید.
شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند Interbrand مانند سالهای قبل ، به عنوان شرکت صاحبنظر در عرصه تعریف استانداردهای برندسازی و همچنین ارائهدهنده یک استاندارد ارزش گذاری برند در جهان، لیست ۱۰۰ برند ارزشمند دنیا در طی سال ۲۰۲۲ را برای ۲۳مین سالی متوالی اعلام نمود.
اپل همانند سالهای قبل به عنوان باارزش ترین برند سال 2022 و با ارزش 482,215 میلیون دلار ، در جایگاه نخست برای دهمین سال متوالی در لیست ۱۰۰ برند با ارزش و برتر جهان Interbrand برای سال 2022 همچنان حضور دارد.
Best Global Brands 2022
ارزش 100 برند برتر برای اولین بار از بیش از 3 تریلیون دلار فراتر رفت – افزایش 16 درصدی از سال 2021.
Airbnb (شماره 54)، ردبول (شماره 64) و شیائومی (شماره 84) ورودی های جدید برای سال 2022 هستند.
Microsoft (شماره 2) ، Tesla در جایگاه 12 و Channel در جایگاه 22 بیشترین رشد سالانه را داشته اند.
نایک (شماره 10) برای اولین بار وارد لیست 10 برتر شد و از مک دونالد (شماره 11) پیشی گرفت.
اینستاگرام (#16) از فیس بوک (#17) به عنوان ارزشمندترین برند متا پیشی گرفت.
10 برند برتر 53 درصد از ارزش کل جدول را تشکیل می دهند.
داده های کمی محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) برای اولین بار در روش بهترین برندهای جهانی گنجانده شده است.
علیرغم رشد مداوم تسلا، تسلا نتوانست افزایش 184 درصدی در ارزش برند را که در سال 2021 شاهد بود، تکرار کند.
اپل با افزایش 18 درصدی ارزش برند (482215 میلیون دلار) در صدر جدول باقی مانده است. پس از آن مایکروسافت (278,288 میلیون دلار آمریکا) قرار دارد که آمازون (274,819 میلیون دلار) را پشت سر گذاشته و رتبه دوم را در رتبه بندی کسب کرده است. گوگل (251751 میلیون دلار) رتبه چهارم خود را حفظ کرده است.
سامسونگ شماره 5 (87689 میلیون دلار آمریکا) تویوتا شماره 6 (59757 میلیون دلار آمریکا) کوکاکولا شماره ۷ (۵۷۵۳۵ میلیون دلار آمریکا) مرسدس بنز شماره 8 (56103 میلیون دلار) Disney #9 (50,325 میلیون دلار آمریکا) نایک شماره 10 (50289 میلیون دلار).
10 برند برتر 53 درصد از ارزش کل جدول را تشکیل می دهند.
کارمندان نمیتوانند به راحتی در دفتر کار یا حین برگزاری جلسه در قالب اپلیکیشن زوم ابراز احساسات کنند. در فضای دورکاری یا دفتر کار ترکیبی، اطلاع از نوع احساس همه تیمی شما میتواند از این هم سخت تر شود. در این راستا مدیران میتوانند از ایموجی به عنوان راهی جالب و در عین حال آسان برای برقراری ارتباط با تیم کاری زیر مجموعه خود استفاده کنند. ایموجیها میتوانند به شما کمک کنند تا به عنوان یک مدیر دقیق تر و بهتر از همیشه از احساسات اعضای تیم کاری خود آگاه شوید. با شناخت نسبی شخصیت هر یک از کارمندان به نوعی احساس همدلی با آنها دست یابید. در نتیجه احساسات مناسب مدل سازی شده و منجر به تقویت فرهنگ شرکت میشود. با این حال، استفاده از ایموجی میتواند به منزله یک میدان مین میان نسلی و میان فرهنگی باشد. بنابراین اگر در این حوزه تازه کار هستید، پیشنهاد میشود که با ایموجیهای ساده (به عنوان مثال یک شست به سمت بالا) کار را شروع کرده و کمتر به سراغ ایموجیهایی بروید که شکل پیچیده ای از احساسات را به تصویر میکشند.
مدیران اغلب اوقات بر روی نشانههای فیزیکی مانند حالات چهره و زبان بدن، برای سنجش و انتقال احساسات یا قصد و نیت خود تکیه کرده اند اما انجام این کار از راه دور کمی دشوار تر است، جایی که هم تشخیص حالات چهره و حرکات فیزیکی و هم انتقال پیام از این طریق سخت میباشد.
شواهد و مدارک موجود به روند رو به رشد استفاده از ایموجی در محیط کار مجازی به عنوان جایگزینی برای ابراز احساسات فیزیکی اشاره دارند. آنها میتوانند به روشن شدن معنای پشت ارتباطات دیجیتال و همچنین نوع و قدرت احساسات بیان شده کمک کنند. برای مثال موارد نادری پیش آمده که مدیری از ایموجیهایی که مردم اکثرا آنها را حمایت گر میدانند، آزرده خاطر شده است. در نهایت وجود یک سری تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی میتواند به این معنا باشد که ایموجی دوستانه یک نفر ممکم است در نگاه دیگری توهین امیز به نظر برسد.
برای مدیریت در فضای دورکاری یا یک دفتر کاری ترکیبی، مدیران باید ضمن آگاهی درباره این مشکلات، با نحوه استفاده موثر از ایموجیها آشنا شوند.
استفاده از ایموجی برای برقراری ارتباط با اعضای تیم کاری
بر اساس نتایج تحقیقاتی که اخیرا در مورد استفاده از ایموجی در محل کار صورت گرفته، نویسنده مقاله چهار روش موثر استفاده از ایموجی را شناسایی کرده که میتواند به شما در مسیر برقراری ارتباط با کارمندان کمک کرده و توانایی شما در این زمینه را بهبود بخشد. در کنار آن مصاحبه با مدیرانی که خود از ایموجی برای مدیریت تیم کاری خود استفاده میکنند نیز مفید و موثر واقع گردید تا بتوان این روشهای کاربردی برای استفاده مقام مدیریت از ایموجی در یک محیط کاری ترکیبی یا فضای دورکار را به بهترین شکل ممکن طبقه بندی کرده و به تفصیل شرح داد:
۱- بینش و دیگاه عمیق تری در مورد نوع احساسات تیم کاری زیردست خود به دست آورید.
کارکنان بانک «Danske Bank A/S» به عنوان یک شرکت ارائه دهنده خدمات بانکی و مالی دانمارکی، به محض ورود به جلسات مدیریت از راه دور خود، یک ایموجی خاص را با دیگران به اشتراک میگذارند. به گفته «ادواردو مورالس»، مالک محصول Danske Bank، جلسات مجازی با حال و احوالپرسی از اعضای تیم شروع میشود. در این راستا هر نفر با یک استیکر یا ایموجی احساسات خود را بیان خواهد کرد. از آنجایی که در این جلسات معمولا بیش از 40 نفر شرکت میکنند، به اشتراک گذاری ایموجی به شرکت کنندگان این امکان را میدهد تا تنها با یک نگاه به نمایشگر پیش رو، از حال و هوای یکدیگر و همچنین فضای کلی حاکم بر تیم کاری آگاه شوند. مورالس معتقد است که این اقدام باعث صرفه جویی در زمان شده و در عین حال بر غنای تعاملات نیز میافزاید. ایموجیها به ما اجازه میدهند تا طیف گسترده تری از احساسات را فراتر از جمله ساده و متداول «من خوبم»، بیان کنیم.
کار ساده انتخاب ایموجی به اعضای تیم فرصتی برای اندیشیدن درباره اوضاع و احوال خود را میدهد که مشخص شده تاثیر مثبتی بر روی عملکرد تک تک افراد دارد. در نتیجه کسانی که نسبت به بقیه در سطح بالاتری از لحاظ خودآگاهی قرار دارند، در بیان احساسات خود اندیشمندانه تر رفتار کرده و همین اتفاق منجر به اعمال دقت بیشتر در انتخاب ایموجی جهت نشان دادن حال و احوال خود خواهد شد.
۲- از روی شناخت دیگران به یک نوع احساس همدلی دست پیدا کنید.
احساسات کارمندانتان یک نوع داده اطلاعاتی است که میتوان در رابطه با شناخت آنها از این دادهها کمک گرفت. به این ترتیب شما میتوانید بفهمید که چه چیزی آنها را تحریک کرده و نسبت به شغل و حرفه خود چه حسی دارند.
به ذهن لوک توماس، موسس استارتاپ نرم افزاری «Friday.app» این سوال خطور کرد که به عنوان یک مدیر چگونه میتواند بفهمد اعضای تیمش در شرایط دورکاری بر روی چه موضوعی کار کرده و در مورد شغل و حرفه اشان چه حسی دارند؟ در پاسخ به این سوال، او تصمیم گرفت که در قالب یک سری تحقیقات و بررسیهای هفتگی شروع به استفاده از ایموجی کند. او در راستای تهیه یک سری گزارشهای مستقیم از تک تک کارمندان خود میخواهد تا با انتخاب و ارسال سک ایموجی نشان دهند که هفته گذشته برایشان چگونه سپری شده است. در ادامه او به ترتیب این سوالات را مطرح خواهد کرد: چه اتفاق خوبی در این هفته برای شما رخ داد؟ بدترین قسمت هفته گذشته چه بود؟ آیا مشکلی هست که بتوانم در ان مورد به شما کمک کنم؟
توماس در ادامه توضیح میدهد که این قبیل به روز رسانیها به او اجازه خواهد داد تا گفتگوهای شخصی غنی تری داشته و سپس بر اساس نیازهای کارمندانش عمل کند. او میگوید: «من زمان کمتری را صرف به روز رسانی تحقیقات جامع و کلی کرده و زمان بیشتری را به ایجاد روابط بهتر با کارمندان، حذف موانع موجود در این مسیر و جلوگیری از تلقین نوعی حس مافوق بودن به انها اختصاص خواهم داد.»
۳- دست به مدلسازی احساسات درست و مناسب بزنید
احساسات به نوعی مسری هستند. نتایج یک سری تحقیقات نشان میدهند که ممکن است احساسات در فضای دورکاری و دنیای دیجیتال نسبت به شرایط عادی و فضای کار فیزیکی حتی تقویت شده و با شدت بیشتری به یکدیگر سرایت یابند. مدیریت احساس و خلق و خوی اعضای تیم از وظایف مهم رهبری است و ایموجیها میتوانند به مدیران کمک کنند تا در موقعیتهای خاص یک سری ایموجی مناسب را ارسال کرده و اجازه الگوبرداری از ان را به بقیه نیز بدهند.
یکی از مدیران ارشد یک شرکت جهانی تولید کننده کالاهای مصرفی مدعی است که از ایموجی و گیف برای کمک به ایجاد انگیزه در اعضای تیم و دیگر همکارانش بهره میبرد. او به این ترتیب تلاش میکند تا به سایرین انرژی بخشیده و کاری کند تا یک سری رفتارهای مثبت از انها سر بزند. به عنوان نمونه، او توضیح داد که در یک مورد خاص چگونه از یک گیف و ایموجی خنده دار استفاده کرده تا تنها برای لحظه ای شادی را به بحث مالی چالش برانگیزی که در یک چت آنلاین در حال شکل گرفتن بود، تزریق نماید. این گیف و ایموجی مفید واقع شد و موجب گردید تا بحث به جاهای خوبی کشیده شود. استفاده مفید و موثر از این ایموجیها از سوی مدیران میتواند حس شادی، غرور، اشتیاق و خوشبینی را به جمع تزریق کند.
۴- در صدد تقویت فرهنگ سازمانی شرکت تحت مدیریت خود برآیید
بر همه شرکتها یک نوع فرهنگ سازمانی خاصی حاکم است که میتواند بر روی همه چیز از میزان رضایت کارکنان گرفته تا فرسودگی شغلی یا عملکرد مالی تاثیر بگذارد. ایموجیها میتوانند در قالب ارتباطات روزانه فرهنگ سازمانی شما را تقویت کنند.
یکی از مدیران یک خرده فروشی فعال در عرصه فروش مبلمان منزل معتقد است که یک نوع فرهنگ سازمانی دوستانه بر روی شرکت تحت مدیریت خود حاکم میباشد. در این شرکت افراد بسیار زیاد همدیگر را در آغوش میگیرند. در شرایط دورکاری، امکان در آغوش گرفتن فیزیکی همکاران وجود ندارد اما در این شرکت خاص اجازه ارسال هر نوع ایموجی آزادانه به کارمندان داده شده و مدیر نیز قانونی برای انجام این کار از قبل تعیین نکرده است.
با اندیشیدن درباره فرهنگ سازمانی حاکم بر نهاد تحت مدیریت خود، شما میتوانید به ایموجیهایی فکر کنید که میتواند به نوعی این فرهنگ را تقویت نماید.
در نهایت اگر تازه کار بوده یا در مورد استفاده از ایموجی در محل کار مردد هستید، توصیه میکنیم با هدف کاهش احتمال توهین از ارسال ایموجیهایی که شکل پیچیده ای از احساسات را به نمایش میگذارند (مانند ایموجی خندانی که اشک از چشمانش جاری است) اجتناب نموده و به جای آن یک ایموجی ساده (انگشت شست به طرف بالا) استفاده کنید. در صورت عدم توجه به این جزئیات مهم ممکن است گاهی اوقات سوء تفاهم پیش آید.
امکان ابراز احساسات در فضای دورکاری یا جلسه مجازی چندان وجود نداشته و بنابراین در چنین شرایطی درک احساس تک تک اعضای تیم دشوار تر از همیشه خواهد بود. در این طور مواقع استفاده از ایموجی میتواند به مدیران کمک کند تا با کارمندان خود ارتباط برقرار کرده و دست به تقویت فرهنگ سازمانی حاکم بر شرکت تحت مدیریتشان بزنند.
ام بی ای نیوز: این روزها داستانسرایی برندها ظاهرا همه جا دیده میشود و با اینحال راه به جایی نمیبرد. درواقع مردم خستهاند از اینکه به هدف خرید محصول و خدمت، مورد خطاب قرار بگیرند.
آنها به دنبال برقراری ارتباط خاص و اصیل با برندها هستند. با این حال سیل محتواست که در وبسایتها، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها به سوی مخاطبان سرازیر میشود. چه تعداد از این محتوا به نیاز مخاطب مرتبط است و با آن ارتباط برقرار میکند؟ و ماجرای داستان برند چیست و چطور باید روایت شود؟
این را باید به خاطر داشته باشیم که صرف نمایشدادن یک چیز -مثلا ارائهی محتوا- آن را جذاب نمیکند. امروز بسیاری برندها بیش از آنکه به کیفیت محتوایشان بیندیشند، به کمیت و تولید بیشتر فکر میکنند و بیشتر محتوایشان محصولمحور با هدف ترغیب مخاطب به خرید است. یعنی رویهای که دور از داستانسراییست و یک خط مستقیم را با هدف فروش بیشتر دنبال میکند.
تحقیقات پل زک، محققی در حوزهی نورواکونومی، نشان میدهد که داستانی که یک شخصیت انسانی پشت سرش داشته باشد بیشتر میتواند مردم را به خرید از یک برند یا کمک به یک خیریه مجاب کند.
فارغ از پلتفرمها، باید بگوییم که داستانسرایی عامل مهمی برای جلب توجه، برانگیختن علاقهی مخاطب و برقراری رابطهای دوسویه است.
چرا داستانسرایی تا این اندازه قدرتمند است؟
زیرا واکنشی بیولوژیک را برمیانگیزاند. مغز را به فعالیت وامیدارد و احساساتمان را درگیر میکند. همهی ما به داستانهای خوبی که به درستی روایت شده باشند واکنش نشان میدهیم. مغزمان کورتیزول (هورمون استرس) و اکسیتوسین (هورمون عشق) ترشح میکند. به همین دلیل است که هنگام تماشای فیلم ترسناک هیجانزده میشویم یا بعد از رسیدن دو عاشق به هم، خوشحال میشویم.
راز پشت یک داستان برند خوب
گفتن یک داستان خوب به معنای ساختن روایتی قویست که به مردم این امکان را میدهد که با داستان همذاتپنداری کنند. برندها روشهای خلاقانهای برای خلق این ارتباط دارند.
بعضی از مثالهای عملی این کار را با هم ببینیم:
تعریف برند به عنوان یک قهرمان (یک نرمافزار خود را به عنوان محافظ کسبوکارهای کوچک معرفی میکند)
برندشان را وارد داستان مشتری میکنند (کفشهای یک برند به مشتری برای عبور از خط پایان کمک کردهاند)
تعریف داستانهایی دربارهی کارکنان، ارزشها و ریشههای برند
در سال ۲۰۱۴ براساس یک بررسی انجامشده در دانشگاه جان هاپکینز درمورد آگهیهای سوپر باول، آگهیهای مورد علاقهی مردم آنهایی بودند که از ساختار دراماتیکِ آشنایی در آنها بهره گرفته شده بود.
یک داستان برند خوب روایتی دارد که با طرح مساله آغاز میشود و با راهحلی به پایان میرسد که به شکل منطقی باید محصول یا خدمت برند باشد. برخی از تاکتیکهای این مسیر:
مشکل/ راهحل
قبل/ بعد
ویدیوهای آموزشی
داستانهای رقبا
داستان برند شما باید معنا داشته باشد. شاید یکی از مشکلات بسیاری از برندها این است که بدون داشتن هویت خاص خود، از رقبایشان تقلید و همان حرفها را تکرار میکنند. برای همین است که مخاطب واکنش مطلوبشان را نشان نمیدهد. آنها بیش از آنچه به خواستهی مردم توجه نشان دهند به این فکر میکنند که خودشان چه میخواهند.
برندها باید بدانند که چرا داستان مورد نظرشان را نقل میکنند. دلیل منحصربهفردبودن این داستان چیست و چه ارزشی برای مخاطبش خلق میشود.
داستان برند باید شخصی باشد و مخاطب برند با آن احساس نزدیکی بکند و باید بتواند به این پرسشها پاسخ دهد؛ برند چطور میتواند در بهبود زندگی مخاطب نقش داشته باشد؟ چه دلیلی دارد که مخاطب وقتش را برای توجه به داستان برند صرف کند؟
داستان برند باید حس مخاطب را تحریک کند. و قرار نیست فقط دربارهی کاری باشد که محصول یا خدمت انجام میدهد، بلکه به تاثیرش بر زندگی مردم تمرکز میکند. به عنوان مثال شرکتی که ویژگیاش ارسال ایمیلهای خودکار است میتواند داستانش را حول سادهکردن زندگی مردم و دورکردن استرس و فشار روزانه بنویسد.
داستان برند باید ساده و قابل فهم باشد و در عین حال داستان از پیشروایتشدهی رقیب نباشد.