تیم سازی چیست؟ اهمیت، روش‌ها و مزایای آن در محیط کار

تیم ، مهم‌ترین دارایی یک شرکت است؛ هر رهبر و متخصص منابع انسانی احتمالاً این عبارت را شنیده است. با این حال، ایجاد یک تیم موفق، قوی، مؤثر و باانگیزه کار ساده‌ای نیست. به حدی که کارفرمایان گاهی از فکر کردن به پویایی تیم مستاصل می‌شوند. پس چگونه می‌توانید این فرآیند را به بهترین نحو ساده کنید؟

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

پاسخ بسیاری از متخصصان این است: تیم‌ سازی منظم. صبر کنید، فعلاً شروع به چرخاندن چشمان خود نکنید. وقتی کلمه “تیم‌ سازی” را می‌شنوید، ممکن است به بازی‌های بی‌پایان، کارگاه‌های بی‌فایده و هزینه‌های اضافی فکر کنید که نتایج بلندمدت به همراه ندارند. بله، چنین رویدادهایی وجود دارند. با این حال، این‌ها ماهیت واقعی تیم‌ سازی نیستند. تیم‌ سازی شامل تمام فعالیت‌هایی است که افراد را برای کار روی یک هدف مشترک گرد هم می‌آورد. ارتباط موثر، همکاری، حل مسئله و از همه مهم‌تر، لذت بردن، محور فعالیت‌های تیم‌ سازی هستند.

بیایید به تعریف تیم‌ سازی نگاه کنیم و ببینیم که کلیت آن چگونه است. شما تفاوت بین پیوند تیمی و تیم‌ سازی را درک خواهید کرد و همچنین نحوه استفاده از آن‌ها برای موفقیت تیم خود را خواهید دانست. به چند مثال عملی نیاز دارید؟ فکر این را هم کرده‌ایم: برخی از فعالیت‌های تیم‌ سازی مورد علاقه خود را در قسمت آخر مقاله آماده کرده‌ایم. پس از خواندن این مقاله، دیگر به تیم‌ سازی به عنوان مجموعه‌ای از بازی‌های بیهوده و خسته‌کننده فکر نمی‌کنید، بلکه آن را به عنوان وسیله‌ای برای تقویت تیم خود در درازمدت در نظر خواهید گرفت.

کارگاه فرصت کاربوم

تیم سازی چیست؟

تیم سازی چیست؟

وقت کم دارید؟ پس بیایید مستقیماً به تعریف و ماهیت تیم‌ سازی بپردازیم. به بیان ساده، هدف از فعالیت‌های تیم‌ سازی، متحد کردن یک گروه (مانند همکاران، دانش‌آموزان، گروه‌های پروژه‌محور و نوجوانان) و کمک به آن‌ها برای همکاری بهتر با یکدیگر به منظور رسیدن به اهداف مشترک است. در این فرآیند، اعضای تیم بیشتر در مورد مهارت‌ها و عملکردهای یکدیگر می‌آموزند که باعث می‌شود گروه منسجم‌تر شود. یافتن زمینه‌های مشترک باعث تقویت ارتباط و همچنین احساس احترام و اعتماد به توانایی‌های یکدیگر می‌شود. بنابراین، اعضای تیم پیوندهای قوی‌تری خواهند داشت. همکاران از کار با یکدیگر لذت می‌برند (یا حداقل آن را تحمل می‌کنند) و شرکت به اهداف موردنظر خود می‌رسد. همه برنده می‌شوند!

آیا ساخت تیم برای تیم‌های دورکار نیز امکان‌پذیر است؟ البته! به ویژه در سه سال گذشته، کار از راه دور برای بسیاری از شرکت‌ها به بخشی جدایی‌ناپذیر از فعالیت‌های روزمره تبدیل شده است. اکنون دورکاری هدف اصلی بسیاری از پیشنهادات مؤثر تیم‌ سازی (از جمله پیشنهادات ما) است.

تیم‌ سازی در مقابل پیوند تیمی

این دو اصطلاح اغلب به عنوان مترادف یکدیگر استفاده می‌شوند. با این حال، تیم‌ سازی با پیوند تیمی یکسان نیست. برای انتخاب فعالیت‌هایی که واقعاً به نفع تیم شما باشد، باید از تفاوت این دو آگاه باشید. هر دو تجربه به یک اندازه مهم هستند و می‌توان آن‌ها را با هم ترکیب کرد. به عنوان مثال، تمرینات تیم سازی خوب همیشه باید درجاتی از پیوند تیمی را نیز شامل شود.

تیم‌ سازی: تمرکز واضح تیم‌ سازی، همانطور که گفته شد، توسعه تیم خود برای رسیدن به یک هدف خاص است.

پیوند تیمی: در اینجا تمرکز بر کیفیت زمان بین همکاران است. این فعالیت‌ها معمولاً کمتر بر روی کار متمرکز می‌شوند و بیشتر بر روی تقویت روابط بین‌فردی در حین انجام کاری لذت‌بخش تمرکز دارند. این امور اساساً مردم را گرد هم می‌آورد. راضی نگه‌داشتن کارمندان باعث می‌شود که آن‌ها بیشتر در شرکت شما بمانند، مرخصی کمتری بگیرند و فعالانه برای بهبود فرآیندهای کاری تلاش کنند.

چرا تیم‌ سازی مهم است؟

چرا تیم سازی مهم است؟

بنابراین، تیم‌ سازی اساساً به مشارکت، همکاری و ارتباطات منجر می‌شود. مانند بسیاری از رهبران دیگر، ممکن است فکر کنید که این موضوع به اندازه کافی ساده است و برای رسیدن به آن نیازی به اقدامات تیم‌ سازی گران‌قیمت ندارید. خوب، شاید این فرض درست باشد. با این حال، کار فعالانه روی پویایی تیم، در میان بی‌شمار وظایف روزمره، تمرکز کردن می‌تواند دشوار و در نهایت ناپایدار باشد. بنابراین، قبل از اینکه به تنهایی مأموریت تیم‌ سازی خود را آغاز کنید، اجازه دهید اهمیت تیم‌ سازی که توسط افراد حرفه‌ای رهبری می‌شود، بررسی کنیم.

۱. اعتماد و احترام

این دو کلمه کوچک می‌توانند موفقیت کل شرکت شما را به ارمغان آورند یا آن را به خطر بیندازند. به عنوان یک رهبر، امیدواریم که به هر یک از اعضای تیم خود اعتماد کنید و احترام بگذارید. با این حال، این مسئله ممکن است برای همکاران متفاوت باشد. اعتماد باید در طول زمان به دست بیاید و متأسفانه، نمی‌تواند یک راه‌حل سریع باشد. به خصوص زمانی که یک تیم جدید در حال شکل‌گیری است، همکاران به زمان نیاز دارند تا متوجه شوند که همه‌ی افراد درگیر منفعت‌رساندن به هدفی مشترک هستند. این قضیه برای احترام نیز صادق است. نشان دادن احترام به کار یکدیگر باعث می‌شود کارکنان احساس امنیت کنند و قادر باشند از وظایف خود لذت ببرند. کار بر روی این مسائل بسیار فراتر از محدوده‌ی یک رویداد تیمی اساسی است.

۲. آشنایی با یکدیگر

این مورد یک محاسبه‌ی ساده و مستقیم است. داشتن دوست در محل کار باعث افزایش شادی، همکاری و ارتباط کلی افراد با محل کارشان می‌شود. این امر به ویژه در مورد شرکت‌های دورکار صادق است، جایی که کارکنان ممکن است به طور روزمره با یکدیگر تعامل نداشته باشند. حتی اگر روابط عمیقی بین همکاران شکل نگیرد، آشنایی و شناخت یکدیگر می‌تواند تجربه کار با یکدیگر را بهبود ببخشد و تعامل بین همکاران را تقویت کند و آن‌ها را به عنوان نیروی کار متحد کند.

۳. بهبود کار تیمی

آیا برای پیش‌بردن یک پروژه‌ی بزرگ تلاش می‌کنید؟ یا تیم شما برای همکاری مشکل دارد؟ شما تنها نیستید. بسیاری از شرکت‌ها با چنین مسائلی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. تیم‌ سازی استراتژیک که بر مسائل گروه شما متمرکز است، تأثیر مثبتی بر توسعه‌ی مهارت‌های کار تیمی و همکاری دارد. افراد با همکاران خود نقاط قوت، ضعف و ارزش‌هایشان را می‌شناسند. این جنبه‌ها برای تعیین مسئولیت‌ها و بهترین تناسب برای یک کار خاص حیاتی هستند. به این ترتیب، پروژه‌ها در مسیر پیشرفت هدایت می‌شوند، نتیجه کیفیت بالاتری دارد و شرکت کارآمدتر می‌شود.

۴. تقویت روحیه‌ی تیمی

چگونه روحیه‌ی تیمی ایجاد کنیم؟ کاری کنید که کارمندان‌تان احساس خاص بودن کنند! یک تیم متحد، تیم خوبی است و همانطور که حدس زدید، برای این کار به روحیه‌ی تیمی بسیار زیادی نیاز دارید. مسیر شما همیشه هموار نخواهد بود، بنابراین تیم شما باید پایه‌ای قوی برای غلبه بر سختی‌ها داشته باشد. این پایه‌ی قوی می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد. ممکن است بخواهید یک کارگاه آموزشی تجربی یا فقط یک بازی سرگرم‌کننده در شب ترتیب دهید که در آن همه بتوانند آزاد باشند و از همراهی یکدیگر لذت ببرند. در نهایت، این مسئله به زمان با کیفیتی که اعضای تیم با یکدیگر صرف می‌کنند، مربوط می‌شود و به تحقق روحیه‌ی تیمی کمک می‌کند.

۵. نوآوری و خلاقیت

ارائه‌ی ایده‌های نوآورانه و جدید می‌تواند به رونق و موفقیت کسب و کار شما در بازار کمک کند. برای رسیدن به این هدف، به افراد خلاقی در تیم خود نیاز دارید. با این حال، محیط کار نامناسب می‌تواند به راحتی خلاقیت را خفه کند. راحت بودن در کنار همکاران هنگام تلاش برای نوآوری، حیاتی است. اگر اعضای تیم بترسند که نظرشان ارزشمند یا محترم محسوب نشود، کمتر احتمال دارد که آن‌ها را با گروه به اشتراک بگذارند.رویدادهای تیمی می‌توانند فضایی را برای کار بر روی ایده‌های جدید خارج از کار روزمره فراهم کنند یا پویایی تیم را تقویت کنند تا آزادی خلاقانه‌تری در روز فراهم شود.

۶. فرهنگ شرکت

فرهنگ شرکت می‌تواند به طور طبیعی شکل بگیرد، حتی اگر به طور فعال روی آن کار نکنید. اما به احتمال زیاد، نتیجه‌ی نهایی رضایت‌بخش نخواهد بود. فعالیت‌های منظم تیم‌ سازی بر روی ارزش‌ها کار می‌کنند و آن‌ها را برای هر کارمند واضح و قابل مشاهده می‌سازند.

این امر نه تنها برای شرکت شما حیاتی است، بلکه برای جذب استعدادهای برتر آینده نیز اهمیت دارد. امروزه شهرت یک شرکت تحت عنوان کارفرمای آن از اهمیت بالایی برخوردار است. تقریباً نیمی از جویندگان فعلی کار، در مورد کار در شرکت‌هایی که فرهنگ شرکتی خوبی ندارند، تجدید نظر می‌کنند. پیرامون فرهنگ باید به طور منظم کار شود که تیم‌ سازی فرصتی عالی برای انجام آن است.

۷. قدردانی

کارمندان سخت کار می‌کنند و تنها در نظر گرفتن ضرب‌الاجل‌ها و جلسات بی‌پایان می‌تواند خسته‌کننده باشد. رویدادهای سرگرم‌کننده‌ی تیم‌ سازی می‌تواند همان چیزی باشد که کارمندان شما انتظار دارند. به محض اتمام هر رویداد تیم‌ سازی، برنامه‌ریزی رویدادهای بعدی را انجام دهید. برنامه‌ریزی مناسب برای کارمندان نشان می‌دهد که کار خوب آن‌ها ارزشمند است.

۸. بهبود رهبری

بهبود رهبری

نه تنها کارمندان باید به طور مداوم برای بهتر شدن تلاش کنند، بلکه مدیریت نیز باید در این راستا کوشش کند. اگرچه بسیاری از مدیران تمایلی به شنیدن این موضوع ندارند، رهبران شرکت کامل و بی‌نقص نیستند. به ویژه وقتی که صحبت از ایجاد اعتماد در تیم‌ها می‌شود، بسیاری از مدیران با مشکلاتی مواجه می‌شوند. کارگاه‌های منظم می‌توانند مدیریت و سرپرستی را در مواجهه با مسائل احتمالی راهنمایی کنند و به غلبه بر آن‌ها کمک نمایند.علاوه بر این، مدیران فعلی می‌توانند از تیم‌ سازی بهره‌مند شوند، اما بسیاری از تمرینات تیمی نیز راهی عالی برای شناسایی ویژگی‌های رهبری در اعضای تیم هستند. برنامه‌های مربی‌گری به پرورش مهارت‌های رهبران جدید بالقوه در تیم کمک می‌کنند.

۹. تغییر پویایی گروه

پویایی گروه در محل کار می‌تواند گاهی اوقات دشوار و ناخوشایند باشد، به ویژه زمانی که سازوکارها به صورت سلسله‌مراتبی پیچیده هستند. در چنین شرایطی، کارمندان ممکن است هنگام تعامل با مافوق خود احساس محدودیت کنند.

اگر به دنبال فعالیت‌های سرگرم‌کننده هستید، تجربیات تیم‌ سازی می‌تواند اعضای تیم را از موقعیت‌های روزمره دور کرده و آن‌ها را در محیطی منحصربه‌فرد قرار دهد. ایده‌آل این است که مدیران نیز در تمرینات تیم‌ سازی شرکت کنند و به عنوان همکار برابر با بقیه اعضای تیم کار کنند. این تجربه به شما این امکان را می‌دهد که به راحتی لذت ببرید و اعضای تیم خود را در سطحی کاملاً متفاوت بشناسید: این واقعاً یک موقعیت برد-برد است.

۱۰. ارتباطات

ارتباط خوب امروزه به یکی از کلمات کلیدی در دنیای تجارت تبدیل شده است. همه می‌دانند که این امر بسیار مهم است، اما بسیاری از شرکت‌ها در دستیابی به آن با مشکلاتی مواجه هستند. هر یک از فرآیندهای کاری شما به ارتباطات بستگی دارد و اگر این امر به خوبی محقق نشود، پویایی کل تیم و در نتیجه کارایی آن آسیب می‌بیند.

ما در تیم‌ سازی که به داشتن ارتباطات قوی و صمیمانه افتخار می‌کنیم، هر از گاهی با این جنبه‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. خبر خوب این است که ارتباط سالم قابل یادگیری است. این کار می‌تواند به صورت داخلی یا با کمک فعالیت‌های تیم‌ سازی برای تقویت ارتباطات خارجی انجام شود. در روش دوم، کارمندان باید برای حل تمرینات تیم‌ سازی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. با انجام فعالیت‌های سرگرم‌کننده، این تمرینات ابتدا به تیم شما یک خط ارتباطی اساسی می‌دهند که می‌توانید در طول کارگاه‌های جدی‌تر بر اساس آن کار کنید.

فعالیت‌های تیم‌ سازی چگونه اثرگذار هستند؟

فعالیت‌های تیم سازی چگونه اثرگذار هستند؟

به نظر خوب می‌آید، درست است؟ ما نیز با شما موافقیم، اما اثربخشی تیم‌ سازی هنوز برای بسیاری از افراد یک مفهوم مبهم است. این مفهوم در واقعیت چگونه معنا می‌شود؟

پیش از هر چیز: هدف تیم‌ سازی شما به اندازه‌ی تیم شما منحصربه‌فرد است. هر فعالیتی برای هر گروه از مردم تاثیرگذار نیست. در واقع، انتخاب روش‌های نادرست می‌تواند آسیب بیشتری به جای منفعت داشته باشد. بنابراین، پیش از انتخاب یک رویداد تصادفی، در مورد اهدافی که می‌خواهید به آن برسید یا مسائلی که در شرکت شما وجود دارد، شفاف باشید. آیا تیم شما مشکلات ارتباطی دارد که باید حل شود؟ در این صورت، احتمالاً به یک روز کامل بازی‌های شناختی نیاز ندارید، بلکه به یک کارگاه ارتباطی نیاز دارید. آیا هدف شما گردهم آوردن مردم است؟ پس، یک جلسه حل مسئله عمیق احتمالاً انتخاب اشتباهی است. اما نگران نباشید: برای هر مشکلی که تیم شما با آن دست و پنجه نرم می‌کند، گزینه‌ای برای تیم‌ سازی وجود خواهد داشت که برای شما مناسب است.

نکته مهم: تیم‌ سازی یک راه‌حل سریع نیست. یک رویداد تیمی در سال‌های پیش‌روست که به پیشرفت تیم شما در درازمدت کمک می‌کند. سازگاری در اینجا امری کلیدی است. به منظور بهره‌مندی کامل از مزایا، برگزاری منظم رویدادهای تیم‌ سازی یک راه خوب است.

انواع تیم سازی

ما می‌دانیم که فعالیت‌های تیم سازی که به صورت کسل‌کننده و یک‌باره انجام می‌شوند، کمی کلیشه‌ای به نظر برسند. اما تیم سازی می‌تواند به اشکال مختلف صورت گیرد. قابل توجه است که مهم نیست چه موضوعی برای تیم سازی انتخاب می‌کنید، همه‌ی آن‌ها را می‌توان به صورت آفلاین و آنلاین انجام داد.

۱. تیم سازی “طبیعی”

بهتر است که کار تیم خود را در محل کار بهبود بخشید. تیم‌ سازی از لحظه‌ای که کارگاهی را شروع می‌کنید یا تمرینات کار تیمی را انجام می‌دهید آغاز نمی‌شود، بلکه در طول کار روزمره آغاز می‌گردد. در اینجا، پویایی و ارزش‌ها در تیم شما از قبل ایجاد شده است که برای یافتن راه‌حل‌های مناسب امری مهم است. مطمئن نیستید که تیم‌ سازی داخلی چگونه می‌تواند باشد؟ در بسیاری از شرکت‌ها، مدیریت یا منابع انسانی با پویایی تیم آشنا هستند و برای ایفای این نقش واجد شرایط هستند. آن‌ها جلسات منظمی را سازماندهی می‌کنند و نحوه‌ی همکاری کارکنان را هر روز نظارت می‌کنند.و از اعضای تیم در هنگام بروز اختلاف حمایت می‌کنند. با این حال، این نوع تیم‌ سازی بدون نظارت انجام می‌گیرد و بنابراین، ممکن‌است از مزایای موردنظر شما بهره مند نشود.

۲. تیم‌ سازی “رسمی”

روش بالا برای تیم شما کافی نیست، اما نمی‌خواهید کمک خارجی دریافت کنید؟ خبر خوب این است که ممکن است در حال حاضر کارمندانی داشته باشید که واجد شرایط به عهده‌گرفتن این نقش هستند، برای مثال فردی در تیم مدیریت یا  نیروی انسانی.

آنها می‌توانند زمان‌های مشخصی را سازماندهی کنند که تیم گردهم می‌آیند و مشکلات را حل می‌کنند و همچنین همکاری و اعتماد را تقویت می‌کنند. بسته به مهارت‌های بر عهده گیرنده‌ی این مسئولیت، موضوع می‌تواند از بازی‌های شناختی ساده تا کارگاه‌های مفهومی و تجربی باشد. چالش این است که تسهیل‌کننده‌ها بخشی از تیم شما هستند، بنابراین نمی‌توانند یک قدم به عقب بردارند و به گروه شما به شکلی خنثی نگاه کنند.

۳. تسهیل خارجی 

هنگامی که زمان، منابع و بودجه اجازه می‌دهد، تسهیلات خارجی که توسط یک  فرد حرفه‌ای انجام می‌شود ، واقعاً می‌تواند روند تیم سازی شما را بهبود بخشد. در اینجا، رویدادها به دقت توسط یک متخصص که به طور خاص مناطق مورد توجه را هدف قرار می دهد، نظارت می‌شود. این رویدادها می‌توانند از سازوکارهای تیمی متمرکز بر سرگرمی گرفته تا کارگاه‌های آموزشی خاص را شامل شود. تفکر انتقادی، تصمیم‌گیری و همکاری معمولاً در اینجا مواردی هستند که روی آنها دقت می‌شود. رویدادهای تیم خارجی یک راه عالی برای جالب‌ترکردن، سرگرم‌کننده‌تر یا آموزنده‌تر‌کردن رویدادهای شرکت شما هستند. هنگامی که در جشن مربوط به شرکت یا گردهمایی گروهی شرکت می‌کنید، تمرینات تیم سازی می‌تواند یک برنامه‌ی حمایتی عالی باشد.

 مزایای تیم‌ سازی منظم

مزایای تیم سازی منظم

تکنیک‌های تیم‌ سازی دائما در حال پیشرفت هستند. با تغییر کار روزمره‌ی ما، مشکلات جدیدی به وجود می‌آیند که باید حل شوند. مربیان حرفه‌ای  تیم ، به طور مداوم راه‌‍حل‌های جدیدی را برای کمک به گروه ها برای همکاری بهتر با یکدیگر توسعه می‌دهند. با این حال، یک مسئله در طول این فرآیند ثابت می‌ماند: مزایای غیرقابل انکار تیم‌ سازی منظم.

کارمندان متعهد:

بیایید صادق باشیم، کار می‌تواند بسیار خسته‌کننده و یکنواخت شود. کار در یک تیم عالی انگیزه را افزایش می‌دهد. در نتیجه ، کارمندان بیشتر روی کیفیت خروجی کار خواهند کرد و حل مشکل آسان‌تر می‌شود. تیم سازی سرگرم‌کننده همچنین برای کارمندان زمینه‌ای فراهم می‌سازد که مشتاقانه منتظر آن باشند که روزهای کاری معمولی از حالت یکنواخت خارج شوند.

چشم‌انداز ترکیبی:

در طول کار روزمره ، ماموریت و اهداف تیم می‌تواند به راحتی نادیده گرفته شوند. تیم سازی منظم این اهداف را تقویت می‌کند، بنابراین این روند همیشه در خط مقدم ذهن کارمندان قرار دارد.

مسئولیت‌های واضح:

چه کسی چه کاری را ، چه زمانی و چرا انجام می‌دهد؟ هر چه سازمان شما ساختار سلسله مراتبی کمتری داشته باشد، پاسخ به این سوال سخت‌تر است. گاهی اوقات مسئولیت ها نامشخص هستند، که این مسئله بر کارایی شرکت شما تأثیر منفی می‌گذارد. هنگام کارمشارکتی با یکدیگر در طول سازوکارهای تیمی یا کارگاه‌های خاص، این مسائل را می‌توان حل کرد

.

توسعه‌ی مهارت: 

تیم‌ سازی فرصتی عالی برای توسعه‌ی بیشتر مهارت‌های کارمندان خود در خارج از محل کار است. در طول کار روزمره، کارها باید به آرامی، مفید وکارآمد پیش بروند. بنابراین، افراد صرفاً روی چیزهایی تمرکز می‌کنند که از قبل در آنها خوب هستند، تا اینکه وقت بگذارند تا کارهای جدیدی را انجام دهند. داشتن کارکنانی با مجموعه مهارت‌های متنوع  به نفع شرکت است. رویدادهای تیمی مکانی عالی برای توسعه مهارت هستند.

 تیم خود را بشناسید: 

فکر می‌کنید تیم خود را می‌شناسید؟ اشتباه می‌کنید! حتی زمانی که افراد تیم خود را می‌شناسید،  لزوما نشان دهنده ‌ی نحوه عملکرد آنها به عنوان یک گروه نیست. تیم‌ سازی به شما فرصتی برای درک الگوهای رفتاری می‌دهد که مدیریت و پیوند با تیم خود را آسان‌تر می‌کند.

مدیریت تعارض: 

اجتناب از تعارضات دشوار است. به خصوص زمانی که همکاران به تازگی با یکدیگر همکاری کرده‌اند ، ممکن است حل این تفاوت‌ها دشوار باشد. با این حال، تعارضات نیز می‌توانند مثبت باشند: هنگامی که این تعارضات بوجود می‌آیند، مشکلات درون سازمان شما قابل مشاهده می‌شوند. تیم‌ سازی برای مدیریت موفق تعارض امری مفید است، که به تیم شما برای کار در  زمان‌های سخت کمک می‌کند.

چگونه از تیم‌ سازی بهره مند شویم؟

احتمالا تا به حال از گفتن این حرف خسته شد‌ه‌اید: تجربیات تیم‌ سازی به اندازه‌ی تیم شما منحصربه‌فرد است. یافتن فعالیت های مناسب هم حیاتی است. برای انجام این کار، باید بدانید که تیم شما به چه چیزی نیاز دارد. قبل از زمینه‌چینی، به جنبه‌های زیر فکر کنید:

سن، جنسیت و میراث تیم شما:

این موارد مهم هستند! در طول فعالیت‌های توسعه‌ی تیم، هیچ عضوی نباید کنار گذاشته شود. بنابراین، این فعالیت باید برای همه قابل انجام باشد. خارج شدن از منطقه‌ی امن عالی است، اما  کسب تجربه همچنان باید لذت‌بخش باشد. اگر گروه شما متنوع است، چیزی را پیدا کنید که برای همه قابل انجام باشد.

اندازه‌ی تیم:

تیم‌ سازی می‌تواند برای هر اندازه تیمی تاثیر‌گذار باشد. با این حال، هر فعالیتی برای تیم‌های بسیار بزرگ یا کوچک موثرتر نیست. اگر سازمان شما بزرگ است، می‌توانید انتخاب کنید که تیم سازی را برای هر بخش به صورت جداگانه انجام دهید. ریسک  در اینجا این است که روحیه‌ی تیمی بین رشته‌ای ممکن است آسیب ببیند. کارشناسان تیم‌ سازی حرفه‌ای می‌توانند رویداد مناسب تیم شما را پیدا کنند.

سرگرم‌کننده یا محتوا‌گرا: هر دو مهم هستند. یک تجربه‌ی تیم‌ سازی خوب در حالت اید‌ه‌آل دارای سرگرمی و همچنین عناصر محتواست. در نظر بگیرید که تیم شما در این لحظه‌ی خاص به چه چیزی نیاز دارد؟ آیا برای گرد هم آوردن همه به فرصتی برای  تجربیات اشتراکی نیاز دارد؟ یا درگیری ها و مبارزات مبرمی وجود دارد که گروه باید روی آن کار کند؟

آنلاین یا آفلاین:  این امر به جنبه‌های زیادی مانند ترجیحات عمومی و راحتی شما بستگی دارد. فقط به این دلیل که تیم شما دورکار است، به این معنی نیست که تیم‌ سازی شما نیز باید آنلاین شود. بسیاری از شرکت‌ها تصمیم می‌گیرند حداقل یک یا دو بار در سال همه را به صورت حضوری گرد هم بیاورند. در عین حال، تیم‌ سازی آنلاین ممکن است فرصتی عالی برای تیم‌هایی باشد که هر روز یکدیگر را در دفتر می‌بینند.

مدل فاز بروس تاکمن

تیم‌ سازی دلخواه نیست، بلکه ریشه در علم دارد. درک چهار مرحله‌ی تیم‌ سازی نیز به شما در انتخاب فعالیت‌های مناسب کمک می‌کند. این مراحل در مدل بروس تاکمن شامل شکل‌گیری، تلاطم، هنجارسازی و اجرا میشود. با این مراحل، روانشناس مراحل طبیعی را که گروهی از افراد هنگام تشکیل تیم طی می‌کنند، تقلید می‌کند.

۱. شکل‌گیری

در مرحله‌ی شکل‌گیری، تمرکز اصلی اعضای تیم معمولا در شناخت همکاران، هدف و عملکرد  گروه است. در این مرحله، اعضای تیم ممکن است با بسیاری از احساسات مختلط مانند اضطراب، هیجان یا شک مواجه شوند. به خصوص در این مرحله، رهبر نقش بسیار مهمی برای گروه جدید ایفا می‌کند و باید سطح مشخصی از راهنمایی و هدایت را برای آنها فراهم کند. در اینجا، تیم سازی باید اعتماد و جهت گیری را در گروه ایجاد کند.

۲. تلاطم

هنگامی که افراد شروع به تطبیق با نقش‌های خود می‌کنند، پویایی گروه را مورد آزمایش قرار می‌دهند، زیر سوال می‌برند و به چالش می‌کشند. این امر می‌تواند جای خود را به درگیری بین همکاران و همچنین رهبری بدهد. تنش‌هایی مانند این موارد، می‌تواند مدیریت و اهداف تیم را زیر سوال ببرد، که اگر به شیوه‌ای مناسب با آن برخورد نشود ، ممکن است در طول زمان این تنش‌ها  تشدید شوند.

۳. هنجارسازی

در نهایت، اعضای تیم یاد خواهندگرفت که چگونه با وجود اختلافات با یکدیگر کارکنند، تعارضات خود را حل‌کنند و در حل مشکلات برتری پیداکنند. سبک رهبری خوب را حفظ‌ کنید، زیرا مردم از راهنمایی شما و نقاط قوت هر یک از اعضای تیم در این مرحله قدردانی خواهندکرد. به این ترتیب، همکاری و مشارکت بین اعضا طبیعی‌تر احساس می‌شود که به موجب آن روحیه‌ی تیمی و همچنین بازخورد صادقانه را تقویت می‌کند.

۴. اجرا

همانطور که از نام آن پیداست، در این مرحله تیم شما شروع به عملکرد با روش موردنظر می‌کند که به رسیدن به اهداف تعیین شده‌ی شما نیز کمک می‌کند. وقتی افراد به طور کامل در نقش خود قرار می‌گیرند، مسئولیت ها واضح‌تر می‌شوند. تفاوت‌های اعضای تیم دیگر منفی تلقی نمی‌شوند، بلکه این تفاوت ها گروه را منحصربه‌فرد می‌کنند. در این مرحله ، تیم شما در حال حاضر به خوبی کار می‌کند. تیم‌ سازی می‌تواند اعتمادبه‌نفس گروه را بیشتر تقویت کند، آن را رهایی ببخشد و روحیه‌ی تیمی را به حداکثر برساند.

نبایدها برای تیم سازی

نبایدها برای تیم سازی

    •  از قابلیت‌ها و منطقه‌ی امن کارمند خود آگاه باشید: از فعالیت‌های چالش‌برانگیز تیم‌ سازی مانند کوه‌نوردی یا ورزش های تیمی دوری کنید. این نوع فعالیت‌ها می‌توانند برای کارمندانی که از نظر فیزیکی فعال نیستند یا نمی‌توانند در آنها شرکت کنند، ترسناک باشند. این دستاورد ، برعکس چیزیست که می‌خواهید با تیم‌ سازی خود به آن برسید. مردم باید نسبت به کاری که از آنها خواسته می‌شود احساس مشارکت داشته باشند و  با ان راحت باشند.
    • از رویدادهای یکباره و سازماندهی ضعیف تیم‌ سازی دوری کنید: سرمایه‌گذاری روی تیم شما هرگز یک راه حل سریع نیست. تیم‌ سازی زمانی بهترین نتیجه را خواهد داشت که بخشی جدایی‌ناپذیر از کار روزمره باشد، نه اینکه فقط یک‌بار انجام پذیرد. در غیر این صورت، فقط یک روز سرگرم‌کننده را پشت سر گذاشته‌اید در حالیکه هیچ چیز ارزشمندی عایدتان نشده است. در بدترین حالت، تیم‌ سازی بد‌سازماندهی شده حتی می تواند به تیم شما آسیب جدی برساند.
    •  خیلی روی رقابت تمرکز نکنید: هدف از تیم‌ سازی این است که تیم خود را تشویق کنید تا با هم کار کنند، نه علیه یکدیگر. رقابت سالم تا حدودی چیز خوبیست. با این حال، تمرین‌های بیش از حد رقابتی می‌تواند نتیجه‌ی  معکوس داشته باشد و به جای اینکه همکاران را متحد کند، آنها را از هم جدا کند.

فعالیت‌های تیم‌ سازی چیست؟

ما تا به حال به اندازه‌ی کافی در مورد بخش تئوری تیم‌ سازی صحبت کرده‌ایم، بنابراین بیایید بررسی‌کنیم که رویداد تیم شما در واقعیت چگونه می‌تواند به نظر برسد. هدف از بازی‌های تیم‌ سازی تقویت روحیه‌ی تیمی و احساس با هم بودن در میان گروهی از افراد است. می‌توانید فعالیت‌های تیم‌ سازی در فضای باز را انتخاب کنید یا آنها را به صورت آنلاین برگزار کنید. این فعالیت‌ها معمولا در قالب بازی انجام می‌شوند، اما با تمرکز واضح بر روی  چالش‌های تیم شما، مانند ارتباطات، همکاری، حل مسئله و بهره وری. همانطور که قبلا بحث شد، کارگاه‌های آموزشی تجربی و مفهومی نیز می‌توانند بخشی از تجربه‌ی تیم‌ سازی شما باشند. با این حال، مهم‌تر از همه، این فعالیت‌ها باید روی سرگرمی تمرکز کنند و تیم شما را برای سپری کردن یک زمان خوب گرد هم بیاورند.

سرگرم‌کننده یا متمرکز شما تصمیم بگیرید!

به طور کلی، فعالیت‌های تیم‌ سازی را می‌توان به دو دسته‌ی اصلی تقسیم کرد:

1. فعالیت‌های پیوند تیمی کلاسیک و سرگرم‌کننده: تمرکز اصلی در اینجا گذراندن اوقات خوش با همکاران است. این فعالیت‌ها می‌توانند به تنهایی به عنوان یک رویداد شکل بگیرند یا به عنوان یک برنامه‌ی حمایتی برای گردهمایی تیمی عمل کنند. به طور کلی، کارمندان واقعا مشتاقانه منتظر این رویدادها هستند، بنابراین مطمئن شوید که این فعالیت‌ها سرگرم‌کننده هستند و به عنوان پاداشی برای کار بزرگی که تیم شما انجام می‌دهد در نظر گرفته شده اند!

2. فعالیت‌های مفهومی و عمقی تیم‌ سازی: هنگامی که باید روی مسائل خاصی به طور عمقی و ویژه‌ای کار شود ، فعالیت‌های آموزشی یا مربیگری معمولا در قالب یک کارگاه صورت می‌پذیرد. در اینجا، روی مسائل خاص به طور فعال کار می‌شود و حل مسئله تشویق بدنبال دارد.

یخ‌شکن‌ها(شروع روابط اجتماعی):

یخ‌شکن‌ها

تیم‌ سازی “طبیعی” را که قبلا در مورد آن صحبت کردیم به خاطر دارید؟ یخ‌شکن‌ها به عنوان فعالیت‌های تیم‌ سازی بسیار مفید و ساده ای به حساب می‌آیند که می‌توانند در کارهای روزمره‌ی شما گنجانده شوند. همچنین نمونه‌های زیادی از یخ‌شکن‌های مجازی وجود دارد. با این حال، موارد زیر را می‌توان در سناریوهای آنلاین و آفلاین استفاده کرد. ما در تیم‌ سازی هرگز یک جلسه‌ی طولانی بدون به‌کارگرفتن برخی از یخ‌شکن‌های سرگرم‌کننده به منظور از بین بردن هرگونه تنش در ابتدای کار، برگزار نمی‌کنیم. اینها برخی از موارد مورد علاقه‌ی شخصی ما هستند:

سنگ کاغذ قیچی:

بازی کلاسیکی که  تقریبا همه از کودکی خود با آن اشنا هستند که یک یخ‌شکن عالی برای شروع یک جلسه یا رویداد تیم‌ سازی است. مهم نیست که حضوری یا آنلاین با کمک صفحات مجازی(مثل زوم) باشد : این بازی سریع و سرگرم‌کننده است و همه را وادار می‌کند تا با یکدیگر تعامل داشته باشند.

حافظه‌ی تیم:

برای جمعیتی که هنوز با یکدیگر آشنا نیستند عالیست. اعضای تیم خود را با یک فکت رندوم معرفی می‌کنند. پس از اتمام ، افراد سعی می‌کنند حقایق مربوط به همکاران خود را به خاطر بسپارند.

تیم خود را بشناسید:

این برای همکارانی که یکدیگر را به خوبی نمی‌شناسند ، به اندازه‌ی  تیم‌های نزدیک  به هم و در تعامل کار مفید است . هم‌تیمی‌ها قبل از جلسه سه پاسخ به سوالات خاص ارسال می‌کنند. سپس، سایر اعضای تیم باید حدس بزنند که کدام پاسخ متعلق به کدام شخص است. سوالات احتمالی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

    • اگر می‌توانستید تا آخر عمر یک غذا بخورید، آن غذا چه بود؟
    • اگر می‌توانستید در هر کجای دنیا باشید کجا زندگی می‌کردید؟
    • بدترین غذایی که تا به حال درست کرده‌اید چه بوده است؟
    • فیلم مورد علاقه‌ی شما چیست؟

آن را بفروشید:

مهم نیست که تیم شما در زمینه‌ی فروش کار می‌کند یا نه، این بازی قطعا خلاقیت و استعداد فروش شما را شکوفا می‌کند. قوانین آسان هستند: به همکاران خود بگویید که یک جسم رندوم را در دست بگیرند. سپس، آنها 2 دقیقه فرصت دارند تا کالای انتخابی خود را معرفی کنند، گویی مجبور به فروش آن هستند، درست مانند یک برنامه‌ی تلویزیونی.

فعال‌کننده‌ها:

فعال‌کننده‌ها

متفاوت از یخ‌شکن‌ها، فعال‌کننده ها لزوما نیازی به انجام در ابتدای جلسه ندارند. آنها راهی عالی برای فعال‌سازی مجدد تیم شما در طول جلسات هستند. برخی از گزینه‌ها می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

جلسه‌ی آنلاین بینگو:

جلسه‌ی طولانی و یکنواخت درپیش است؟ با بینگو‌ی آنلاین آن را لذت‌بخش‌تر کنید! اینگونه بازی می‌شود: لیستی از جملات و گفت‌و‌گوهایی را که برای هر جلسه‌ی اداری آنلاین معمول است در اختیار هر هم تیمی خود قرار دهید. مثال: “شخصی سعی می‌کند صفحه‌ی نمایش خود را به اشتراک بگذارد اما ناموفق است” یا “وقتی کسی می‌گوید: آیا هنوز صدای من را می‌شنوی؟”. شخصی که در پایان جلسه متوجه بیشترین بینگو شده باشد ، برنده است.

گنج یابی:

باور کنید یا نه، خانه‌ی شما پر از گنج است، فقط باید آنها را پیدا کنید. به همکاران خود بگویید که 30 ثانیه فرصت دارند تا مثلا موردی را پیدا کنند که از خودشان قدیمی‌تر است. از آنچه هم تیمی هایتان به دست می‌آورند شگفت‌زده خواهید شد!

بازی‌های آنلاین تیم سازی:

همانطور که گفتیم، تیم سازی آفلاین بسیار مهم و محبوب است. در واقع، حتی ما در تیم سازی که در تیم سازی آنلاین تخصص داریم، حداقل یک بار در سال ملاقات حضوری با کل تیم را در اولویت قرار می‌دهیم. شما می‌توانید اینگونه استدلال کنید  که یک تیم  دورکار حتی بیشتر از تیم‌های اداری به رویدادهای منظم نیاز دارد. بازی‌های زیادی وجود دارند که  از راه دور و بصورت ریموت واقعاً خوب هستند. در اینجا برخی از بازی‌های تیم سازی آنلاین مورد علاقه‌ی ما برای تیم‌های مجازی آورده شده است:

ساعت شاد آنلاین:

ممکن است فکر کنید این هم یک بازی  کلیشه‌ای  قدیمی و برای چند سال گذشته است، اما ساعات شاد آنلاین، بد و خسته‌کننده بنظر نمی‌رسد .اگر به درستی انجام شود، ساعات شاد مجازی فرصت مناسبی برای یک گردهمایی غیررسمی با همکاران است که  می‌توانند هر هفته، هر ماه یا حتی به عنوان یک رویداد یک باره برگزار شود. این ساعات را با بازی های کوچک سرگرم‌کننده پر کنید تا همه را سرگرم ومشغول  کنید.

Game-night (اختصاص دادن یک شب به بازی):

تقریباً از همه‌ی بازی‌های تخته‌ای کلاسیک تا به حال ، یک نسخه‌ی  آنلاین وجود دارد. خواه  Monopoly باشد یا  Scrabble یا UNO . این بازی‌ها برای برقراری ارتباط با هم‌تیمی‌هایتان بدون فکرکردن یا صحبت‌کردن در مورد کار، عالی هستند. به عنوان مثال، مجموعه‌ی گسترده‌ای از بازی‌ها را می توانید در playingcards.io پیدا کنید.

پاورپوینت کارائوکه:

مطمئن نیستید که این بازی درباره‌ی چیست ؟ قوانین آن ساده است: شخصی یک پاورپوینت رندوم ارائه می‌دهد، به عنوان مثال، در مورد چرخه‌ی زندگی کرم‌های شب تاب. تیم را به چند گروه  تقسیم کنید. هر گروه باید یک اسلاید را بدون اینکه قبلاً آن را دیده باشد ، ارائه دهد.

سخن پایانی

تبریک می‌گوییم، اکنون همه‌ی چیزهایی را که باید در مورد شکست ناپذیرساختن تیم خود با کمک تیم سازی منظم بدانید، می‌دانید! همراه داشتن این اطلاعات در زندگی روزمره، اولین قدم برای موفقیت است. اگرچه، شما  باید به آن‎ها عمل هم بکنید: برای اهداف و تجربیات تیم سازی خود وقت بگذارید ، آنها را در اولویت قرار دهید و موفقیت خود را به عنوان گروه کنترل کنید! هرگز مهم‌ترین سوال را فراموش نکنید: کار گروهی برای شما و تیمتان چه معنایی دارد؟

منبع: teamazing.com

ادامه مطلب

چگونه تصویر یا ویدئو را وایرال کنیم؟

طبیعت اینترنت ایجاب می­کند که برخی محتوا­ها به محض انتشار با شکست

مواجه و برخی دیگر بلافاصله پس از انتشار وایرال می­شوند.

برای نمونه تصویر برنی سندرز در مراسم تحلیف جو بایدن که نشسته بر روی صندلی، رنج تنهایی را بر خود هموار کرد.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

در حالی که بسیاری از افراد ممکن است رمز موفقیت تصاویر و ویدئو­های ویرال را فقط محدود به شانس بدانند

اما دو محقق از دانشگاه بوستون به نام­های «چن لینگ» و «جیانلوکا استرینگینی»

همراه با هم تیمی های خود از دانشگاه­های انگلیس و آلمان تصمیم گرفتند که کشف کنند

ممکن است چه فرمولی برای تولید محتوای وایرال وجود داشته باشد.

اعضای این تیم یک شبکه عصبی را برای پیش بینی رمز وایرال شدن

یک تصویر یا ویدئو ایجاد کردند که در نهایت به نرخ موفقیت قابل توجه ۸۶ درصدی دست یافت.

محققان در مقاله خود با عنوان «تشریح و موشکافی در جادوی محتوا»

موفق به درک و در مقابل فهماندن شاخص­های ویرال شدن محتوای تصویری

از طریق هوش مصنوعی به مخاطبان شدند. ۵۰ مورد از محتوا­های تولیدی به این روش وایرال شدند

و در عین حال نیمی دیگر به نتیجه مورد نظر دست نیافتند.

در ادامه مشخص شد که محتوا­های وایرال محبوب و پر طرفدار معمولا سه ویژگی مشترک دارند:

اولا آن­ها صاحب شخصیت هستند که امکان تمرکز کاربران اینترنت بر رویشان وجود دارد.

ثانیا در آن­ها آمار و ارقام به احتمال زیاد به دقت و جزئیات فراوان بیان شده اند.

ثالثا این نوع تصاویر یک احساس به شدت مثبت یا منفی را به مخاطب منتقل می­کنند.

نویسنده و محقق معروف، لینگ، در مصاحبه با مجله «اینپوت مگ» گفت که بعید است

برای مثال محتوای تصویری یا ویدئویی با ساختاری ضعیف،

در مقایسه با یک پرتره کلاسیک با کنتراست بالا و جذابیت فراون در موزه، دوباره به اشتراک گذاشته و ویرال شود.

این به نوعی مثل آن است که بگوییم چرا برخی عکس­ها بیش از بقیه توجه افراد را به سوی خود جلب می­کنند.

در پاسخ به این سوال باید بگوییم که آن­ها از ساختاری خوب و قوی برخوردار هستند

و واکنش­های احساسی شدیدی را در مخاطب بر می­انگیزند.

به عنوان مثال، تصویر معروف « این خوب است» (This Is Fine) یک سگ کلاه پوش را در دو قاب نشان می­دهد.

در دومین قاب با بزرگنمایی شخصیت دو معیار اول رعایت شده اند.

علاوه بر این، سگ در حالی با آرامش پشت یک میز با یک فنجان قهوه بر روی آن نشسته است

که آتش پیرامونش شعله می­کشد. اذعان او به خوب بودن شرایط، بر افرادی دلالت دارد

که محصور در آتش با خود فکر می کنند که همینه که هست،

اتقاقیه که افتاده و کاریش نمی­شه کرد (it is what it is). آتش در اینجا استعاره از شرایط سختی است

که بر دنیا و محیط اطراف حاکم است.

در نمونه­ ای دیگر، تصویری با عبارت «برادر، درک می­کنم که چه احساسی داری» از فرمت مشابهی برخوردار است.

در این تصویر دو مرد را می­بینیم که با در آغوش گرفتن

یکدیگر پیام همدلی و همدردی را به مخاطب منتقل می­کنند.

محققان به یک نتیجه دیگر در ارتباط با محتوا­های ویروسی دست یافتند

که به نظر می­رسد همه آن­ها را با هم پیوند می­دهد:

بسیاری از محتوا­های تصویری ویرال دارای شخصیت­هایی با حالات چهره قوی بوده اند.

۸۴ درصد از محتوا­های بصری محبوب در اینترنت که مورد ارزیابی قرار گرفته اند،

«حالت چهره» برچسب کلیدی آن­ها بود.

این در حالی است که فقط ۳۸ درصد از محتوا­های تصویری وایرال نشده از این ویژگی مهم برخوردار بودند.

به اعتقاد استرینگینی، در رابطه با تصویر برنی ساندرز که اخیرا دست

به دست در اینترنت گشت نیز یک تصویر کلوزآپ با ساختاری خوب

از یک شخصیت با حالتی جالب، خنده دار، واضح و مبرهن جلب توجه می­کند.

در مورد فاکتور احساسات و عواطف، ساندرز در این تصویر ناخواسته زمان­هایی

را به بازدید کنندگان یادآوری می­کند که مجبور شده اند در سرما از خانه خارج شوند.

خوزه جارنو، یک انسان شناس اجتماعی در دانشگاه «کامپلوتنس» مادرید،

بر این باور است که توانایی کالبدشکافی دقیق محتوا­های تصویری وایرال «بسیار ترسناک» است

زیرا شاید برند­ها در حال حاضر به دانش لازم برای استفاده از توانایی­های بالقوه خود مجهز باشند.

www.designtaxi.com

ادامه مطلب
تاکتیکهای-از-یاد-برنده-خبرهای-بد-برند

تاکتیک‌های از یاد برنده خبر‌های بد جهت نجات برند

اگر خبر‌های بدی درباره شما و برند شما به گوش مخاطبانتان رسیده، جهت باز پس گیری شهرت و رتبه خود در قالب نتایج جستجو در گوگل، پنج تکتیک زیر بسیار مفید و موثر واقع خواهند شد.

نکته مهم اینجاست که بیش از ۳۰ درصد از کاربران به نتایج جستجوی گوگل اعتماد کرده

و انتخابشان همین یافته‌ها خواهد بود.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

اجرای استراتژی‌هایی در زمینه سئو، پر رنگ ساختن حضور دیجیتال،

استقاده از گزینه‌های قانونی و رسیدگی شفاف به مسائل مختلف می‌تواند

به رفع عواقب روایت‌های منفی در فضای آنلاین در مورد برند کمک کند.

انتشار محتوای مثبت از طریق پلتفرم‌های معتبر

و درگیر شدن با بازخورد مشتریان می‌تواند رتبه شما را در قالب نتایج جستجوی گوگل بهبود بخشیده

و اعتماد به برند را احیا نماید.

انتقال یک نوع محتوای معمولی به طور آنلاین راهی عالی و تمام عیار جهت تضمین بازدید

فراوان از وبسایت کسب و کارتان و برند به شمار می‌رود.

با این حال، اگر این محتوا تصویری ضعیف از شرکت شما ترسیم کند، به راحتی نا امید خواهید شد.

در کنار همه این‌ها، هر گاه گوگل تشخیص دهد

که محتوایتان به اندازه کافی برای کسب رتبه‌های برتر در صفحات نتایج موتور‌های جستجوگر مناسب نیست،

باز هم همه چیز از دست نرفته است.

قبل از هر چیز بهتر است به طور خلاصه به شرح این واقعیت بپردازیم

که چرا حفظ خوشنامی در فضای آنلاین مهم و اساسی است.

آمار و ارقام دریافتی از ابزار سئو «Advanced Web Rankings»

حاکی از آن است که بیش از ۳۰ درصد از کاربران بر روی اولین نتیجه جستجو کلیک می‌کنند.

این رقم برای نتیجه دهم به ۲ درصد تقلیل می‌یابد.

پایین آوردن نتایج جستجوی منفی در گوگل برای مدیریت

صحیح شهرت و خوشنامی در فضای آنلاین لازم و ضروری است.

وقتی موتور‌های جستجوگر رتبه پایینی را برای مقاله و محتوای بد در نظر می‌گیرند، موارد زیر ممکن است رخ دهد:

کسب و کار شما شهرت خود را از دست خواهد داد و برند آسیب می بیند.

هیچ کس به شما اعتماد نخواهد کرد.

شاید فرصت‌‌های مهم را از دست بدهید.

شرکتتان به همان اندازه سرنخ تولید نخواهد کرد و در نهایتها

میزان فروش کسب و کارتان کاهش خواهد یافت.

در ادامه بیایید استراتژی‌های کلیدی موفقیت شخصی و حرفه ای را مورد بررسی قرار دهیم:

بر روی محتوای مثبت تمرکز کنید.

دفن نتایج جستجوی منفی با انتشار نتایج مثبت شروع می‌شود.

از بهینه سازی موتور جستجوگر (سئو) برای کسب اطمینان بابت این که محتوای جدید

یا فعلی در صفحه اول نتایج موتور جستجوگر (SERP) ظاهر می‌شود، کمک بگیرید.

باید اطمینان حاصل کنید که محتوایتان با توجه به سئو بهینه سازی شده

و حاوی مطالب جذابی از جمله فیلم‌ها، اینفوگرافیک‌‌ها و تصاویر جالب و قابل توجه است.

کمی صبر در زمینه جبران نتایج منفی قبلی حتما جواب می‌دهد.

در وبسایت یا اکانت‌های خود در رسانه‌های اجتماعی پیشرفت‌هایی را رقم بزنید.

یکی دیگر از استراتژی‌های عالی و موثر این است که به دقت به وبسایت خود نگاه کرده و ببینید

که آیا جایی برای پیشرفت وجود دارد یا خیر؟

بررسی کنید و ببینید که آیا همه صفحات با

موبایل سازگار بوده و زود بارگذاری می‌شوند یا خیر؟

از کاربر پسند بودن وبسایت خود مطمئن شوید.

اطلاعات شرکت خود را به روز کرده و اطمینان حاصل کنید

که اطلاعات لازم و مورد نیاز را به مشتریان بالقوه خود ارائه می‌دهید.

در ادامه، استفاده از یک لینک مرتبط در این صفحات ایده خوبی است

زیرا گوگل از بک لینک‌ها به عنوان یک فاکتور رده بندی کمک می‌گیرد.

اگر پست‌هایی دارید که حاوی اطلاعات قدیمی هستند،

برای بهبود رتبه خود در نتایج کار با موتور جستجوگر، آن‌ها را به روز رسانی کنید.

توصیه ما این است که مشتریان فعلی را تشویق به ثبت نظرات و اندرز‌های مثبت کنید تا روند کنونی را تغییر دهند.

این به کاربران کمک می‌کند تا متوجه شوند که اگرچه در گذشته مرتکب اشتباه شده‌اید،

اما در صدد اصلاح امور برآمده و کسب و کارتان آماده ارائه خدماتی عالی و تمام عیار می‌باشد.

اقدامات فوق احتمالا به افزایش اعتبار کسب و کار شما کمک و تضمین خواهد کرد

که بیش از پیش مورد توجه موتور‌های جستجوگر قرار می‌گیرید.

از ابزار‌هایی نظیر گوگل آنالیتیکس می‌توان در رابطه

با تدوین یک استراتژی مدیریت شهرت آنلاین ( ORM) بهره برد.

مشکل را به طور مستقیم حل کنید.

حقیقت این است که همه ما اشتباه می‌کنیم.

هیچ کس کامل نیست، بنابراین وقتی اتفاقات بدی رخ داده و شرکت شما به هم می‌ریزد،

بهتر است در قالب اقدامی مستقیم و یک عذرخواهی عمومی، شهرت از دست رفته خود را باز یابید.

چنین حرکتی به مشتریانتان نشان می‌دهد که کسب و کار شما مسئولیت پذیر و قابل اعتماد است.

در ادامه تغییرات مثبتی را که برای جلوگیری از تکرار آن حادثه یا اشتباه انجام داده اید را به نمایش بگذارید.

در نهایت اگر با عواقب منفی محتوای مضر و زیان بار دست و پنجه نرم می‌کنید،

می‌توانید امیدوار باشید که با اجرای استراتژی‌های کلیدی فوق امکان بازیابی شهرت از دست رفته وجود دارد.

www.entrepreneur.com

ادامه مطلب
پنج-استراتژی-برای-تشکیل-یک-تیم-رویایی-استارتاپی

پنج استراتژی برای تشکیل یک تیم رویایی استارتاپی

برای جذب و حفظ استعداد‌های برتر بهتر است از روز اول یک فرهنگ شرکتی قوی در شرکت یا استارتاپ خود را ایجاد کنید.

با سپردن مسئولیت مدیریت منابع انسانی به دیگران می‌توانید

بر روی توسعه محصول تمرکز کرده و سریع تر از پیش بینی‌ها به اهداف خود دست یابید.

شروع کار همیشه سخت است به خصوص وقتی که مراحل اولیه راه اندازی یک تیم استارتاپی را از سر می‌گذرانید. برخورداری از یک تیم قوی نقش پر رنگی در فروش موفق محصول دارد.

تنها مدیر خوب بودن کافی نیست. در ادامه پنج مهارت مدیریتی وجود دارد که موجب حفظ کارمندان اطراف شما خواهد شد:

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

همه چیز از فرهنگ شروع می‌شود.

ساختن یک فرهنگ قوی مهم و کلیدی است و باید از همان روز اول در اولویت قرار گیرد. قبل از ایجاد و اجرای یک استراتژی کسب و کار، بسیار مهم است که بدانید کی هستید، در حال حاضر کجا ایستاده اید، به کجا می‌خواهید بروید و چه تصوری از چشم انداز شرکت خود دارید. ارزش‌هایی که به آن‌ها باور دارید را شناسایی کرده و با خود بیندیشید که چه ارزش‌هایی را می‌خواهید با جهانیان به اشتراک بگذارید. قبل از همه چیز باید به این سوالات پاسخ دهید.

شایستگی‌ها و شاخص‌های رفتاری را شناسایی کنید.

در مرحله بعد، تصمیم بگیرید که دوست دارید چه افرادی را در تیم خود راه دهید. این امر شامل درک قابلیت‌ها و شاخص‌های رفتاری می‌شود.

برای مثال، در یک استارتاپ کارکنان باید از نوعی ویژگی انعطاف پذیری و سازگاری برخوردار باشند زیرا همه ما در محیطی زندگی و کار می‌کنیم که به سرعت در حال تغییر است. ما همچنین برای برخورداری از آغوشی گشاده نسبت به ایده‌های جدید، جاه طلبی سالم و سودمند، آمادگی برای ریسک پذیری در برابرنوآوری و توانایی آرام و محکم ماندن در شرایط مبهم و فشار زیاد ارزش زیادی قائلیم.

اگر فردی فاقد این ویژگی‌ها باشد، همه افراد درگیر چالش خواهند شد و در نتیجه راندمان پایین خواهد آمد. در ادامه این کارمند احتمالا برای مدتی طولانی در شرکت ماندگار نخواهد شد.

ارزش‌های پیشنهادی کارفرما (EVP) را فرموله و به وضوح با آن‌ها ارتباط برقرار کنید.

افراد مشتاق برای فعالیت در استارتاپ‌ها معمولا پر شور و ریسک پذیر هستند. آن‌ها برای آزادی، فرصت خلاقیت، احساس تعلق به چیزی مهم و فرصت‌هایی برای پیشرفت در مسیر شغلی ارزش قائلند. مطمئن شوید که این ارزش‌ها را ارائه می‌دهید. اگر غرامتی که قرار است پرداخت کنید پایین تر از سطح بازار است، پیشنهادات جدید دیگری مانند فروش و مشارکت در سهام را در نظر بگیرید.

از طرف دیگر، سعی کنید بفهمید که استارتاپ‌ها برای همه مناسب نیستند. یک نامزد می‌تواند کارشناسی برجسته باشد، اما اگر طرز فکرش هیچ گونه سازگاری با فرهنگ استارتاپی نداشته باشد، مدیران نیز نتایج درخشانی را به چشم نخواهند دید. صرف نظر از مزایایی که ارائه می‌دهید، اگر فرد مورد نظر برای ثبات جایگاه و موقعیت کاری ارزش قائل باشد، به یک استارتاپ نمی‌پیوندد.

برای یک موسس استارتاپ، گفتگو در مورد توسعه محصول و پتانسیل آن، برقراری ارتباط میان فرهنگ هیجان و توسعه و تاکید بر روی مزایا و ارزش‌هایی که برای جهان مفید است، لازم و ضروری به نظر می‌رسد. این محرک‌ها در جذب افراد همفکر موثر واقع خواهند شد. شما باید دقیقا بدانید که به دنبال چه کسی با چه توانایی‌ها و استعداد‌هایی هستید.

شروع به تعیین پروسه فعالیت منابع انسانی کنید.

تعیین پروسه‌های منابع انسانی برای یک استارتاپ در مراحل اولیه نیاز به ایجاد ساختاری متعادل و انعطاف پذیر دارد.وظایف اصلی از جمله استخدام و تعیین وظایف بلافاصله مشخص شده اما سایر فرآیند‌ها به مرور زمان و همزمان با رشد و پیشرفت استارتاپ توسعه می‌یابند.

حوزه‌های اصلی منابع انسانی عبارتند از: استخدام، آموزش و توسعه، مدیریت عملکرد، غرامت و پاداش، فرهنگ سازمانی و

ارتباطات داخلی، ارزیابی عملکرد، خروج از خدمت و غیره.

البته که شما باید با همه این‌ها کنار آمده و یک سفر چالش برانگیز را تجربه کنید.

برون سپاری وظایف دفتر پشتیبان منابع انسانی را در نظر داشته باشید.

مشکلات اصلی همه استارتاپ‌ها در مراحل اولیه شامل تعیین مکان، چگونگی انجام کار و زمان درست برای کشف استعداد مناسب می‌شوند. حجم کار زیاد و تجربه نیز اغلب اوقات محدود و کم خواهد بود به خصوص این که بخواهیم تنها ۲۴ ساعت صرف آن کنیم. علاوه بر این، موسس شرکت باید در همه مراحل همچنان بر روی محصول تمرکز استراتژیک داشته باشد. اگر قصد دارید همه چیز را دست تنها مدیریت کنید، شانس نزدیک شدن به یک مدل کسب و کار موفق و سنجش پذیر به شدت کاهش خواهد یافت.

برون سپاری امور اداری بخش پشتیبان منابع انسانی را همواره مد نظر قرار دهید. در این راستا گروهی از متخصصان مختلف می‌توانند به مدیریت همه کار‌ها از جمله استخدام، فرهنگ سازی، برندسازی منابع انسانی و اجرای برنامه‌های حفظ و توسعه بپردازند.

با برون سپاری این قبیل وظایف، می‌توانید سرعت استخدام را بالا برده و هزینه‌های جذب و حفظ استعداد‌ها را کاهش دهید. مهم تر از همه این که، در ادامه فرصتی برای غور عمیق در روند توسعه محصول کسب کرده و سریع‌تر به اهداف خود دست خواهید یافت.

شرکت‌های بزرگ در دنیای امروز، مدت‌ها پیش توسط علاقمندان به ایده‌های بزرگ و درخشان تاسیس و توسعه یافته اند. وظیفه شما این است که چنین رویاپردازان و مبتکرانی را برای پروژه‌های خود بیابید – کسانی که آماده اند خطرات احتمالی را با شما در  میان گذاشته و با مدیران و کارمندانتان برای دستیابی به یک هدف بزرگ تلاش کنند. کلید تشکیل یک تیم رویایی، وقوف کامل به ماموریت‌ها، اهداف و ارزش‌هاست. به این ترتیب، کشف افرادی که طرز فکر، جهان بینی و فرهنگتان را با دیگران به اشتراک می‌گذارند، بسیار آسان تر خواهد بود.

www.entrepreneur.com

منبع

ادامه مطلب
از-سیر-تا-پیاز-مدیریت-ارتباط-با-مشتری-1

از سیر تا پیاز مدیریت ارتباط با مشتری (قسمت اول)

CRM استراتژی تعامل و ارتباط با مشتری و مشتریان بالقوه و بالفعل است و این روزها به یکی از عناصر ضروری سازمان‌های بزرگ و کوچک تبدیل شده است.

در این مطلب و دو قسمت دیگر می‌خواهیم درباره‌ی CRM و تجربه‌ی مشتری حرف بزنیم.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

به طور کلی وقتی از عبارت مدیریت ارتباط با مشتری یا مخفف آن CRM استفاده می‌کنیم به این سه زمینه اشاره داریم:

CRM به عنوان فناوری:

نرم‌افزاری که تیم پشتیبانی شرکت برای ثبت، گزارش‌دهی و تحلیل تعامل بین مشتری و شرکت به کار می‌گیرد.

CRM به عنوان استراتژی:

فلسفه‌ی کسب‌و‌کار درباره‌ی چگونگی مدیریت ارتباط‌های سازمان با مشتری.

CRM به عنوان یک فرایند:

فرایند یا سیستمی که یک‌ کسب‌و‌کار برای تغذیه و کنترل ارتباطاتش به کار می‌گیرد.

اما تعریف هرکدام از اینها که باشد، CRM فلسفه‌ی ساده‌ای دارد:

مشتری به همه چیز مقدم است.

وقتی کسب‌و‌کارها تمام معاملات‌شان را از دریچه‌ی دید مشتری ببینند،

دیگر چاره‌ای ندارند مگر این‌که به دنبال انتقال بهترین تجربه‌ به مشتری باشند

که درنهایت وفاداری در قبال شرکت را افزایش می‌دهد.

به‌کاربردن نرم‌افزارهای CRM اطلاعات بخش‌های مختلف شرکت را جمع‌آوری و چشم‌اندازی یکپارچه

و کلی از هر مشتری فراهم می‌کند.

به این ترتیب کارکنان در قسمت‌های مختلف فروش، بازاریابی و پشتیبانی

در کوتاه‌ترین زمان ممکن نیازهای مشتری را درمی‌یابند و سازمان می‌تواند

درمورد تمام عناصری که می‌توانند کیفیت ارتباط با او را بهبود ببخشند، تصمیم بگیرد.

این نرم‌افزارها اگر به درستی پیاده‌سازی شوند،

نه تنها بینش مناسبی از فرصت‌های کسب‌و‌کار را در اختیار شرکت‌ها می‌گذارند

که براساس اطلاعات هر مشتری به دست آمده است،

بلکه راهی هستند برای اندازه‌گیری ارزش مشتریان.

چرا مدیریت ارتباط با مشتری برای کسب‌و‌کارها مهم است؟

یکی از دلایل اهمیت CRM برای کسب‌و‌کارها،

کمک برای به دست آوردن مشتریان جدید و حفظ مشتریان قدیمی‌ست.

در محیط رقابتی امروز و با ظهور محصولات جدید که انتخاب‌کردن

از میان‌شان کار دشواری‌ست، مشتریان به راحتی به سراغ گزینه‌های جدید می‌روند

و گزینه‌ی«وفاداری» به مفهومی در گذشته‌های دور تبدیل شده است.

محصولات یا خدمات جدید در یک چشم به هم زدن تکراری می‌شوند

و این اتفاق به معنای راحتی تغییر شرکت‌ها و انتخاب‌ها برای مشتری‌ست.

نکته‌ی قابل توجه دیگر این است که برخلاف تصور بسیاری از برندها، تمام مشتریان یکسان نیستند.

برخی باوجود صرف مبالغ کم، مشتریان پرمصرف هستند

و برخی دیگر گاه‌به‌گاه خرید می‌کنند،

اغلب محصولات و خدمات جدید را می‌خرند و ممکن است تاثیر زیادی در اجتماع خودشان داشته باشند.

CRM به برندها کمک می‌کند اقدامات بازاریابی و فروش‌شان را برای این گروه اولویت‌بندی کنند.

همچنین به شرکت‌ها روش بهتری برای درک نیازها و خواسته‌های مشتری می‌دهد

تا بتوانند کیفیت محصولات خود را بهتر کنند.

واقعیت این است که شناخت بیشتر و بهتر مشتری،

اولویت‌ها و رفتارهای خریدشان، به معنای هدف‌گذاری دقیق‌تر شرکت‌ها خواهد بود.

CRM چطور کار می‌کند؟

بیشتر مردم گمان می‌کنند CRM فقط یک فناوری‌ست و باید بگوییم اشتباه می‌کنند.

هیچ فناوری‌ای هرقدر هم پیشرفته و توانمند باشد، نمی‌تواند بدون یک استراتژی هدایتی برای پیاده‌سازی و استفادهْ سودمند باشد. استراتژی کسب‌و‌کار و فناوری باید در کنار هم فعالیت کنند تا درنهایت بتوانند برنامه‌ی مشتری‌محور را تجسم ببخشند.

CRM از استراتژی محوریت مشتری حمایت می‌کند.

سیستم CRM از استراتژی‌ای پشتیبانی می‌کند که بنایش محور قراردادن مشتری در تمام فعالیت‌های شرکت‌هاست. این استراتژی باید برمبنای اهداف مشخصی شکل گرفته باشد و بتواند تجربه‌ی مشتری را به شکل معناداری به تصویر بکشد.

تجربه‌ی ارزشمند مشتری یکی از بخش‌های درونی CRM است. هر بار که مشتری از طریق یکی از کانال‌های ارتباطی‌اش با سازمان تماس برقرار می‌کند، فرصتی برای خلق نظر دارد که می‌تواند خوب، بد یا بی‌تفاوت باشد. مجموعه‌ی تجربه‌های مشتری -در طول زمان- تصویری در ذهن او به وجود می‌آورد که چهره‌ی برند و ارزش‌های آن را برایش شکل می‌دهد.

www.salesforce.com

ادامه مطلب
مدل-b2g-چیست-و-شامل-چه-مواردی-میشود؟

مدل کسب و کار B2G چیست و شامل چه مواردی می­شود؟

مدل کسب و کار «B2G» به زمانی اطلاق می­شود که یک کسب و کار خاص، محصولات، اطلاعات یا خدمات خود را به آژانس ­­های دولتی می­فروشد. در قالب این مدل کسب و کار، کسب و کار­ها در پاسخ به مناقصه دولت، پیشنهاد­های خود را ارائه می­دهند.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

هر سال سازمان­های دولتی خواستار عقد قرارداد یا مناقصه ­های میلیاردی با کسب و کار­ها در ابعاد مختلف هستند. در واقع، دولت ایالات متحده آمریکا سالیانه نزدیک به ۷ تریلیون دلار صرف خرید­های دولتی می­کند که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از تولید ناخالص دولتی این کشور را تشکیل می­دهد.

نمونه­ هایی از معاملات B2G:

کسب و کار­های متخصص در زمینه ساخت و ساز، اغلب اوقات معاملاتی از نوع B2G را با سازمان­های دولتی انجام می­دهند. در این رابطه، برای مثال سازمان­های دولتی در قالب یک سری مناقصات، جزئیات و زیرساخت­های لازم برای احداث ساختمان­های جدید، توسعه پارک­ها، کتابخانه­ ها، مدارس یا اجرای پروژه­ های حوزه راه سازی را مطرح می­کنند. بعد از تایید پیشنهاد یک کسب و کار توسط آژانس مربوطه، رابطه ای از نوع B2G بین آن دو شکل می­گیرد.

آژانس­های دولتی اکثرا خریدار و متقاضی یک راه حل ارتباطی منسجم برای در تماس ماندن با همکاران و دیگر آژانس­های دولتی هستند. دفاتر دولتی هنگام خرید این سرویس از سایر کسب و کار­ها، یک معامله B2G را انجام می­دهند.

یک شرکت فعال در زمینه توسعه پایگاه داده ­های اطلاعاتی می­تواند سیستمی را برای دفاتر دولتی محلی راه اندازی کند تا جهت تهیه فرم­ های مالیاتی برای موضوعاتی از قبیل بازدهی سرمایه گذاری، استهلام تجهیزات و خرید­های تجاری به کار گرفته شود. برای مثال، کسب و کار­ها با ابعاد مختلف می­توانند به معرفی، تبلیغ و عرضه خدمات توسعه نرم افزار خود به آژانس­های دولتی بپردازند.

ارائه خدمات در حوزه تعمیر و نگهداری نمونه ای عالی و تمام عیار از معاملات B2G به شمار می­روند. برای نگهداری از ساختمان­های عمومی و فضای باز، امکان برگزاری مناقصه از سوی سازمان­های دولتی و شرکت در آن توسط پیمانکاران خارجی وجود دارد. برای مثال، این امکان هست که یک آژانس دولتی برای نگهداری و مراقبت از پارک­های عمومی خود یک شرکت ارائه دهنده خدمات باغبانی را استخدام کند.

شرکت­های دولتی در جهان

بسیاری از شرکت­ها در سرتاسر جهان دولتی هستند. به عبارتی یک شرکت زمانی دولتی نامیده می­شود که به نمایندگی از دولت یک کشور دست به انجام طیف گسترده ای از فعالیت­های تجاری بزند. چین از لحاظ تعداد شرکت­های دولتی فعال در این کشور، نسبت به سایر نقاط جهان رتبه بالایی را به دست آورده است.

بعد از ۱۹۴۹، کلیه واحد­های تجاری در جمهوری خلق چین تحت مالکیت دولت این کشور درآمدند. در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، دولت شروع به اصلاح بنگاه اقتصادی دولت کرد و طی دهه­ های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، بسیاری از بنگاه­های دولتی کوچک و متوسط خصوصی شدند و به بورس راه یافتند. وجود تعداد زیادی شرکت در شکل­های مختلف، ترکیبی از سرمایه­ های دولتی و خصوصی را به وجود آورد. در دایره لغات جمهوری خلق چین، اصطلاح «شرکت دولتی» به شکل خاصی از شرکت­­ها اطلاق می­شود که به طور فزاینده ای در قالب یکی از شرکت­های حاضر در فهرست زیر کم کم تحت مالکیت دولت در می آیند.

بعضی از بزرگ ترین شرکت­های دولتی در بورس اوراق بهادار شانگهای و شنزن شناور می­باشند اما در واقع، دولت همچنان کنترل این شرکت­ها را در دست دارد و همیشه دارای اکثریت بهره و حق رای است. بنگاه­های دولتی بیشتر توسط شورای دولتی جمهوری خلق چین (SASAC) و کمیسیون نظارت بر دارایی­های دولتی دولت مرکزی اداره می­شوند. با این وجود، برخی شرکت­های دولتی تحت مدیریت شرکت سرمایه گذاری چین (و بازوی داخلی آن، شرکت سرمایه گذاری «Central Huijin Investment») اداره می­گردند. در همین حال شرکت­های تحت مدیریت دانشگاه به عنوان بخشی از وزارت آموزش و پرورش یا برخی موسسات مالی تحت مدیریت وزارت دارایی، در این امر مشارکت دارند.

منبع

ادامه مطلب
خلق-پرسنال-برند-به-عنوان-سرمایه-۱

خلق پرسنال برند به عنوان سرمایه – قسمت اول

در بازار تجاری امروز تقریبا پرسنال برند همه چیز است.

اگر به دنبال سرمایه گذاری برای راه اندازی یک استارتاپ هستید و کسب موفقیت در دنیای تجارت هستید، ایلان ماسک می تواند الگوی خوبی در این زمینه به شمار برود.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

ایلان ماسک یک کارآفرین سریالی است

که غافلگیری ها، الهامات و قدرت پرسنال برندش،

او را به یکی از سرمایه های اصلی شرکت هایش تبدیل کرده است.

او به عنوان یک مهندس نرم افزار و یکی از موسسان شرکت نرم افزاری «Zip2» شروع به کار کرد

و حالا صاحب «Space X» است.

این شرکت فعال در حوزه هوافضا احتمالا فرصت نقل مکان بشر به دیگر سیارات را فراهم خواهد آورد.

پرسنال برند او باعث می شود تا به خلق یک نتیجه بسیار خوب ایمان بیاورید.

ایلان ماسک در توییتر بسیار فعال است.

او گهگاه به زبان روسی به توییت های کاربران پاسخ می دهد

و اغلب اوقات درباره ارزش هایش در زندگی صحبت می کند.

وقتی که Space X همزمان با ارائه یک خودرو مدل تسلا،

دست به عرضه سنگین ترین دستگاه پرتابه موشک «Falcon Heavy» زد،

کاربران توییتر در قالب پست های مختلف از نوع علاقه او به این پرتابه پرسیدند.

در ادامه تصاویری از اختراعات عجیب و غریب از روسیه پس از جماهیر شوروی منتشر شد.

او حس خود را نسبت به این نوع پرتابه «عالی» توصیف کرد.

ماسک اول ماه مه خبر از فروش بخش اعظمی از اموال خود و البته در خانه خود در لس آنجلس داد.

او که همواره با اجرای پروژه های بزرگ مخاطبان را شیفته خود می کند،

مشغول ساخت یک سفینه فضایی با ۱۰۰ نفر ظرفیت است.

او در پاسخ به سوالات مطرح شده پیرامون بخش بزرگی از اموال خود گفت که آزاد است و به پول هیچ نیازی ندارد.

او می خواهد زندگی خود را وقف مریخ و زمین کند.

اموال و مستقلات جلوی پیشرفتش را می گیرند.

توسعه پرسنال برند مستلزم طی یک روند بلند مدت است که مدام باید به روز شود.

مشتریان کسانی را انتخاب می کنند که با تمام وجود به ایجاد یک رابطه دوستی عمیق بین خود

و طرف مقابل ایمان بیاورند.

آن ها نیاز دارند از همه ابعاد زندگی شخصی او مطلع باشند و بتوانند به وی اعتماد کنند.

در نهایت مخاطبان به این نتیجه می رسند که هر کاری که او انجام می دهد جالب و مفید است.

مخاطبان بر روی محصولات یا خدمات پرستال برند محبوب خود سرمایه گذاری می کنند.

وجود یک پرسنال برند واضح و مشخص منجر به شناخت از او و وفادار ماندن به وی می شود.

ماسک از راه های مختلف برای برقراری تماس با مخاطبان بهره می برد.

روند استفاده فعالانه از اصطلاح «پرسنال برند» برای نخستین بار در یک مقاله توسط روزنامه نگار آمریکایی،

تام پیترز، در وبسایت خبری تحلیلی «Fast Company» در سال ۱۹۹۷ میلادی کلید خورد

و در ادامه برند های اختصاصی «individual brands» فعالانه در عرصه های مختلف کسب و کار

همچنان توسعه پیدا کرده و رشد می کنند.

صاحبان این برند ها را افرادی تشکیل می دهند که در شغل و حرفه خود به قله موفقیت دست یافته اند

و در میان مردم به چهره هایی محبوب و شناخته شده تبدیل شده اند.

از جمله این پرسنال برند های ممتاز و برجسته می توان به نام هایی

مثل جف بزوس، ایلان ماسک، دونالد ترامپ، اپرا وینفری و استیو جابز اشاره کرد.

قوانین این بازی بسیار ساده است.

اول از همه شما باید ایده اصلی را به دقت مطرح کنید

و برای انجام این کار باید شناخت کاملی از خود داشته باشید

و به کشف استعداد هایتان بپردازید.

از نگاه مخاطب، ماسک با بلند پروازی خاص خود کاری کرده است

تا هر غیر ممکنی با او ممکن شود.

در مرحله بعدی باید به تفکر و تعمق درباره نوع رفتار

(نحوه صحبت کردن، گوش دادن، نوشتن و طرز نگاه کردن) و فرم ارائه خود بپردازید

و دیدگاهتان نسبت به زندگی را شرح دهید.

نقطه نظرات شما شامل افکار و عقایدتان نیز می شود.

ماسک خود را به عنوان شخصی عاشق کار و مبتکر و در عین حال عجیب و غریب به مخاطبانش نشان می دهد.

در توییت های او تناقضاتی نیز هست که از بیان آن ها هیچ ابایی ندارد.

او حتی ممکن است بعضی از توییت هایش را پس از مدتی پاک کند.

آخرین مرحله تدوین یک استراتژی بازاریابی پرسنال برند است.

در برقراری ارتباط ظرافت به خرج دهید و بر روی سخنان و اعمال خود نظارت داشته باشید (روابط عمومی).

علائق خود را پیدا کنید، رویای خود را دنبال کنید و خود را از دیگران متمایز کنید

برای ساخت یک پرسنال برند از کجا شروع کنیم؟

اول از همه، به ارزیابی بنیادی بپردازید که قصد دارید بر اساس آن پرسنال برند خود را بنا کنید:

مهارت های حرفه ای یا فردی یک نفر را از دیگران متمایز می سازد.

اگر در رابطه با رشته تحصیلی خود اعتباری را کسب کرده اید و در صدد توسعه فعالیت هایتان در این زمینه هستید،

باید در مورد ارائه صحیح دستاورد ها و گسترش پوشش دهی آن ها، خوب بیندیشید.

ماسک از کودکی به کامپیوتر علاقه داشت و از ۹ سالگی برنامه نویسی را یاد گرفت.

در ۱۲ سالگی یک برنامه به زبان BASIC نوشت

و بازی ویدئویی «Blaster» خود را فروخت که قرار بود

در آن کاربران سفینه های آدم فضایی ها را نابود کنند.

حین تحصیل در دانشگاه، ایلان به مونتاژ کامپیوتر برای همکلاسی های خود می پرداخت.

به گفته ماسک، اگر کامپیوتر ها بد کار می کردند یا ویروسی شده بودند، او دست به تعمیر آن ها می زد.

شرکت او با عنوان «Zip2» با نقشه هایی جامع و تلفیقی

به اولین نسخه دفتر تلفن آنلاین «Yellow Pages» تبدیل شد زیرا به نظر او همه باید بتوانند

ضمن دسترسی به نزدیک ترین پیتزا فروشی به محل زندگی خود،

اطلاعات مناسب برای رسیدن به آن جا را نیز دریافت کنند.

در سال ۱۹۹۹، شرکت کامپیوتری «Compaq» پس از خرید سهام Zip2

به قیمت ۳۰۷ میلیون دلار، آن را با موتور جستجوگر «Altavista» ادغام کرد.

به طور کلی ماسک اغلب اوقات درباره حرفه خود حرف می زند.

فرآیند شکل گیری برند نه فقط از مصاحبه های متعدد بلکه از کتاب «ایلان ماسک: تسلا، SpaceX و جاده ای به سمت آینده» نوشته «اشلی ونس» و فیلم های مختلف تاثیر پذیرفت.

ماسک در نقش خودش در مرد آهنی، Machete Kills، Excellence،

سیمپسون ها و یک اپیزود از تئوری بیگ بنگ بازی کرد.

ایجاد این فرمت ها اجازه انعطاف پذیری در سبک ارائه خود را می دهند

و جنبه های مختلفی از شخصیت را به تصویر می کشند.

در نتیجه این احساس بیش از پیش در دل مخاطبان به وجود می آید که انگار او را می شناسند.

پرسنال برند شما، هنگام ساخت، در آینده برایتان سودآور خواهد بود، حتی اگر روند توسعه آن را متوقف کنید.

شهرت و اعتبارتان به عنوان یک متخصص خوب و حرفه ای هرگز از بین نخواهد رفت.

از هم اقزایی و مشارکت استفاده کنید

ایلان ماسک در زمینه داستان سرایی مهارت بسیار زیادی دارد.

وی در کنار کسب عنوان بنیانگذار و مدیر عامل تسلا، سخنگوی این شرکت نیز به شمار می رود

که البته اغلب اوقات بیانیه هایش در توییتر به سمع و نظر مخاطبان می رسند.

ماسک شخصا اصول و مبانی اساسی تسلا را برای دیگران بیان می کند

و درباره کیفیت خودرو ها و خدمات تسلا به مشتریان حرف می زند.

اقدام فوق نه فقط بر روی خریداران بلکه بر روی سرمایه گذاران نیز تاثیر می گذارد،

بر عمق ایمان و اعتماد آن ها به شرکت می افزاید و ارزش آن را بالا می برد.

از طریق تسلا، الون ماسک چشم انداز خود از آینده را به تصویر می کشد

و برای تسلا نیز، ارزش ایده ها هرگز کمتر از محصولات یا عملکرد مالی اش نیست.

در نتیجه، طبق اصل هم افزایی و مشارکت، پرسنال برند ماسک و

برند های شرکت هایش هر دو با هم توسعه می یابند.

همزمان با تلاش برای توسعه یک پرسنال برند، شما می توانید

به پیشرفت هایی در زمینه کسب و کار نیز دست پیدا کنید.

www.popsop.com

منبع

ادامه مطلب
ارزش-پیشنهادی-برند-چیست؟-1

ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت سوم

در مطالب قبل به ارزش پیشنهادی برند پرداختیم. شکل رسیدن به آن را با بررسی مخاطب،

محصول‌ و خدمت و نقش‌شان در برطرف کردن نیاز گفتیم.

گفتیم که ارزش پیشنهادی برند:

  • توضیح می‌دهد که محصولات یا خدمات یک شرکت چطور مشکل یک مشتری را حل می‌کنند یا این‌که به چه روشی وضعیت کنونی او را بهبود می‌بخشند.
  • مزایای خاص محصول یا خدمت را تشریح می‌کند (ارزش‌های قابل اندازه‌گیری)
  • به مشتری احتمالی برند می‌گوید که چرا باید به جای رقبا از او خرید کند (مزیت رقابتی)

حالا می‌خواهیم چند نمونه از ارزش‌های پیشنهادی برخی برندها را با هم ببینیم.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت اول» را هم بخوانید.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت دوم» را هم بخوانید.

اوبر (Uber)- هوشمندانه‌ترین روش جابه‌جایی

اوبر بدون این‌که صراحتا بگوید،

ماهرانه تمام معایب تاکسی‌گرفتن سنتی را برجسته و دلایلش را برای بهتربودن خدمتش بیان می‌کند.

این عبارت ساده و در عین حال تاثیرگذارِ «بزن روی اپ، ماشین بگیر»

به روشنی سادگی و راحتی‌ استفاده از خدمات اوبر را به نمایش می‌گذارد:

  • با یک ضربه، خودرو به دنبال مشتری می‌آید.
  • راننده دقیقا می‌داند مقصد کجاست.
  • پرداخت کاملا غیرنقدی‌ست.

این روند به طور کلی با شیوه‌ی تاکسی‌سوارشدن پیشین متفاوت است؛

مسافر می‌تواند بدون هیچ استرسی سوار ماشین شود

و بدون این‌که مجبور باشد مقصدش را توضیح بدهد

یا نگران همراه‌نداشتن پول نقد باشد به سفرش ادامه دهد.

روشی سریع و کارامد برای رسیدن به مقصد که تمام ارزش‌ پیشنهادی اوبر است.

آیفون (iPhone)- بهترین تجربه خود محصول است

حتی امروز که دنیا پر شده از محصولات متفاوت الکترونیکی،

باز هم نمی‌توان محصولی پیدا کرد که بیش از آیفن درباره‌اش حرف و حدیث وجود داشته باشد.

اما چه چیز این محصول را تا این حد بر سر زبان‌ها انداخته و باعث شده بسیاری

از محصولات دیگر بخواهند با آن رقابت کنند؟

ارزش پیشنهادی آیفن، تجربه‌ای منحصربه‌فرد است

و چه آیفن دوست داشته باشید یا از آن متنفر باشید،

نمی‌توانید انکار کنید که این تجربه‌ی منحصربه‌فرد

به طرفدارانش داده شده است.

از طراحی خاص آن گرفته تا کیفیت برنامه‌ها

و گرافیک‌شان که تجسم تجربه‌ای خاص هستند.

اپل باور دارد که تلفن باید چیزی بیش از مجموعه‌ای از ویژگی‌ها باشد.

اپل بازار پر ازدهام و رقابتی طراحی گوشی را می‌شناسد

و به جای این‌که بر ویژگی خاصی تمرکز کند،

از همان ابتدا تمام توجهش را به تجربه‌ی استفاده از آیفن معطوف کرده است.

به جرات می‌توان گفت که هیچ شرکتی نمی‌تواند

از کلمه‌ی «جادویی» برای گوشی همراه استفاده کند اما اپل می‌تواند.

ارزش پیشنهادی برند با ادعای اپل مبنی بر تولید گوشی زیبا، ساده و جادویی جور درمی‌آید.

لس‌اکانتینگ (LessAcounting)- نگه‌داری حسا‌ب‌و‌کتاب‌ها بدون عذاب

برای بیشتر مردم رسیدگی به حساب‌و‌کتاب‌هایشان کار دشواری‌ست،

گیج‌کنده است و وقت زیادی می‌گیرد. و فرقی نمی‌کند که دفاتر

یا فایل‌های حساب‌و‌کتاب کسب‌و‌کارها مرتب باشند. همین مساله است

که ارزش پیشنهادی لس‌اکانتینگ را قانع‌کننده و باورپذیر می‌کند.

این برند براساس ساده‌کردن فرایند حسابداری ساخته شده است

و ارزش پیشنهادی آن در وب‌سایتش برجسته‌تر شده است.

در صفحه‌ی اول وب‌سایت آن آمده است

که «با نرم‌افزار حسابداری ما زندگی‌تان را آسان‌تر می‌گذرانید.»

اورنوت (Evernote)- همه چیز را به خاطر داشته باش

اورنوت که نام آشنایی در میان اپلیکیشن‌های برنامه‌ریزی دارد،

با هدف قراردادن افراد پرمشغله ارزش پیشنهادی‌اش را

«به خاطر آوردن همه چیز» در نظر گرفته است.

آن هم با اپلیکیشنی که استفاده از آن راحت است و افراد می‌توانند

با نگه‌داشتن تمام یادداشت‌هایشان در یک‌جا خیال راحت‌تری داشته باشند.

در مطلب بعدی از جایگاه‌سازی برند حرف می‌زنیم.

www.conversionxl.com/

www.wordstream.com

ادامه مطلب
ارزش-پیشنهادی-برند-چیست؟-1

ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت دوم

در بخش اول مطلب به تشریح مفهوم ارزش پیشنهادی برند، و روش شکل‌گیری آن پرداختیم. با هم ادامه‌ی روند خلق ارزش پیشنهادی برند را ببینیم.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت اول» را هم بخوانید.

محصولات و خدمات

پس از کامل‌شدن موارد مربوط به پرسونای مخاطب، یک قدم به ارزش پیش‌نهادی برند نزدیک تر می‌شویم. حال باید تمام خدمات و محصولاتی که ارزش پیش‌نهادی برند حول آنها ساخته می‌شوند، فهرست شوند.

کدام محصول یا خدمت به مشتری کمک می‌کند تا مسائل عاطفی، اجتماعی و کاربردی‌اش را به انجام برساند یا برای ارضای نیازهای اساسی‌اش به او یاری می‌رساند؟

محصولات و خدمات می‌توانند فیزیکی و قابل‌لمس باشند (کالاها یا خدمات پس از فروش به مشتری)، یا این‌که مجازی/ دیجیتال باشند (موارد دانلود‌کردنی، پیشنهادهای آن‌لاین)، غیرملموس باشند (کپی‌رایت، تضمین کیفیت) یا مالی باشند (خدمات مالی)

در این مرحله تمام خدمات و سرویس ها براساس اهمیت‌شان برای مشتری امتیازدهی می‌شوند. آیا آنها برای مشتری حیاتی هستند؟


تسکین‌دهنده‌ها

حال باید مشخص کرد که چگونه محصولات و خدمات، ارزش خلق می‌کنند. قبل از هر چیز باید به این نکته بپردازیم که چطور رنج‌ها یا مشکلات مشتری را آرام می‌کنند. چگونه حس‌های منفی را کم می‌کنند یا از بین می‌برند، هزینه‌های ناخواسته را کاهش می‌دهد یا چطور می‌توانند ریسک‌هایی را که او پیش از استفاده، یا در حین استفاده یا پس از آن با آن مواجه می‌شود از بین ببرند؟

پرسش هایی که در این مرحله پرسیده می‌شوند:

  • آیا این محصولات و خدمات نقشی در صرفه‌جویی دارند؟ (زمان، پول یا تلاش)
  • آیا باعث می‌شوند مشتری حس‌های بهتری داشته باشد؟ (خشم، ناراحتی یا وضعیت بد را از بین می‌برند؟)
  • روش‌ها و راه‌حل‌های ناکارامد را از بهبود می‌بخشند؟ (ویژگی‌های جدید، عملکرد و کیفیت بهتر)
  • سختی‌ها و چالش‌هایی را که ممکن است مشتری با آن مواجه شود، از بین می‌برند؟ (آسان‌کردن چیزها، کمک به انجام کارها، از بین بردن مقاومت‌ها)
  • آیا می‌توانند پیامدهای منفی اجتماعی را از مقابل مشتری بردارند؟ (ترس از ازدست‌دادن اعتماد، موقعیت، آبرو)
  • خطراتی را که مشتری از آن می‌ترسد حذف می‌کنند؟ (مالی، اجتماعی، ریسک‌های فنی یا هرچیزی که ممکن است به مشکل بربخورد)
  • آیا به آرامش او کمک می‌کنند؟ (از بین بردن دل‌مشغولی‌ها، کمک به حل مشکلات بزرگ یا کم‌کردن نگرانی‌ها)
  • آیا اشتباهات معمول مشتری را کاهش می‌دهند؟ (اشتباه هایی که در استفاده از محصول یا خدمت وجود دارد)
  • آیا مشتری را از محدودیت‌هایی که مانع به‌کار گرفتن راه‌حل‌هاست خلاص می‌کند؟ (کاستن هزینه‌های اضافی، یادگیری آسان‌تر، مقاومت کم‌تر در برابر تغییر)

این موارد هم به رتبه‌بندی و امتیازدهی نیاز دارند.

عوامل موثر بر به دست آوردن مشتری

درنهایت برند باید بتواند بگوید که چطور محصولات و خدماتش مزیت‌های مورد انتظار مشتری را فراهم می‌کند؟ یا حتی می‌تواند با دستاوردهای اجتماعی، احساسات مثبت و صرفه‌جویی در هزینه‌ها و کاربردش او را غافلگیر کند؟

و اما پرسش‌های این مرحله عبارتند از:

  • آیا محصولات و خدمات برند مشتری را خوشحال می‌کند؟ (از نظر زمانی، پول و تلاش)
  • آیا خروجی آنها در حد انتظارات مشتری‌ست یا از آن فراتر می‌رود؟ (سطح کیفیت بهتر)
  • آیا آنها مشابه مواردی هستند که او درحال حاضر به کار می‌برد و از آن خشنود است، یا عملکرد بهتری دارند؟ (در رابطه با ویژگی‌های خاص، کارایی یا کیفیت)
  • آیا زندگی‌اش را ساده‌تر می‌کنند؟ موقعیت اجتماعی او را بهبود می‌بخشند؟ آیا همان کاری را می‌کنند که مشتری می‌خواهد؟ آیا رویای مشتری را محقق می‌کنند؟ آیا خروجی مثبتی منطبق بر معیارهای موفقیت یا شکست از نظر مشتری را ایجاد می‌کنند؟ آیا فرایند به‌کارگیری‌شان آسان‌تر است؟


رقابت بر سر مشتری

بیشتر ارزش‌های پیشنهادی، با موارد مشابه برندهای دیگر بر سر یک گروه مخاطب رقابت می‌کنند. پس در این مرحله باید ارزش‌های پیشنهادی رقبا را با توجه به قیمت، عملکرد، ریسک‌ها، کیفیت خدمت و… روی کاغذ آورد.

پس از پاسخ به این پرسش‌های بالا و انجام مرحله‌ي آخر است که می‌توان ارزش پیشنهادی منحصربه‌‌فردی را خلق کرد که رقبا از آن غافل مانده‌اند و برند می‌تواند اطمینان داشته باشد که در نقطه‌ی درستی ایستاده است. در مطلب بعدی می‌خواهیم چند نمونه‌ي خوب ارزش‌های پیشنهادی را ببینیم.

www.businessmodelalchemist.com

ادامه مطلب
ارزش-پیشنهادی-برند-چیست؟-1

ارزش پیشنهادی برند چیست؟ – قسمت اول

قصد داریم در چند مطلب ارزش پیشنهادی برند و نمونه‌های خوب آن را با هم ببینیم و به ارتباط ارزش پیشنهادی و جایگاه‌سازی برند بپردازیم.

پیشنهاد می‌کنیم مطلب «استراتژی گاو بنفش چیست؟» را هم بخوانید.

چرا مشتریان یک برند را انتخاب می‌کنند؟

چه چیز ترغیب‌شان می‌کند که محصول یا خدمت یک شرکت را به صدها نمونه‌ی دیگر ترجیح دهند؟

چه چیز یک شرکت، محصول یا خدماتش را از بقیه متمایز می‌کند؟

پاسخ تمام این پرسش‌ها «ارزش پیشنهادی برند» است

و آن ارزشی‌ست که برند قول می‌دهد به مشتری بدهد.

ارزش پیشنهادی برند بیانیه‌ای‌ست شفاف، قابل اندازه‌گیری و نمایانگر مزیت‌های آشکاری‌ست

که مصرف‌کننده پس از خرید محصول یا خدمت به دست می‌آورد.

ارزش پیشنهادی قرار است مصرف‌کننده را قانع کند که محصول یک برند از رقیبش بهتر است.

خیلی وقت‌ها ارزش پیشنهادی همان مزیت رقابتی‌ست که مصرف‌کنندگان به دلیل وجود آن ویژگی،

یک محصول یا خدمت را به دیگری ترجیح می‌دهند.

اما چطور می‌توان ارزش پیشنهادی برند را تعریف کرد

تا محصول یا خدمت یک برند در دسته‌ی انتخاب‌شوندگان قرار بگیرند.

یکی از روش‌های این کار از دایره‌ی شناخت مشتری و پروفایل او و مربع محصول یا خدمت تشکیل شده است.

هدف این روش رسیدن به ارزش‌هایی‌ست که بیشترین نیاز مخاطب را برآورده می‌کنند.


مشتری

ابتدا از نزدک مشتری را بررسی می‌کنیم.

می‌خواهیم بدانیم مشتری دلش می‌خواهد چه کارهایی انجام شوند.

این کارها به تمام مواردی گفته می‌شوند که او می‌خواهد به انجام برسند،

مشکلاتی که می‌خواهد حل شوند یا حتی نیازهایی که به دنبال رفع‌شان است.

پرسش‌های این بخش عبارتند از:

مشتری به دنبال انجام چه کارهای عملیاتی‌ای‌ست؟ (حل یک مشکل خاص و…)

مشتری به دنبال تحقق چه فعالیت‌های اجتماعی‌ای‌ست؟ (می‌خواهد خوب به نظر برسد، قدرت بیشتری به دست بیاورد و…)

مشتری می‌خواهد چه فعالیت‌های احساسی‌ای را به انجام برساند؟ (زیبایی، حس‌های خوب، امنیت و…)

او می‌خواهد چه نیازهای ابتدایی‌اش پاسخ داده شود؟ (ارتباطات، استراحت و…)


رنج‌ها یا مشکلات مشتری

حال نوبت به احساسات منفی، هزینه‌ها و شرایط ناخواسته و خطراتی می‌رسد

که مشتری قبل، حین و بعد از انجام آن فعالیت‌ها با آن مواجه است.

چه چیز از نظر مشتری هزینه به حساب می‌آید؟ (اختصاص زمان زیاد، پول زیاد یا تلاش مضاعف)

چه چیز باعث می‌شود مشتری حس بدی داشته باشد؟ (مواردی مانند خشم، ناراحتی و…)

راه‌حل‌های کنونی چه معایبی دارند؟ (نبودن برخی ویژگی‌ها، کارایی کم و…)

مشکلات و چالش‌های اصلی پیش‌روی او کدامند؟ (درک روش کارکردن چیزها، مشکل در انجام کارها و…)

او با چه پیامدهای اجتماعی‌ای مواجه است یا از آن می‌ترسد؟ (از بین رفتن آبرو، اعتماد یا وضعیت شغلی)

او از چه خطراتی می‌ترسد؟ (مالی، اجتماعی و…)

او چه اشتباهاتی می‌کند؟ (اشتباه هنگام استفاده و…)

چه موانعی سر راه پذیرفتن راه‌حل‌های جدید دارد؟ (هزینه‌های سرمایه‌گذاری جدید، یادگرفتن، مقاومت در برابر تغییر)

دستاوردهای مشتری

در این مرحله مزیت‌های مورد انتظار او را تعریف می‌کنیم.

احساسات مثبت، دستاوردهای اجتماعی و صرفه‌جویی در هزینه‌ها در این بخش قرار می‌گیرند.

  • چه نوع صرفه‌جویی‌ای مشتری را راضی نگه می‌دارد؟ (زمان، پول یا تلاش)
  • مشتری انتظار چه خروجی‌ای را دارد و چه مواردی ممکن است از حد انتظارش فراتر رود؟ (سطح کیفیت و…)
  • راه‌حل‌های موجود چگونه مشتری را خوشحال می‌کند؟ (برخی ویژگی‌های خاص، عملکرد، کیفیت و…)
  • چه چیز کار یا زندگی مشتری را آسان‌تر می‌کند؟ (خدمات بیشتر، هزینه‌ی کم‌تری که برای مالکیت می‌پردازد و…)
  • مشتری به دنبال چه پیامدهای مثبت اجتماعی‌ست؟ (می‌خواهد زیباتر به نظر برسد، توانش بیشتر شود، وضعیتش بهتر باشد و…)
  • مشتری به دنبال چه چیزی‌ست؟ (طراحی خوب، ضمانت، ویژگی‌های بیشتر یا خاص‌تر)
  • رویای مشتری چیست؟ (موفقیت‌های بزرگ، آسایش عمیق)
  • معیارهای اندازه‌گیری موفقیت و شکست برای او چیست؟ (عملکرد، قیمت و…)
  • چه چیز احتمال به‌کارگیری یک راه‌حل را بالا می‌برد؟ (هزینه‌ی کم، سرمایه‌گذاری کم‌تر، ریسک کم‌تر، کیفیت بهتر، عملکرد، طراحی و…)

پاسخ هرکدام از این پرسش ها باید با توجه به مشتری امتیازدهی شوند.

www.designabetterbusiness.com

www.shopify.com

ادامه مطلب
تیکت جدید